به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم، این روزها روابط ترکیه با شرکای غربی نظیر آمریکا و اتحادیه اروپا، حال و روز خوبی ندارد. آنان ترکیه را به این متهم میکنند که در مسیر سیاست خارجی خود، ناتو و غرب را تنها گذاشته و خود را به روسیه و چین نزدیک کرده و در نتیجه نمیتواند برای ائتلاف غربی، یک شریک شایان اعتماد باشد. متقابلاً، ترکیه نیز اتحادیه اروپا، آمریکا و ناتو را به این متهم میکند که به دغدغههای سیاسی – امنیتی آنکارا اعتنا نمیکنند و در بزنگاههای حساس به داد مردم ترکیه نمیرسند.
بسیاری از تحلیلگران و دیپلماتهای اروپایی و آمریکایی، معتقدند که در چند سال گذشته، دیپلماسی ترکیه متحول شده و این کشور حالا دیگر در محور غربی نیست.
پیرنی، یکی از صاحب نظران و دیپلماتهایی است که بر روی این موضوع کار کرده است. مارک پیرینی، دیپلمات و تحلیلگری که بیش از ۳ دهه بر روی محورهای سیاست خارجی آنکارا تحقیق کرده و مدتها به عنوان سفیر اتحادیه اروپا در ترکیه، سوریه، تونس، لیبی و مراکش فعالیت کرده، در یک یادداشت تحلیلی در موسسه مطالعاتی کارنگی به بررسی این موضوع پرداخته است.
نکات برجسته یادداشت این دیپلمات اروپایی را با هم مرور میکنیم:
میزان انطباق سیاست خارجی با واقعیت عینی
در ۱۰ سال گذشته، ترکیه در مسیر سیاست خارجی، رویکردی قاطعانه اتخاذ کرده و بارها با موفقیت از قدرت سخت استفاده کرده است. با آن که ترکیه در فضای درگیریهای سوریه، لیبی و قره باغ از قدرت خود استفاده کرده، اما در میدان عمل، فضای مانور آنکارا به طور فزایندهای محدود شده است.
این روزها ترکیه با مشکلاتی روبروست که نفوذ جهانی این کشور را محدود میکند. بخشی از این مشکلات عبارتند از:
چالشهای اقتصادی و سیاسی داخلی.
شرایط بدون ثبات در روابط بینالمللی.
تردید و بیثباتی در انتخاب موقعیت خود در فاصله مساوی با شرق و غرب.
افزایش وابستگی به روسیه.
آنکارا تاکنون توانسته بود تأثیر منفی روابط رو به وخامت خود با متحدان ناتو را مهار کند و از موقعیت مبهم خود در قبال روسیه منتفع شود و امتیازاتی به دست آورد. اما حالا متوجه شده که در این روند، بیش از پیش به مسکو وابسته شده است.
این امر به ویژه در بخش انرژی و دفاع موشکی صدق میکند. روسیه ترکیه را برای تبدیل شدن به یک تامینکننده گاز در جنوب شرقی اروپا تحت فشار قرار داده و به موقعیت مسلط و مستقلی برای تولید برق هستهای در ترکیه دست یافته است. اما اقدام ترکیه برای خرید سامانههای موشکی اس-۴۰۰ روسی، باعث شد که آنکارا از امکان در اختیار داشتنِ سامانههای برتر ناتو و جنگنده رادارگریز اف-۳۵ ساخت آمریکا محروم شود.
ترکیه به طور موثر و آشکار، از موقعیت جغرافیایی، اقتصاد در حال رشد، ظرفیتهای جدید در صنایع دفاعی و قابلیتهای قدرت برای دنبال کردن یک سیاست خارجی بلندپروازانه و مبتنی بر قدرت سخت استفاده کرده است.
