شصتمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فردا(سهشنبه) برگزار میشود. طبق گزارشهای رسانهای، تعداد ۲۲۴ میلیون نفر از ۳۴۵ میلیون جمعیت آمریکا واجد شرکت در رایگیری هستند. این انتخابات علاوه بر داخل آمریکا برای دولتها و ملتهای مختلف در سراسر جهان دارای پیامدهای مختلفی است.
گروه پژوهش آباجان به نقل از ایرنا با توجه به اهمیت موضوع، میزگرد «پیامدهای انتخابات آمریکا» را با حضور دکتر «عباس ملکی» دیپلمات سابق وزارت امور خارجه و کارشناس ارشد مسائل آمریکا و دکتر «امیرعلی ابوالفتح» استاد دانشگاه و کارشناس روابط بینالملل و مسائل آمریکا برگزار کرد و مسائل مرتبط با این انتخابات را مورد بحث و بررسی قرار داد.
بسترهای اقتصادی _ اجتماعی پیروزی هریس یا ترامپ
آباجان به نقل از ایرنا: به نظر شما آیا آمریکا این بستر را دارد که شاهد وقوع یک رئیس جمهور زن باشد؟ یا اینکه ما و آمریکاییها باید منتظر حضور ترامپ در کاخ سفید باشیم؟
ملکی: برای پاسخ به این سوال با یک مقدمه اقتصادی وارد بحث میشوم. در سالهایی که با پدیده کرونا مواجه بودیم، شاهد بودیم که همه جهان با یکسری چالش و مشکلات به ویژه در بعد اقتصادی رو به رو شدند. اقتصاد آمریکا نیز به شدت آسیب دید و بعد از آن حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ اتفاق افتاد که باز یک شبه رکودی را در جهان به وجود آورد و قیمت نفت خام و گاز را ابتدا در اروپا و بعد در سراسر جهان افزایش داد. پس از آن آمریکا به دنبال این بود که مشکلات مربوط به کووید ۱۹و حمله روسیه به اوکراین را ترمیم کند.
در این زمینه هم تلاشهای بسیاری انجام داد اما نتیجه نداد، تورم به شدت بالا رفت. تورم مواد غذایی حدود ۷ درصد افزایش یافت. نتیجه من از این اتفاقات این است که تقریبا همه این موارد در حال اصلاح است. یعنی رشد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در سه ماهه سوم سال گذشته که تخمین زده شده بود ۲.۷ درصد باشد، ۳ درصد بود. حدس زده میشود این رقم در مورد سال ۲۰۲۴ هم بالاتر از پیشبینیها باشد.
موضوع دوم مربوط به اشتغال است، در شرایط کنونی نرخ بیکاری در آمریکا به پایینترین سطح خود رسیده و نرخ تورم هم کمتر شده است، با این وجود، به لحاظ روانی، جامعه همیشه کمی دیرتر از واقعیت به اعتماد میرسد. به عبارت دیگر مردم آمریکا هنوز فکر میکنند این عدد بالاست و در نتیجه ناراضی هستند.
درجمعبندی نکته اول باید گفت؛ حزب دموکرات و خانم هریس از این لحاظ شانس ندارد. یعنی با اینکه اقتصاد آمریکا در وضعیت بهبود نسبت به گذشته قرار دارد، اما هنوز تا تغییر دیدگاه مردم آمریکا فاصله بسیار است.
نکته دوم این است که مساله اقلیتها مانند سیاهپوستان و مهاجران در آمریکا مساله مهمی است. حملات شبانه روزی اسرائیلی بر مردم غزه به شدت بر تمام جوامع، به ویژه آمریکاییها و مهاجران و اقلیتها تاثیر منفی گذاشته و به این نتیجه رسیدهاند که دموکراتها هم مانند جمهوری خواه ها هر دو چشم خود را بر حقوق بشر بستهاند و به امنیت اسرائیل و منافع این کشور فکر میکنند.
