سهند ایرانمهر در گفتوگو با خبرنگار کتاب آباجان به نقل از ایرنا، با اشاره به اینکه سالها است در فضای مجازی مینویسد، ادامه داد: وقتی میخواستم به محل کارم بروم، در سفرهای درون شهری یا حتی بیرون شهری، سعی میکردم از وسایل نقلیه عمومی مانند مترو، تاکسی، تاکسی اینترنتی و اتوبوس استفاده کنم. در طول این سالها در نوشتههایم سبکی با عنوان «مترو نوشت» داشتم.
زندگی هم چنین است و قرار نیست ما به جایی برسیم و تمام! خود مسیر هم اهمیت دارد
نویسنده کتاب «مکاشفههای زیرزمینی» درباره مردمنگاری که در سفرهای خود داشته است، توضیح داد: در سفرهایی که در طول بیش از ۱۰ سال داشتم، متوجه شدم کنشها و تعاملهایی میان مردم است که معمولا از دید پنهان میماند و به آنها دقت نمیکنیم. هدف ما از استفاده از وسایل نقلیه عمومی این است که به مقصد برسیم ولی اگر نگاهی فلسفی داشته باشیم، میبینیم خود مسیر هم مهم است.
او افزود: زندگی هم چنین است و قرار نیست ما به جایی برسیم و تمام! خود مسیر هم اهمیت دارد، وقتی از این زاویه نگاه میکردم، به گفتوگوی مادر و فرزند، گفتوگوی مسافر و دستفروش، گفتوگوی راننده و مشتری، یا اتفاقهایی که در قطار میافتد، همه اینها آکنده از کنش و واکنش و دیالوگهایی (گفتوگو) است که هر کدام به جای خودش شکل کوچک شده و بخش مهمی از زندگی هستند. تمام اینها را به زبان خیلی ساده در کتاب توضیح دادم، بدون اینکه شعارگونه باشد یا بخواهم چیزی را به صورت گل درشت در آن بیان کنم؛ همچنان که در خود زندگی است.
طبیعت بیجان در درون خود معانی گستردهای دارد
ایرانمهر با اشاره به فیلم «طبیعت بیجان» اثر سهراب شهیدثالث بیان کرد: در این فیلم میبینیم حتی طبیعت بیجان در درون خود معانی گستردهای دارد. زمانی که همین دیدگاه را به زبان ساده مینوشتم، مخاطبان با آن ارتباط برقرار میکردند و بعدها به این نتیجه رسیدم که باید کاری اساسی کرد. زمانی که از فلسفه صحبت میکنیم، این تلقی برای مخاطب ایجاد میشود، آن فرد در برج عاج نشسته است تا با کلماتی متنتن(خود جدابینی از جمع یا مخاطب) و قیافه روشنفکری، در کافه سخنرانی کند. در حالی که فلسفه این نیست، بلکه همان چیزی است که ما میبینیم و همان چیزی که انسانها میخواهند. زمانی که در مورد زندگی، روزمرگی، اضطراب، از دستدادنها و به دست آوردنها مینوشتم، متوجه شدم که فلسفه همین است.
دازاین اشاره دارد به لحظهای که از مسائل آشناییزدایی میکنیم
نویسنده کتاب «آخرین تابستان» با بیان اینکه در فلسفه مارتین هایدگر(فیلسوف بزرگ آلمانی) از تعبیری با عنوان «دازاین» استفاده میشود، ادامه داد: دازاین اشاره دارد به لحظهای که از مسائل آشناییزدایی میکنیم. یعنی مسائلی که خیلی عادی هر روز از کنار آن میگذریم و مشمول روزمرگی زندگی است، یکدفعه متوقف میشود، درباره نسبت آن با خود و خود آن واقعه فکر میکنید.
او ادامه داد: متوجه شدم همه این زندگی به معنایی فلسفه است، برای همین در روایتهایم روی برخی از آنها تمرکز کردم و آنها را برای خواننده شرح دادم. دیدم خواننده عادی کاملا با آن ارتباط برقرار کرد و مخاطبی که اطلاعات گستردهای دارد یا خیلی در سطح بالاتر فکر میکند، او هم با متن ارتباط برقرار میکند.
