به گزارش روز یکشنبه خبرنگار معارف آباجان به نقل از ایرنا، امروز سالروز وفات ام البنین و روز تکریم مادران و همسران شهداست و می خواهم از دیدار هفتگی جامعه قرآنی سازمان قرآن و عترت بسیج تهران با مادر شهید ناصر شفیعی سخن بگویم؛ شهیدی که در اول شهریور سال ۴۷ به دنیا آمد و هنوز ۲۰ بهار از عمرش نگذشته بود که در ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۶ مصادف با روز عرفه در عملیات نصر هفت به شهادت رسید. حالا تعدادی از نمایندگان جامعه قرآنی راهی خانه این شهید شدند تا با مادر شهید دیداری داشته باشند و مشق مقاومت و ایثار را از نصرت عسگری فرا گیرند.
از همان ابتدای دیدار مادر شهید، اظهار شرمندگی می کرد که «چرا در این روز تعطیل و ترافیک شهر تهران که هوا هم آلوده است، به زحمت افتاده اید؟» و محمدرضا صلحجو استاد و پیشکسوت قرآنی اینگونه پاسخ مادر شهید را داد که «باور کنید دلخوشی ما این است که خودمان را به این فضای معنوی شهدا نزدیک کنیم. دوستان قرآنی هر هفته یک ساعت وقت می گذارند و به منزل یکی از شهدا می روند و چیزی که در برابر یک ساعت وقت گذاشتن نصیبشان می شود، هزاران برابر کاری است که انجام می دهند و اجرشان را می گیرند. اگر نگرفته بودند، نمی آمدند».
جامعه قرآنی هادی صلحجو را که مجری مسلط و خوش بیانی است می شناسند. پدر این مجری خوشنام رادیو و تلویزیون نیز استاد قرآن است و برخی از شاگردان وی در سطح بینالمللی می درخشند. صحبت های این استاد به قدری جذاب است که شاگردانش می گویند در دهه شصت که در کلاس های تجوید و صوت و لحن او شرکت می کردند، ساعت ها بعد از جلسه قرآن نیز نوجوانان را مجذوب سخنان گرم خود میکرد، آنهم در سرمای زمستان و بیرون از مسجد خاتم النبیین یا مسجد شیخ صدوق شهرری.
استاد صلحجو پس از این که علی ویسی قاری پیشکسوت و یکی از مدیران شبکه قرآن، آیه ۱۱۱ سوره توبه را تلاوت کرد، به زبان ساده آیه را ترجمه کرد و خطاب به مادر شهید گفت: زمانی که خدا جان های مومنین را می خرد؛ چه به جبهه بروند و کشته شوند و چه کشته نشوند، در برابر آن جانی که تقدیم می کنند، خدا به آنها بهشت را می دهد. خدا می گوید این شهیدان در واقع به عهد و پیمان خود عمل کردند.
وی که خود برادر شهید است، ادامه داد: ما در جامعه قرآنی زندگی میکنیم و تا حالا از قرآن حرف زدیم. یعنی قرآن می خوانیم و به گوش دیگران می رسانیم ولی کسانی که هم قرآن را خواندند و هم به عهد خود عمل کردند، شهیدانی مثل پسر شما بودند. شهدا هم می توانستند مثل ما زندگی کنند ولی زمانی که اسلام و کشور نیاز به بذل جان داشت، آن زمان به جبهه رفتند و با خدا معامله کردند. اگر جانفشانی رزمندگان و ایثارگران نبود، خدا می داند کشور ما الان زیر چکمه های چه کسانی بود.
این استاد دانشگاه سخنان خود را با این جمله ادامه داد که «خدا خوش معامله است. اگر یک جان بگیرد ولی هزار برابر آن را به شما میدهد. ما هم مدیون شهدا و خانواده های آن ها هستیم.»
صلحجو اشاره ای به حضور رحیم قربانی مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ کرد و گفت: هم استاد و قاری قرآن و هم پزشک است و باید گفت فوق فعالیت دارد و یک بیشفعال قرآنی است که در عرصه قرآن و نغمات دینی و جمع خوانی قرآن و تواشیح ید طولایی دارد. شاگردان بسیاری پرورش داده و الان نیز متولی رسیدگی به مسائل بسیج قاریان و خانواده های شهدای قاری است.
مادر شهید شفیعی هم در تایید صحبت های صلحجو گفت: حدود ۱۰ سال پیش نیز آقای قربانی به منزل ما آمدند. من تا زنده هستم این کار خوب ایشان را فراموش نمی کنم که ما لیاقت آن را داشته باشیم تا عده ای از عاملان قرآن قدم به چشم ما بگذارند ولی شهدا خودشان رفتند.
این مادر شهید بدون این که به آیه ۳۸ سوره مدثر اشاره ایّ کند، گفت: هر کسی در گرو اعمال خودش است. من ترسی در وجودم هست که عاقبت ما چه خواهد شد. از زمانی که چشمانم را باز کردم، بعد از جنگ جهانی دوم بود و هر روز یک داستان پیش می آید. الان هم که داستان سوریه است. این روزها اتفاقات سوریه فکرم را خیلی به خود مشغول کرده و نگرانم».
صلحجو بلافاصله با استناد به صحبت های همان روز (۲۱ آذر) رهبر معظم انقلاب گفت: حضرت آقا می گویند در طول سال انتظار ایام فاطمیه را می کشند تا رزق یک سال را بگیرند و بعد از سالروز شهادت حضرت زهرا(س) فرمود جبهه مقاومت گسترده تر می شود و دیر یا زود دشمن را از بین می برد. بنا بر این باید دل شما قرص و محکم باشد، به ویژه به خاطر این که شما در آن دنیا یک «پارتی» هم دارید.
وی پس از شنیدن دغدغه های مادر شهید درباره تحولات منطقه و سقوط دولت اسد افزود: رهبر انقلابِ با صلابت و شجاعی بالای سر ما هست که می داند در چه زمانی چه موضعی بگیرد. ما خدا و امام زمان(عج) را داریم و از طرف دیگر سپاه و ارتش قوی و مردمی داریم که همیشه در صحنه هستند. لذا خیالمان راحت است که آسیبی به کشور ما نمی رسد ولی باید به وظیفه خودمان عمل کنیم. زمانی تشخیص دادند در سوریه باشیم ولی الان وظیفه ما این نیست و باید جهاد تبیین داشته باشیم. باید مواظب باشیم توی دل کسی خالی نشود. خدا را شکر که پایه های این نظام قوی است و آنچه موجب قوام نظام ماست، دین و امام حسین (ع) و ولایت امیرمومنان (ع) و قرآن کریم و مردم در صحنه و بسیج و ارتش و سپاه است.
قربانی رشته کلام را به دست گرفت و پس از توضیحاتی درباره بیانات رهبر انقلاب گفت: شهید ناصر شفیعی از نخستین شهدای قرآنی بود که شناسایی کردیم و این شهید باعث شد تا راه برای شناسایی شهدای دیگر باز شود، به گونه ای که در سطح تهران بیش از ۲۸۰ شهید و در کشور بیش از دو هزار شهید قرآنی شناسایی شدند.
وی به دیدارهای هفتگی که از سال ۹۲ با همکاری اساتید و پیشکسوتان قرآنی ادامه دارد، اشاره کرد و از مادر شهید خواست تا از ویژگی های فرزندش بگوید. این مادر شهید که چهار پسر به نام های محمد، منصور و حسن دارد و ناصر سومین پسرش بود، با نگاهی محبت آمیز به میهمانان گفت: پسرم از بچگی به قرآن و مسجد، عشق و علاقه داشت. در دوره ابتدایی و راهنمایی به مدرسه اسلامی میرفت و در دوره دبیرستان هم در برنامه های قرآنی شرکت میکرد. یعنی هم در مجالس شهدا قرآن میخواند و هم در تشییع شهدای دفاع مقدس شرکت میکرد ولی از همان دوران دبیرستان سخن از جبهه رفتن میگفت و من گفتم «اگر دیپلمت را گرفتی و در دانشگاه قبول شدی، می توانی به جبهه بروی» و به محض این که در دانشگاه قبول شد، گفت که می خواهد به جبهه برود.
در گزارش های قبلی اشاره شد که کمتر پیش می آمد تا تلاوتی از شهدای قرآنی بشنویم و آقای قربانی در این جلسه یک تلاوت از شهید شفیعی برای حاضران پخش کرد و جای محمدمهدی شفیعی یعنی پدر شهید هم خالی بود که پنج سال بعد از شهادت فرزندش در سال ۷۰ به پسرش پیوست. حاج خانم قبل از پخش تلاوت شهید از میهمانان خواست تا گلویی تازه کنند و از دستپختش تناول کنند.
یکی از ویژگی های این دیدار، تفاوت در پذیرایی از میهمانان بود. معمولا هر میزبانی در چنین مراسمی همچون برنامه ها و میهمانی های دیگر با چای و شیرینی و میوه پذیرایی می کنند ولی مادر شهید با آب هویج و فرنی داغ پذیرایی کرد و برای این که همه از دستپختش بخورند، گفت «فرنی پختم که میل کنید». یکی دو نفر لب به فرنی نزدند و هنگامی که حاج خانم متوجه روزهداری برخی از میهمانان شد از آنان خواست تا برای افطار سهم خود را ببرند. این مادر خوش سلیقه که کمی مربای توت فرنگی روی فرنی ها ریخته بود. به این ترتیب میهمانان این مراسم یک پذیرایی متفاوت و به یادماندنی را تجربه کردند.
صحبت های دلنشین مادر شهید ادامه داد: ما باید در مرحله اول مدیون امام(ره) باشیم. اگر امام در آن دوره تاریکِ این مملکت ظهور نمیکردند و وسط میدان نمی آمدند و این انقلاب شروع نمی شد، نمی دانم الان کجا بودیم و چه می کردیم؟ در مرحله بعد باید مدیون رهبر انقلاب باشیم که به تمام معنا جانشین حضرت امام (ره) هستند و سکان کشتی انقلاب به دست ایشان است که تاکنون دوام آورده ایم.
حاج خانم در پاسخ به آقای قربانی که خواسته بود تا توصیه ای برای جامعه قرآنی داشته باشد، گفت: من کوچک همه هستم. الحمدلله که جامعه قرآنی با این وسعت را داریم. قبل از انقلاب همیشه آرزو داشتم در جایی یک کلمه از قرآن یا امام زمان(عج) بگویند ولی الان شاهد انس به قرآن در جامعه هستیم و هر کس بخواهد می تواند یاد بگیرد.
میهمانان حاج خانم در روزی که مدارس و ادارات به دلیل آلودگی هوا تعطیل شده بود با پذیرایی گرم مادر شهید روبرو شدند و با سخنی امیدوار کننده وی، خانه شهید را ترک کردند؛ خانه ای که هم به عطر تلاوت محمدمهدی آزاد و علی ویسی معطر به کلام الهی شد و هم میزبان فعالان قرآنی همچون محمدجواد ابهری و صادق دریایی از فعالان قرآنی و جعفر فرشباف از سازمان قرآن و عترت بسیج حضرت رسول(ص) بود.
اما کلام مادر شهید هنگام خداحافظی به خاطره ای برمی گشت که رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده شهید شفیعی داشتند. حاج خانم گفت که «به حضرت آقا گفتم که ما از آینده این انقلاب نگرانیم، فرمودند نگران نباشید. هر وقت زیر پای ما خالی شده بلافاصله یک پل ایجاد شده است» و باید گفت این هم یک دستپخت دیگر مادر شهید بود که شیرینی آن بیشتر از فرنی حاج خانم به دل ها نشست.