ملکی: مساله اقلیتها مانند سیاهپوستان و مهاجران در آمریکا مساله مهمی است. حملات شبانه روزی اسرائیلی بر مردم غزه به شدت بر تمام جوامع، به ویژه آمریکاییها و مهاجران و اقلیتها تاثیر منفی گذاشته و به این نتیجه رسیدهاند که دموکراتها هم مانند جمهوری خواه ها هر دو چشم خود را بر حقوق بشر بستهاند و به امنیت اسرائیل و منافع این کشور فکر میکنند با این وجود، تا این لحظه هر دو نامزد پا به پای هم پیش میروند.
در نهایت اینکه آیا زنان میتوانند عهدهدار ریاست جمهوری باشند، به نظر من پاسخ مثبت است، اما فردی که رئیس جمهور میشود باید استعداد و کاریزمایی داشته باشد و متاسفانه در مقایسه با «هیلاری کلینتون و یا میشل اوباما»، فکر میکنم خانم هریس این توانایی و استعداد را نداشته باشد.
ابوالفتح: در مورد بحث زنان من فکر میکنم بسترهای آن در آمریکا وجود دارد؛ تعدادی از فرمانداران زن هستند،در برخی از سمتهای ارشد دولتی هم زنان حضور دارند، اکنون مشکل جنسیت نیست. به خصوص اینکه دموکراتها این بارتلاش کردند حول این موضوع مانور ندهند.
هنگامی که هیلاری کلینتون که در سال ۲۰۱۶ وارد شد، موضوعاتی مانند زن بودن و اینکه سقف شیشهای باید شکسته شود، بسیار مورد بحث قرار میگرفت و این موضوع و تاکید بر جنسیت، توانمندی کلینتون را در سایه برد. به همین دلیل این بار خیلی روی جنسیت مانور داده نشده است.
با این حال مشکل خانم هریس در آمریکا فقط بحث جنسیت نیست، بزرگترین مساله وی این است که زیر سایه دولتی است که رضایتمندی از آن بالا نیست، دولت بایدن محبوب نبود. یعنی اگر محبوب بود، کنار نمیرفت. الزاما کنار رفتن بایدن فقط به خاطر بالا بودن سن و یا یکسری کارهای او نبود؛ اگر اقتصاد قوی، سیاست امنیتی قدرتمند و سیاست داخلی منسجمی میداشت و رضایت از دولت بایدن بالا بود، به احتمال قوی با همین شرایط دوباره در انتخابات میماند.
اینکه بایدن کنار رفت، به این دلیل است که دموکراتها میدانستند با وجود بایدن در انتخابات، به طور قطع شکست میخورند. آنها میخواستند فرصتی ایجاد کنند تا هریس را جایگزین بایدن کنند ولی مشکل این است که هریس نفر دوم دولت است و معاون رئیس جمهور بود و نمیتواند خود را از زیر سایه دولت خارج کند.
هیلاری کلینتون در سال ۲۰۰۸ شکست خورد و وزیر امورخارجه شد و بعد از دولت بیرون آمد. یعنی ۴ سال زمان داشت تا نشان دهد که در دولت نیست و وقتی خواست دولت اوباما را نقد کند، باورپذیر بود که بالاخره ۴ سال از دولت خارج شده و دیگر زیر سایه دولت نیست. در حالی که هریس ۳ الی ۴ ماه بیشتر فرصت نداشت و نمیتواند جامعه را قانع کند که منتقد دولتی باشد که خودش نفر دوم آن است. البته چون عملکرد خوبی نداشت و رضایتمندی از او بالا نیست، خیلی هم شانس زیادی ندارد و ممکن است در همین دور هم شکست بخورد.
بنابراین مساله جنسیت نیست و فراتر از این موضوعات است. هر چند هریس از ویژگیهایی هم برخوردار است. برای مثال از بایدن جوانتر و اقلیت تبار مهاجر است. یک تبارش به آسیا و یک تبارش به آمریکای لاتین میخورد با این حال تمام این ویژگیها میرود زیر سایه ناموفق بودن بایدن.