در چند سال گذشته، دیدیم که ترکیه در عراق، لیبی، فلسطین، سوریه، اوکراین و شرق مدیترانه فعال بوده است. علاوه بر این، در بالکان غربی و جنوب صحرای آفریقا، ترکیه میزان تجارت و سرمایه گذاری را افزایش داده، شبکه خطوط هوایی ترکیش ایرلاین را به طور فزاینده گسترش داده، تعامل دیپلماتیک و فرهنگی خود را توسعه داده و همچنین به دنبال همکاریهای نظامی بوده است.
با این حال، پس از حمله روسیه به اوکراین و از فوریه ۲۰۲۲ میلادی بدین سو، روند جاه طلبیهای ترکیه مختل شده است. در ابتدا، مشارکت آنکارا در کنار سازمان ملل به تضمین یک توافق برای انتقال غلات روسیه و اوکراین موثر واقع شد، اما این توافق دوام نیاورد.
همچنین نقش میانجیگری ترکیه برای مبادله زندانیان موفقیتآمیز بود. به ویژه تبادل ۲۶ زندانی بین روسیه، بلاروس و چندین کشور غربی در فرودگاه آنکارا در ماه اوت. این اقدام، به مثابه مشارکت ترکیه برای تضمین صلح و ثبات بینالمللی بود.
تلاش ترکیه برای برقراری نوعی موازنه در روابط خود با روسیه و اوکراین – یا بهتر است بگوییم بین ناتو و روسیه – زمینه جدیدی برای توسعه روابط دیپلماتیک را ایجاد نکرد، زیرا بازگشت جنگ به قاره اروپا، اتحاد فرا آتلانتیک را مجبور به اتخاذ سیاستهای هجومی علیه روسیه کرد.
آنکارا، همراهی با این سیاست اروپا را با منافع ملی خود ناسازگار میدانست. در نتیجه، در ادامه این مسیر، ممکن است روسیه، ترکیه را به سمت تضاد سیاسی و نظامی پایدار با سایر اعضای ناتو سوق دهد. در این زمینه، امنیت دریای سیاه، پرونده سوریه و مدیریت منابع انرژی، به عنوان کانونهای اصلی چالش و اختلاف، قلمداد میشوند. نقطه اشتعال اصلی هستند.
از نظر مفهومی، آنکارا در این مدت، بارها تاکید کرد که نمیخواهد روابط خارجی خود را با متحدان سنتی غربی خود – آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو – محدود کند، بلکه به دنبال تنوع بخشیدن به روابط در راستای منافع ملی است.
اقدامی همچون تلاش برای پیوستن به گروه کشورهای بریکس که بلافاصله توسط کرملین مورد ستایش قرار گرفت، آخرین نمونه از این استراتژی است.
همچنین عادیسازی روابط با مصر و حضور هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه در نشست اخیر وزیران اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب، بخشی از این رویکرد چند جانبه است. با این حال، اخیراً برخی از مواضع آنکارا باعث نارضایتی آشکار متحدان غربی شده است. چرا که رییس جمهور ترکیه به طور فزایندهای مواضع قویتری در مناقشه حماس و اسرائیل اتخاذ کرده است و برخلاف اتحادیه اروپا، حماس را «نه یک سازمان تروریستی بلکه یک گروه آزادیبخش» قلمداد کرده و علیه اسراییل، به پرونده نسلکشی دیوان بینالمللی دادگستری پیوسته است.
در اواخر جولای، اردوغان حتی به احتمال اعزام نیرو برای دفاع از غزه در برابر اسراییل اشاره کرد. منطق مصرف داخلی این سخنان هرچه که باشد، این مواضع جاه طلبانه، باعث شد که آنکارا عملاً امکان ایفای نقش میانجی در مذاکرات درباره گروگانها و آتشبس در غزه را از دست دهد و این فرصت، همچنان در اختیار مصر، قطر و آمریکا باقی بماند.
به طور کلی، در سیاست خارجی آنکارا، شاهد دو ایراد و اشکال جدی هستیم:
الف) دوگانگی مکرر آنکارا در اتخاذ تصمیمات مرتبط با غرب.