انسان در زندگی مدرن مسائل را خالی از معنا کردهاست
ایرانمهر در بررسی کتاب «مکاشفههای زیرزمینی» اعلام کرد: این کتاب در دو بخش نوشته شده است، یکی آنکه برای من به عنوان شهروند عادی در زندگی شهری مدرن و در دورانی که جامعه در حال گذار اجتماعی است، اتفاق میافتد. در این بخش دغدغههایم را گفتم و در فضای مجازی دیدم که مخاطب با آن ارتباط برقرار کرد. بخش دیگر روایتهای جامعه بود یعنی مسائلی که در ساحت جامعه اتفاق میافتاد.
«مکاشفههای زیرزمینی» برای هر کسی با سطح اطلاعات متوسط از مطالعه قابل فهم است و افراد میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند
این نویسنده با اشاره به اینکه کتاب اولش با عنوان «آخرین تابستان» با استقبال خوبی مواجه شده است، ادامه داد: گزارش «آخرین تابستان»، شرح دغدغههای یک انسان با سوالهایی در ذهنش در حیطه زندگی خودش است و از طرفی دغدغهها و چالشهایی که در اجتماع اتفاق میافتد، بررسی میشود. یعنی آن کتاب هم مانند «مکاشفههای زیرزمینی» در دو ساحت اتفاق میافتد؛ یکی ساحت سوالها و دغدغههای فردی و دیگری ساحت سوالها و دغدغههای اجتماعی به همین دلیل این کتاب برای هر کسی با سطح اطلاعات متوسط از مطالعه قابل فهم است و افراد میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
او با اشاره به اینکه انسان در زندگی مدرن مسائل را خالی از معنا کرده است، افزود: انسان وقتی که در زندگی مدرن امروز قرار میگیرد، اضطرابها و استرسهایش چند برابر میشود، ما در فردیت خود غرق هستیم و تعاملهای نزدیک جامعه مانند گذشته نیست، خانواده معنی سابق را ندارد و انسانها هر روز که میگذرد تنها و تنهاتر میشوند و اضطرابهایشان بیشتر میشود.
مخاطب با متن کتاب احساس پیوند دارد
ایرانمهر درباره تاثیر نوشتن از اتفاقهایی که هر روز در مترو میافتد، بیان کرد: با ارائه تصویری از اتفاقی که در مترو میافتد دو کار انجام میدهم، نخست اینکه از مساله آشناییزدایی میکنم. شکل دوم این است که وقتی نویسنده این مسائل را مطرح میکند خواننده متوجه میشود خودش هم همین دغدغهها و درگیریها را دارد پس اینطور نیست که خود را تنها ببیند و فکر کند چالشهایی که دارد مختص او است.
خواننده متوجه میشود خودش هم همین دغدغهها و درگیریها را دارد پس اینطور نیست که خود را تنها ببیند
نویسنده کتاب «مکاشفههای زیرزمینی» با اشاره به اینکه این کتاب در پیشفروش چاپ اول تمام شد، گفت: باید این مسائل ریشهیابی شود، نباید فرد دچار نارسیسم، خودشیفتگی یا فریب خود شود، زیرا وقتی مخاطب این متن را میبیند با آن احساس پیوند میکند، زیرا میبیند که خودش هم آن فرد را در مترو دیده است.
او درباره کتابی که در دست دارد و در آینده منتشر خواهد شد، بیان کرد: کتابی از مجموعه درسگفتارهایی که درباره هستی و رنج داشتم، در حال تکمیل است. در این کتاب به مخاطب گفته میشود چگونه میتواند کاری کند تا درد و رنجش تا حدی کاهش پیدا کند. در این کتاب هم سعی کردم مخاطب من عده خاصی نباشند و انسانی باشد که این دغدغهها را دارد. تلاش من این است که مفاهیم عمیق را با زبان ساده که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند، بیان کنم. همچنین در حال تالیف یک رمان هستم که ایدههای ابتدایی آن هم جمعآوری شده است، حداکثر تلاشم این است که تا سال آینده منتشر شود.