به گزارش گروه جامعه آباجان به نقل از ایرنا، خانواده میزبان، طرحی جدید است که چند ماهی بیشتر از اجرای آن نمیگذرد و در اجرای آن، کودکان بیسرپرست بجای نگهداری در مراکز بهزیستی به طور موقت و به صورت مهمان وارد خانوادههای متقاضی میشوند. این طرح هر چند جدید است اما به علت حساسیت و استقبال افکار عمومی، سئوالات زیادی را در اذهان ایجاد کرده و به همین علت درباره چرایی واگذاری کودکان مراکز به خانوادههای میزبان و نقاط ضعف و قوت احتمالی آن با سعید بابایی مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور به گفت و گو نشستیم.
بابایی، به سرآمدن تاریخ انقضای نگهداری کودکان در مراکز، سبقه فرهنگ ایرانی و اسلامی نگهداری کودک در دل خانواده، وضعیت مخاطرهآمیز نگهداری تجمعی کودکان، ضوابط سختگیرانه برای احراز صلاحیت خانواده میزبان، پیدا شدن آغوش گرم خانواده برای کودکان با سنین بالاتر و دارای بیماری و معلولیت و مددکاری فعال برای یافتن خانواده باثبات حین مهمانی کودک در خانواده میزبان را مهمترین عوامل ضرورت نگهداری کودکان در خانوادههای میزبان بهجای مراکز بهزیستی میداند.
او میگوید: تا نیمه سال ۱۴۰۲ اگر هیچ خانوادهای برای کودک فاقد سرپرست پیدا نمیشد، او به مرکز نگهداری میآمد و هرچند مرکز نگهداری در مرکز نسبت به موقعیت و وضعیت مخاطرهآمیز قبلی کودک بهتر است اما اکنون در جهان، ادبیات جدیدی مطرح شده که خود نگهداری تجمعی شبانهروزی کودک، نوعی “کودک در وضعیت مخاطره” است.
در طرح خانواده میزبان، خانوادههای علاقمند، داوطلبانه برای این کار خداپسندانه اعلام آمادگی میکنند تا از کودکان فاقد سرپرست به صورت موقت در خانواده خود تا مدتی موقت میزبانی کنند. بعد از این مدت، کودک دوباره به خانواده زیستی یا خویشاوند خود بازمیگردد. این طرح، تکمیل کننده سایر طرح های خانواده محوری است که در سالهای گذشته در کشور اجرا شده است و به دنبال اصلاح آیین نامه اجرایی ماده ۲۲ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست موثر (مصوب ۱۳۹۲) به تصویب رسید و پس از ابلاغ شیوه نامه اجرایی توسط وزیر دادگستری در مهرماه سال ۱۴۰۲ به سازمان بهزیستی ابلاغ شد.
مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور در این مصاحبه به پرسشهای خبرنگار آباجان به نقل از ایرنا درباره طرح خانواده میزبان، آسیب شناسی آن و چگونگی ثبت نام در این طرح پاسخ داد.
چرا به این نتیجه رسیدید که کودکان بجای نگهداری در مرکز به طور موقت به مهمانی خانوادهها بروند؟
بابایی: واقعیت این است که پدیده نگهداری کودک بیسرپرست در مرکز نگهداری تا ۲۰۰ سال پیش در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نبوده و فرهنگی وارداتی است. در گذشته جای کودکی که فاقد سرپرست بود، داخل خانواده خویشاوندان بود و در نهایت اگر کسی را پیدا نمیکرد مثلا خادم امامزاده یا مسجد میشد و جامعه محلی تکفل او را بر عهده میگرفت؛ یا اینکه شاگرد یک بازاری میشد و کم کم جای فرزند او را میگرفت. فرزندخواندگی به این شکل وجود نداشت و عملا کارکردهای اجتماع، کودک را در جایگاه فرزندخوانده آن فرد متمول قرار میداد.
۲۰۰ سال پیش، اتفاقی که در اروپا افتاده بود به واسطه ناصرالدین شاه وارد ایران شد و یک کارکرد مدرن مربوط به شهرهای بزرگ را وارد ساختار سنتی ایران کرد. طی این روند، کودکانی که قابلیت این را داشتند داخل خانوادهها باشند، از دل خانوادهها بیرون کشیده شدند و وارد مراکز نگهداری شبانه روزی شدند. نکته جالب در حال حاضر این است که بیشترین مراکز نگهداری در شهرهایی مانند تهران و مشهد هستند که چسب اجتماعی آنها پایینتر است. اما در استانهای کهگیلویه و بویراحمد و ایلام اکنون غیر از شیرخوارگاه مرکز نگهداری نداریم. چون کودک، داخل خانواده جایگزین مانند نزد مادربزرگ و پدربزرگ، عمه، عمو، خاله و دایی رفته است و ما حمایت و نظارت میکنیم. استانهایی که ساختار اجتماعی و خانوادگی قویتری داشتند و خانواده در آنها پررنگ تر بوده، کودک به جای اینکه وارد مرکز نگهداری شود، اکنون در خانواده جایگزین خود ساماندهی میشود.
اکنون ۱۸ هزار کودک امدادبگیر بهزیستی یا تحت حمایت در خانواده جایگزین نزد خویشاوندان خود بسر میبرند
تا نیمه سال ۱۴۰۲، ما سه اولویت داشتیم، میگفتیم کودکی که نزد ما میآید ابتدا باید وضعیت خانوادهاش بررسی و شرایط خطر برطرف شود و کودک به خانواده زیستی خود بازپیوند شود. اگر نشد داخل خانواده خویشاوندان خود برود و اتفاقا ما هم حمایت مالی و هم حمایت نظارتی از این کودک میکنیم، اصطلاحا در سازمان به این کودکان، “کودکان امدادبگیر یا کودکان تحت حمایت در خانواده جایگزین” میگویند که اکنون حدود ۱۸ هزار کودک هستند. اولویت سوم این است که اگر پدر و مادر قابلیت بازگشت ندارند و خانواده جایگزین هم ندارد، احتمال زیاد، قابلیت این را دارد که به فرزندخواندگی برود. این کودک یا بیسرپرست است یا بدسرپرستی که میتوان از والدین زیستی، توسط دستگاه قضایی سلب حضانت گرفت. تا نیمه سال ۱۴۰۲ اگر هیچکدام از این سه حالت اتفاق نمیافتاد، کودک به مرکز نگهداری میآمد و مرکز آسیبهای خود را داشت، بنابراین تصمیم به اجرای طرح خانواده میزبان گرفته شد.
آسیبهای مرکز نگهداری چیست؟
بابایی: در آسیبشناسی خیلی مهم است که بدانیم مرکز نگهداری چیست؛ اگر بخواهیم نگهداری کودک در مرکز را نسبت به بودن کودک در خیابان، پاتوق معتادان، زیر پل، روی کارتن به شیوه کارتنخوابی بسنجیم، مرکز نگهداری به طور قطع عالی است. در سال ۱۴۰۲ این بحث مطرح شد که درست است که مرکز نگهداری نسبت به موقعیت و وضعیت مخاطرهآمیز قبلی کودک بهتر است اما اکنون در جهان، ادبیات جدیدی مطرح شده که خود نگهداری تجمعی شبانه روزی کودک، نوعی وضعیت مخاطرهآمیز کودک است. این نکته خیلی مهم است که خود اروپا که نگهداری کودکان بیسرپرست در مراکز نگهداری شبانه روزی را راه انداخت، قصد دارد تا سال ۲۰۵۰ مراکز نگهداری را جمع کند. عقبه فرهنگی ما نیز میگوید چرا کودک را در مرکز نگهداری میکنید؟ در اصلِ اینکه جای کودک درون خانواده است، هیچ شکی وجود ندارد.
برای روشن شدن موضوع به مثالی اشاره می کنم. تمام کودکان به احتمال زیاد در یک مرکز تجمعی به نام مدرسه حدود هشت ساعت حضور دارند. مدرسه دارای مدیر، ناظم، معلم، مربی پرورشی و مبصر است اما والدین نسبت به اتفاقاتی که در هشت ساعت حضور یک کودک ممکن است در بین همسالان داخل مدرسه بیفتد، نگرانیهایی دارند، آن هم برای کودکانی که در وضعیت خانوادههای عادی جامعه و اغلب به دور از آسیب هستند.
وضعیت کودکانی که از دل یک خانواده آسیب دیده و در معرض آسیب خارج میشوند و قرار است زندگی شبانه روزی به مدت چند ماه یا چند سال با هم داشته باشند، خطرناک است. آنها بحران عاطفی، سنین بلوغ و موقعیتهای خاص خود را دارند؛ بنابراین در اینکه الگو و کارکرد مرکزداری و نگهداری کودک در مرکز منقضی شده، شکی نیست. رویکرد نگهداری در مرکز تجمعی منقضی شده است و ما باید به سمت الگوی خانواده محور حرکت کنیم. در گذشته هنگامی که بنا بود به جای نگهداری کودک در مراکز کودک به خانواده خویشاوندان خود یا حتی فرزندخواندگی برود نیز مقاومت هایی وجود داشت اما مرور زمان مشخص کرد حضور کودک در آغوش خانواده با هیچ چیز قابل مقایسه نیست.
با توجه به مهمانی موقت کودک در خانواده میزبان آیا آسیبهای روحی به کودک وارد نمیشود؟
بابایی: بهزیستی حساسیت زیادی روی این موضوع دارد که کودک داخل چه خانوادهای شود. ضوابطی برای احراز صلاحیت این خانوادهها تعیین شده که گاهی از فرزندخواندگی سختتر است. یعنی خانواده میزبان باید خیلی خانواده محکمی باشد که به عنوان خانواده میزبان، کودک مهمان در آن پذیرفته شود.
یکی از آموزشهایی که به آن خانوادهها داده میشود این است که شما سطح عاطفه خود با کودکان مهمان را چگونه تنظیم کنید، به گونهای که کودک کمترین میزان وابستگی را به خانواده پیدا کند. یک اصطلاحی داریم، میگوییم که سطح عاطفه خانواده میزبان باید نسبت به کودک مهمان از کودکی که در خیابان میبیند، بیشتر و نسبت به کودک زیستی خودش کمتر باشد. حد وسط باشد؛ به طور مثال همسایهای دارید که میخواهد یک ماه مسافرت خارج از کشور یا درمان برود و نباشد و کودکش را به شما به عنوان امین میسپارد، شما چطور نسبت به آن کودک عاطفه دارید. کودک خودتان نیست اما با کودک توی کوچه هم متفاوت است؛ از غذای فرزند شما میخورد ولی هم کودک باید بفهمد که شما پدر و مادرش نیستید و هم شما باید بفهمید این کودک قرار نیست فرزند دائمی شما باشد و در این مدت مهمان شما است. البته خود انسان بزرگسال هم داخل هر مجموعهای باشد، احتمال وابستگی وجود دارد. اینجاست که باید در آسیب شناسی باید بین وضعیتی که کودک در مرکز بوده و این وضعیت مقایسه کنیم.
اگر بخواهیم بین نگهداری شبانهروزی کودک و حضور در خانواده میزبان مقایسه کنیم، به طور قطع نگهداری در خانواده میزبان، آسیب کمتر و مزایای بیشتری دارد. در مرکز نگهداری، کودکان گاهی در روز سه مربی عوض میکنند و نظام دلبستگی روانی کودکان در مرکز نگهداری حتی اگر بهترین نگهداری را داشته باشید، نابود میشود و این خود آسیبزا است. در خانواده میزبان عملا با یک خانواده و با یک پدر و مادر طرف هستند و نه با مربیان متعدد.
کودکان تا چه زمانی در خانواده میزبان میمانند؟
بابایی: کودکان قرار نیست بیایند تا ابد داخل خانواده میزبان بمانند. کودکان بنا است به صورت موقت داخل این خانواده باشند یعنی تا زمانی که یکی از خانوادههای باثبات برای آنها ایجاد شود. نکته مهم دیگر آن است که تمام تلاش می شود در دوران حضور موقت کودک در خانواده های موقت متعدد جابجا نشود. بنا بر این است تا زمانی که خانواده میزبان دارای صلاحیت است، حضور کودک مهمان در آن تداوم یابد تا وضعیت باثباتی با مددکاری فعال برای کودک فراهم شود.
بیشتر بخوانید
چگونه میتوان بهطور موقت میزبان کودکان بیسرپرست شد؟
منظور از خانواده باثبات چیست؟
بابایی: خانواده باثبات به این معنا است که کودک با خانواده زیستی خودش بازپیوند شود یا خویشاوندانش پیدا شود و نزد آنها باشند یا به فرزندخواندگی بروند. بنابراین کودکی که به خانواده میزبان میسپاریم، مددکاری بهزیستی به صورت دائم فعال است که کودک را بتواند به یکی از این سه راه دائمی بفرستد نه اینکه کودک به طور دائم ماندگار شود.
آیا قانون زمان محدودی را برای مهمانی کودکان در خانواده میزبان تعیین کرده است؟
بابایی: قانون در نهایت زمانی برای خانواده موقت نگذاشته است چونکه واقعا کودک با کودک متفاوت است. مددکاران ضربالمثلی دارند که میگویند ما سریدوزی نداریم، ما تکدوزی داریم. موضوع مددکاری کودک، فرد به فرد متفاوت است. ممکن است برای یک کودک، این زمان موقت، طولانیتر شود تا جایی که حتی خانواده میزبان برای فرزندخواندگی، درخواست دهد.
با توجه به اینکه محدودیتی برای زمان نگهداری، دیده نشده و اسم طرح، موقت است اما با این وجود مثلا میتواند کودک تا حتی بزرگسالی و اشتغال در همان خانواده بماند؟
بابایی: قانونگذار این اجازه را داده است اما اولویت ما نیست. ما واقعا دنبال این هستیم که خانواده دائمی برای کودک پیدا شود و نه خانواده موقت. خانواده موقت، برای طی کردن این زمان بجای نگهداری در مرکز نگهداری است.
مزایای طرح خانواده میزبان چیست؟
بابایی: یکی از روزنهها و فرصتهایی که طرح خانواده میزبان دارد این است که کودکان با سن بالاتر از ۵ سال یا کودکان بیمار و دارای معلولیت که کمتر به فرزندخواندگی میروند و اقبال کمتری برای این امر دارند، این فرصت را پیدا میکنند، بجای نگهداری در مراکز نگهداری، وارد خانواده شوند. بعد از آن گاهی مشاهده میشود همین کودک، امکان این را دارد در همین خانواده تبدیل به فرزندخوانده شود. به طورمثال در همین مدت کوتاه چهار کودک نیازمند درمانی که وارد خانواده میزبان شده بودند، اینقدر مهر این کودکان وارد دل این خانواده میزبان شده است که درخواست فرزندخواندگی آنها را دادهاند. کودکی که شاید امکان فرزندخواندگی او در حالت عادی یا فراهم نبود یا زمان زیادی طول میکشید تا این فرزندخواندگی ایجاد شود.