ب) غیرقابل پیشبینی بودن ترکیه در مسائل مهم سیاست خارجی.
دو اشکال بالا باعث شده که ترکیه نتواند به شکل مورد انتظار، به عنوان مثال در لیبی، سوریه، یا بین روسیه و اوکراین، نقش منطقهای قابل توجهی ایفا کند.
رئیس جمهور رجب طیب اردوغان علیرغم پیروزی برای دوره سوم ریاست جمهوری در ماه مه ۲۰۲۳ و ائتلاف گسترده بین حزب عدالت و توسعه (AKP) با حزب حرکت ملی گرا (MHP) و سایر احزاب کوچکتر، با شکست سختی در انتخابات شهرداری می ۲۰۲۴ مواجه شد. اگرچه اردوگاه اردوغان عجله داشت تا اعلام کند که موقعیت رئیس جمهور از نظر قانونی تحت تأثیر این شکست قرار نگرفته، اما یک وضعیت پیشبینی نشده به وجود آمده است.
مهمتر از آن، بروز اختلاف در میان سران حزب عدالت و توسعه است. اگر چه این حزب از نوامبر ۲۰۰۲ میلادی همواره در راس قدرت بوده، اما برخی از اعضای آن خواستار پیشرفت در جبهه حاکمیت قانون، به ویژه در مورد موضوعاتی همچون ضرورت آزادی زندانی سیاسی عثمان کاوالا هستند.
اگر چه انتخابات محلی هیچ تأثیر قانونی بر مأموریت ریاست جمهوری یا پارلمان ترکیه و حزب حاکم ندارد. با این حال، پیروزی مخالفین در سال ۲۰۲۴ میلادی یک شوک سیاسی بود و این موضوع میتواند در چشمانداز انتخابات ۲۰۲۸ میلادی، اثرگذار و تعیینکننده باشد.
شکی نیست که عوامل داخلی همچنان در تعیین سرنوشت حزب حاکم ترکیه و سیاست خارجی این کشور حیاتی هستند، اما نباید تأثیر فضای بینالمللی آنکارا را نادیده گرفت. همین حالا، بسیاری از همتایان غربی ترکیه در آستانه تغییرات عمده هستند.
پارلمان جدید اروپا انتخاب شده و به زودی موضوع مذاکره با مقامات ترکیه باز هم مورد توجه قرار خواهد گرفت. رئیس جدید شورای اروپا، آنتونیو کاستا و مسئول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا، کاجا کالاس، هنوز وظایف خود را بر عهده نگرفته و مشاوران خود را انتخاب نکردهاند. اما در هر حال، امید به احیای روابط اتحادیه اروپا و ترکیه به پیشرفت در حاکمیت قانون در سیاست داخلی این کشور و همچنین و حل و فصل اختلافات مربوط به قبرس بستگی دارد.
مارک روته در ماه اکتبر دبیرکل جدید ناتو خواهد شد و باید به دنبال شفافیت در مورد دخالت واقعی ترکیه در عملیات اطمینان بخشی ناتو در جناح شرقی آن باشد. یکی از مسائل دیگر، مشارکت فزاینده روسیه در بخش غیرنظامی هستهای ترکیه، با ساخت نیروگاه آک کویو، تحت مالکیت و بهرهبرداری شرکت دولتی روسی روس اتم و مناقصه آتی برای نیروگاه دوم است.
به همین ترتیب، انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده که در ۵ نوامبر برگزار میشود و در ژانویه ۲۰۲۵ اجرا میشود، به طور اجتناب ناپذیری بر روابط با آنکارا تأثیر خواهد گذاشت. روی هم رفته، این تغییرات نهادی و درگیریهای پایدار در خاورمیانه و اوکراین، شبکهای از عدم قطعیت را برای دیپلماسی آنکارا تشکیل میدهد.
باید دید آیا رهبری ترکیه در فاصله مساوی با قدرتهای غربی و روسیه خواهد ماند یا نه.
انتهای پیام/