سفیر لهستان: روابط با ایران، منبع قدرت و مزیتی رقابتی برای هر دو کشور بوده است

سفیر لهستان: روابط با ایران، منبع قدرت و مزیتی رقابتی برای هر دو کشور بوده است

همایش «گرامیداشت پانصد و پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و لهستان» یکشنبه ۲۰ خردادماه ۱۴۰۳ از سوی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با همراهی نگارستان اندیشه ناشر تخصصی علوم انسانی برگزار شد. سخنرانان در این همایش در دو نوبت صبح و بعدازظهر مقالات خود را ارائه دادند. «ماچئی فایوکوفسکی» سفیر لهستان در ایران به عنوان یکی از سخنرانان این همایش به تشریح دورانی از تاریخ روابط ایران و لهستان در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی پرداخت.

روابط سیاسی نزدیک ایران و لهستان در قرون پانزدهم، شانزدهم و بیستم

ماچئی فایوکوفسکی در ابتدای سخنان خود به اهمیت درک تاریخ اشاره کرد و گفت: تاریخ بر درک ما از جهان تاثیر می‌گذارد و به ما یک چشم‌انداز می‌دهد. تاریخ چرایی رفتار کشورها در گذشته را نشان می‌دهد و اینکه چگونه متغیرهای سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و فرهنگی بر انتخاب شیوه رفتاری تاثیرگذار بوده است. پس تاریخ نشان‌دهنده اهمیت برداشت‌ها و مهم‌تر از همه برداشت‌های نادرست در این فرآیند است.

سفیر لهستان در ایران به روابط ایران و لهستان اشاره کرد و اظهار داشت: روابط سیاسی این دو کشور در ابتدا بسیار محکم بود؛ یعنی قرن پانزدهم، شانزدهم و دوره کوتاهی در قرن بیستم میلادی. در آن زمان هر دو کشور در نظام بین‌الملل قدرتمند و ضامن نظم‌های سیاسی در مناطق خود بودند اما این قدرت به وسیله همسایگان به چالش کشیده شد.

روابط سیاسی ایران و لهستان در ابتدا بسیار محکم بود؛ یعنی قرن پانزدهم، شانزدهم و دوره کوتاهی در قرن بیستم میلادی. در آن زمان هر دو کشور در نظام بین‌الملل قدرتمند بودند

وی گسترش عثمانی و نفوذ روسیه در اروپا و منطقه جنوب قفقاز را به عنوان یکی از مسائل مشترک دو کشور در آن زمان دانست و بیان داشت: زمانی که در سال ۱۴۷۴ میلادی فرستاده ونزیایی با پادشاه لهستان دیدار کرد، نامه‌ای از اوزون حسن برای پادشاه لهستان آورد که پیشنهاد شده بود علیه امپراتوری عثمانی اتحاد برقرار کنند چرا که عثمانی در حال گسترش بود. این اتحاد اگرچه محقق نشد اما به عنوان انگیزه مهمی باقی ماند و به چندین تلاش برای مذاکره به منظور مقابله با سلطه عثمانی در جنوب اروپا و آسیای غربی منجر شد. در قفقاز و اروپا نیز نفوذ روسیه برای هر دو کشور مهم بود.

سال ۱۹۱۸ میلادی فصل جدیدی از تاریخ برای ایران و لهستان بود

ماچئی فایوکوفسکی در ادامه سخن گفتن از روابط ایران و لهستان سال ۱۹۱۸ میلادی را فصل جدیدی از تاریخ برای هر دو کشور دانست و اظهار داشت: در این زمان با جنگ جهانی هر دو کشور ایران و لهستان در پی ارتقای خود بودند. در این زمان به وجود آمدن تحولات اساسی در اروپا و خاورمیانه عرصه دیپلماسی را برای هر دو کشور شکل داد.

سفیر لهستان در ایران بیان داشت: در این مقطع در هر دو کشور بحران هویت به وجود آمد و دلیل آن هم ایجاد احساس عدم پایداری بود. در چنین شرایطی هر دو کشور به طرف روابط دیپلماتیک سوق پیدا کردند. تحکیم بنای دولت‌های جدید هدف اصلی هر دو کشور بود و این پله‌ای برای ارتقای مشروعیت داخلی و بین‌المللی به حساب می‌آمد. این امر لهستان و ایران را به متحدان طبیعی تبدیل کرد. هر دو کشور از طریق تجدید روابط دیپلماتیک ابتکارات مشترک و همچنین همکاری‌های دو جانبه به طور پیوسته اهداف خود را دنبال کردند.

روابط اقتصادی و فرهنگی میان ایران و لهستان از قرن شانزدهم شکل گرفت

ماچئی فایوکوفسکی به روابط تجاری و فرهنگی میان ایران و لهستان اشاره کرد و گفت: این روابط زمانی به وجود می‌آمد که هر دو کشور به لحاظ منطقه‌ای قدرتمند بودند و به ثبات رسیده بودند. شیفتگی فرهنگی علایق دانشگاهی را برانگیخت و این منجر به تاسیس مدارس و مراکز تحقیقاتی شد.