ابوالفتح: بزرگترین مساله هریس این است که زیر سایه دولتی است که رضایتمندی از آن بالا نیست، دولت بایدن محبوب نبود. الزاما کنار رفتن بایدن فقط به خاطر بالا بودن سن و یا یکسری کارهای او نبود؛ اگر اقتصاد، سیاست امنیتی قدرتمند و سیاست داخلی منسجمی میداشت و رضایت از دولتش بالا بود، به احتمال قوی با همین شرایط دوباره در انتخابات میماند
در طبقهبندی نامحبوبترین رئییس جمهوریهای آمریکا بایدن یک پله بالاتر از ترامپ است. خود هریس هم از معاونان نامحبوب است. در دوره معاونت عملکرد خوبی نداشته و بنابراین، شانس کمتری برای پیروزی در انتخابات دارد. با این حال چون فاصله کم هم است باز نمیشود گفت چه کسی برنده این دور از انتخابات خواهد بود.
ملکی: این موضوع به این معنا نیست که ترامپ احتمال بیشتری برای انتخاب شدن دارد. همانطور که میدانید این مساله مستقیما به رای مردم هم ربط ندارد به کالج الکترال ربط دارد. از نظر آرای الکترال خانم هریس بالاتر است. با این حال همیشه در آخرین لحظات تغییراتی ایجاد شده و در هر دوره یک نتیجه دیگر حاصل شده است.
بنابراین من اگر بخواهم خلاصه کنم یکی کالج الکترال است که میتواند تاثیر داشته باشد و دیگری مساله خاورمیانه است. به نظر می رسد ماهیت گروهی که در اسرائیل هستند میطلبد که برای بقای خود به این روند ادامه دهند و این در انتخابات بسیار تاثیر خواهد داشت.
نکته سوم هم مساله اقتصاد جهانی است. اقتصاد جهانی ممکن است به سمت رکود پیش رود. چیزی که چین نشان میدهد. سه روز دیگر کنگره خلق چین نشستی برگزار میکند تا تصمیمات جدید گرفته شود. همیشه تولید ناخالص داخلی در چین عدد دو رقمی بوده اکنون به زور به ۳ یا ۵ درصد برسد. محرک های بسیاری هم برای این کار گذاشته است. کره جنوبی هم باز میخواهد که نرخ بهره خود را کاهش دهد. مسایل بسیاری است که اقتصاد جهانی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین این امر یکی از مسایلی است که در این چند روز میشود روی آن فکر کرد. به نظر من اگر اینطور پیش برود بعید نیست که یکی از این دو کاندیدا موفق شود.
آباجان به نقل از ایرنا: پیامدهای سیاسی انتخابات آمریکا چه مواردی است؟
ملکی: نظرسنجی در جامعهای جواب میدهد که محبوبت ترین ومعقولترین نامزد، رئیس جمهور شود. بنابراین نظرسنجی میکنند که کدام کاندیدا محبوبیت بیشتری دارد. ما با کشوری مواجه هستیم که شخص دوم انتخابات میتواند رئیس جمهور شود. با هیچ سنجش دقیقی این جواب نمیدهد. سال ۲۰۱۶ همه میگفتند کلینتون رئیس جمهور میشود، اما در آمریکا این اتفاق نیفتاد.
ما با کشور بسیار عجیب مواجه هستیم. کشوری که که دادگاه در یک ایالت میتواند درخواست بازشمارش آرا را بکند. شمارش آرا انجام می شود و کار به احکام قضایی میکشد و بعد دادگاه و بعد سرنوشت انتخابات تغییر میکند. در برخی ایالتها اگر فاصله از عددی کم باشد، این کار به طور اتوماتیک انجام میشود و اصلا نیازی نیست که ستاد انتخابات بخواهد بازشماری آرا کند.
از ۷ تا از ایالتهای میدان نبرد، ۳ تا از ایالتها اینگونه است. یعنی اگر شانه به شانه هم حرکت کنند و یا برای مثال فاصله از ۱۵ هزار رای کمتر باشد، شمارش آرا انجام میشود. اولا این کار زمانبر است و فردای انتخابات مشخص نیست چه کسی رئیس جمهور میشود. دیگر اینکه ممکن است مانند سال ۲۰۰۰ در انتخابات میان دو رقیب جرج بوش پسر و ال گور از حدود ۱۳۰ میلیون رای، ۵۳۷ تک برگ، سرنوشت انتخابات را تغییر دهد. یعنی عدد قابل مقایسه نیست اما ساختار این شکلی است. بنابراین قابل پیشبینی نیست، حتی اگر شبیه انتخابات ۲۰۲۰ (رقابت میان بایدن و ترامپ) باشد انتخابات ممکن است به چالش کشیده شود. ترامپ به راحتی نتیجه را نمیپذیرد. بنابراین کار به بازشماری، بازشماری به صدور احکام، موضوع احکام به دیوان عالی آمریکا کشیده میشود.
آباجان به نقل از ایرنا: پیامدهای احتمالی ناشی از نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برای دنیا چه خواهد بود؟
ملکی: به نظر من نکته عجیب این است که آمریکا کشوری با ۳۵۰ میلیون نفر جمعیت دارد و در مرز دانش و تکنولوژی حرکت میکند و پیشرو است، با این حال کار به جایی رسیده که باید میان دو نفر انتخابات صورت بگیرد و سطح بحثها و تقابلها پایین است. اما این به این معنی نیست که پیامدهای آن کم باشد. پیامدهای بسیاری دارد، به نظر من در اروپا نزدیک شده به غرب یا نزدیک نشده خطی است که یا اینطرف است یا آنطرف.
ملکی: به نظر میرسد که با حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید، احتمالا وضعیت روسیه کمی بهتر شود و تحریمها علیه این کشور یا کمتر شود و یا در همین سطح بماند. در مورد چین هم با وجود جنگهای تجاری متعدد با آمریکا، به نظر میرسد این دو کشور به یک نتیجه مشترک با هم خواهند رسید، به دلیل اینکه میتوانند در بخش اقتصادی و تجاری با یکدیگر تفاهم کنندجناحی که اتفاقا راست است اکنون با روسیه بهتر است تا جناحی که چپ است، دلیلش هم این است که هر جایی که سیستم تمامیت خواه داشته باشد بهتر میتواند کشور را اداره کند. اگر این قبول باشد، بودن ترامپ، جناح راست را در اروپا تقویت میکند و آمدن خانم هریس جناح مرکز و یا چپ را تقویت میکند. و منظور از جناح چپ سوسیالیستها و احزاب کار و کارگر هستند. به نظر من این ها تفاوتهای اساسی دارند، اولین و مهمترین تفاوتش مساله محیط زیست است.
ترامپ گفته که از اجلاس بینالدولی مربوط به تغییرات اقلیمی بیرون میآیم همانطور که از کاپ ۲۱ در سال ۲۰۱۵ بیرون آمدم. این یک فاجعه برای جهانی است که یخهای قطبی در حال آب شدن است و جزیرهها زیر آب میروند و مساله اینه که اگر در تاریخ میخواندیم هر چند سال ، یک جا در جهان سیل میآید، اکنون حوادث زیست محیطی مانند سیل و طوفان و آتشسوزی جنگلها و تغییرات شدید آب و هوایی (در وسط زمستان هوا گرم است و در تابستان برف میبارد) در هرچند ساعت یکبار رخ میدهد.
جهان باید برای این تغییرات اقلیمی شدید که برای حیات کره زمین مهم است، تدبیر داشته باشد. این درحالی است که آمریکا یکی از بزرگترین تولید کنندگان گازهای گلخانه ای آمریکاست و یکی از بزرگترین کمک کننده به صندوق تغییرات اقلیمی باز هم آمریکاست.
در مورد پیامدهای انتخابات آمریکا نیز باید گفت در مناطق مختلف جهان متفاوت خواهد بود؛ به نظر میرسد که با حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید، احتمالا وضعیت روسیه کمی بهتر شود و تحریمها علیه این کشور یا کمتر شود و یا در همین سطح بماند. در مورد چین هم با وجود جنگهای تجاری متعدد با آمریکا، به نظر میرسد این دو کشور به یک نتیجه مشترک با هم خواهند رسید، به دلیل اینکه میتوانند در بخش اقتصادی و تجاری با یکدیگر تفاهم کنند.
هند هم کشوری رو به رشد است و بزرگترین جمعیت جهان را تا چند سال دیگر خواهد داشت و اگر ترامپ دوباره به کاخ سفید ورود کند، روابطش با آمریکا به همین روال ادامه خواهد داشت اما اگر هریس پیروز انتخابات باشد، به دلیل اصالت هندی خودش روابط واشنگتن- دهلینو بهتر خواهد بود.
ابوالفتح: سیاست خارجی آمریکا مانند خیلی از کشورهای دیگر دو بال دارد. یک بال آن جهانگرایی است و یک بال دیگرش وطنگرایی یا میهندوستی است. در آمریکا این دو بال با هم کار میکردند، اما در سالهای اخیر بخش بینالملل گرایی سیاست خارجی آمریکا بسیار پررنگ شد و هزینه زیادی هم به جامعه آمریکا تحمیل کرد. کمکم جامعه آمریکا به این نتیجه رسید که این بخش باید تغییر کند و به موازات آن توجه به درون افزایش یابد. ترامپ نماینده این صدا در ایالات متحده آمریکا است، اینها همان کسانی هستند که معتقدند چراخی که به خانه روا است به مسجد حرام است.
ترامپ کتابی در سال ۲۰۱۵ نوشته با عنوان «آمریکای فلج شده»، در این اثر توصیفی که از آمریکا میکند بسیار عجیب است. گزارش سازمان ملل هم این است که برخی از مناطق ایالات متحده آمریکا از بخشهای فقیر آفریقا فقیرتر است،در این شرایط آمریکا ۳۰۰ میلیارد دلار برای جنگ اوکراین هزینه کرده و ۲۰ تا ۳۰ میلیارد هم به اسرائیل کمک کرده و به اسرائیل حدود ۲۶۰ میلیارد دلار کمک بلاعوض داده شده، آمریکا سالانه به مصر کمک زیادی کرده است، جنگ عراق و افغانستان ۷ تریلیون دلار برای آمریکا هزینه مستقیم داشته و ۵۰ میلیارد دلار هزینه غیرمستقیم داشته و این موارد درحالی انجام میشود که مردم آمریکا خود نیاز دارند. بنابراین ترامپ نمایندگی این صدا را در آمریکا دارد و این صدا روز به روز در جامعه آمریکا در حال قدرتمندتر شدن است.
ابوالفتح: سیاست خارجی آمریکا دو بال جهانگرایی و وطن گرایی یا میهندوستی دارد. در آمریکا این دو بال با هم کار میکردند، اما در سالهای اخیر نگاه به درون پررنگ شده، ترامپ نماینده این صدا در ایالات متحده آمریکا است، اینها همان کسانی هستند که معتقدند چراخی که به خانه روا است به مسجد حرام استبه همین دلیل است که جریان بینالمللگرا که هم از دموکراتها و هم از جمهوری خواهان در آن حضور دارند، کمکم به حاشیه رانده میشوند و از درون این جمعیت این صدا بلند شده که بیش از اندازه هزینه میشود و پولهای آمریکاییها در حال از بین رفتن است. بنابراین تقابل میان این دو دیدگاه وجود دارد. به نظر می رسد این جریان در ادامه قدرتمندتر هم خواهد شد، چه ترامپ در انتخابات پیروز شود و چه نشود، این مطالبهگری بازگشت به داخل یا احیای داخل در آمریکا در حال رخ دادن است زیرا طرفداران آن معتقدند که اگر آمریکا این موارد را رعایت نکند حتما در مقابله با چین بازنده خواهد بود.
در واقع برگشت به داخل اکنون برای ترامپ و هواداران آن یک مزیت محسوب میشود و به همین دلیل معتقدم ترامپ شخصی است که توانست بفهمد درد مردم آمریکا و خواست آنها چیست. سوار بر این موج شد و اکنون در آستانه موفقیت است. حتی اگر او رئیس جمهور هم نشود، باز هم طرفداران بسیاری دارد. بسیاری از آمریکاییها میگویند اگر نخواهیم به سرنوشت امرپراطوری بریتانیا در قرن ۱۹ نشویم باید برگشت به داخل را بپذیریم.ترامپ اکنون ۱۰۰ تا اتهام دارد در ۴ دادگاه اعم از اتهامات سیاسی، مالی، اخلاقی و امنیتی، با این وجود اکنون بیش از ۵۰ میلیون نفر طرفدار دارد. ترامپ نه تنها به عنوان یک شخصیت سیاسی بلکه کمکم دارد به یک قدیس تبدیل میشود، یعنی طرفدران مسیحیاش او را کسی میدانند که از طرف مسیح آمده تا آمریکا و حتی بشریت را نجات دهد.
زیرا جامعه آمریکا به شدت سرخورده و عصبانی و خشمگین است. «رویای آمریکایی» از بین رفته و چشم انداز آینده تیره و تار است و دیگر آمریکای دهه ۱۹۵۰ یا ۱۹۶۰ که در رونق و رفاه بود، نیست. بنابراین این خشم و نارضایتی عمومی و این تغییرات اجتماعی در حال بروز است و آمریکا را از آن دوران رمانتیک دموکراتیک حقوق بشری دور میکند. یعنی این جامعه دارد به سمت «ابر مردی» میرود که از دلش هیتلر بیرون میآید. نمیخواهم بگویم آمریکا به سمت فاشیسم حرکت میکند اما در آمریکا از این بستر اجتماعی فردی روی کار میآید سوار بر این اعتراضات که برای پیچیده ترین مسایل، ساده ترین راه حلها را ارائه میدهد. بستر اجتماعی در آمریکا احتمال دارد به سمت اقتدارگرایی پیش رود زیرا در این نگرش دیگر دموکراسی جواب نمیدهد. مردم آمریکا دنبال راهکارهای پیچیده نیستند و کسی آمده و برای پیچیدهترین مسائل، راهکارهای بسیار ساده ارائه میکند به طور مثال ، آمریکا ۵۰ سال است که مشکل مهاجران غیرقانونی را دارند ترامپ می گوید با مکزیک دیوار میکشیم. برای حل مساله کره شمالی با رهبر آن گفتو گو میکند.در مورد ایران می گوید با یک تلفن مشکلات را حل می کنم. در مورد روسیه هم گفته است یک تماس با پوتین میگیرم مشکل جنگ اوکراین حل میشود.
خطر پوپولیسم در آمریکا زیاد شده ، یعنی روشی که ساختار را فدای رسیدن به اهداف بزرگتر یوتوپیایی می کند و به همین دلیل دموکراتها دائم میگویند که دموکراسی ما در حال نابود شدن است زیرا بستر اجتماعی در آمریکا درحال رفتن به سمت اقتدار گرایی است و احتمالا از چین در این زمینه الگوبرداری شود. در واقع بستر اجتماعی آمریکا با پیش رفتن به سمت اقتدارگرایی، برای حل مسائل خود و پیگیری منافع عمومی کشور احتمالا به دنبال حذف دموکراسی و دستیابی به نوعی اقتدارگرایی حزبی و یا فردی است.
ادامه دارد.. .