وی در ادامه روابط فرهنگی-اقتصادی دو کشور از قرن شانزدهم میلادی را مورد بررسی قرار داد و بیان داشت: از این قرن فرستادگان دیپلماتیک لهستان در نقش واسطه‌هایی عمل می‌کردند که رایزنی‌ها و نظرات پادشاهان لهستان و ایران را منتقل می‌کردند. بنابراین نامه‌هایی بین پادشاهان رد و بدل شد و گفت‌وگوهای سیاسی و فلسفی درگرفت. بازرگانان مسیرهایی به وجود آوردند که فرش و منسوجات ایرانی به اروپا رسید.

در قرن نوزدهم علاقه به تاریخ، زبان و فرهنگ ایران در اروپا شکوفا شد

زمانی که در جنگ جهانی دوم حدود ۱۱۶ هزار آواره لهستانی از اردوگاه‌های کار اجباری اتحاد جماهیر شوروی آزاد شده بودند، به ایران منتقل شدند. ایران آنان را پذیرفت و این اتفاق برای بسیاری از لهستانی‌ها نجات‌بخش بود

سفیر لهستان در ایران به ارتباط میان ایران و لهستان تا قرن نوزدهم میلادی اشاره کرد و گفت: در این زمان علاقه به تاریخ، زبان و فرهنگ ایران در اروپا شکوفا شد که استادان و محققان لهستانی نیز بخشی از این علاقه‌مندان بودند. بنابراین مراکز تحقیقاتی جدیدی با همکاری دانشگاه‌های لنین و کراکوف تاسیس شد.

وی افزود: در چنین شرایطی هنرمندان لهستانی به طور گسترده‌ای از فرهنگ ایرانی الهام گرفتند. این علاقه به ایران‌شناسی در لهستان ریشه گرفت و بسیاری از تحقیقات آکادمیک اعم از فرهنگ لغت، ترجمه شعر فارسی و مطالعات زبانی به وجود آمد. این تبادلات آکادمیک عنصر جدیدی را در تماس‌های منظم بین کشورها ایجاد کرد که جامعه ارمنی‌ها در این فرآیند نقش مهمی داشتند. ارمنی‌ها در لوبلین و کراکوف و همچنین اصفهان و تبریز مستقر بودند و نقش بسزایی در این معاملات ایفا کردند.

تاریخ روابط ایران و لهستان منبع قدرت و مزیتی رقابتی برای هر دو کشور بوده است

ماچئی فایوکوفسکی به میراث تاریخی روابط ایران و لهستان اشاره کرد و بیان داشت: این میراث تا به امروز باقی مانده و دو کشور را تبدیل به شرکایی بی‌همتا کرده است. این میراث تاریخی در دو مورد هیچگاه فراموش نمی‌شود؛ یکی در قرن هیجدهم بود که کشور جنگ‌زده مشترک‌المنافع لهستان و لیتوانی تحت فشار همسایگان خود فروپاشید. پروس، روسیه و اتریش سرزمین من را تقسیم کردند و ایران یکی از دو کشوری بود که هرگز اشغال لهستان را به رسمیت نشناخت. دیگری به جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد؛ یعنی زمان که حدود ۱۱۶ هزار آواره لهستانی از اردوگاه‌های کار اجباری اتحاد جماهیر شوروی آزاد شده بودند، به ایران منتقل شدند. ایران آنان را پذیرفت و این اتفاق برای بسیاری از لهستانی‌ها نجات‌بخش بود. به گفته یکی از بازماندگان، پس از فرار از خاک جهنمی شوروی قدم نهادن بر خاک ایران مانند یک تجربه بهشتی بود.

سفیر لهستان در ایران در پایان سخنانش به اهمیت تاریخ در اکنون اشاره کرد و بیان داشت: تاریخ می‌تواند ابزار مهمی جهت خودارزیابی باشد. تاریخ اثبات می‌کند که روابط ایران و لهستان منبع قدرت و مزیتی رقابتی برای هر دو کشور بوده است. تاریخ به ما می‌آموزد که کشورهایی که اهداف و مقاصد مشترکی را دنبال کنند، می‌توانند مشارکت موثر و دوجانبه و سودمند ایجاد کنند. تاریخ می‌تواند گواهی از همبستگی انسان‌ها باشد و ما باید توسط این تاریخ مشترک خردمندانه هدایت شویم. آینده کاملاً در دستان ماست. تاریخ چیزهای زیادی در ارتباط با مردم و جوامع به ما می‌آموزد.

حتما ببینید

وطن‌پرستی که قربانی نفت شد

وطن‌پرستی که قربانی نفت شد

«مرگ حق است و من از مرگ باکی ندارم، آن هم چنین مرگ پُرافتخاری. من …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *