شادی و نشاط به عنوان یکی از احساسات ریشهای مثبت و یکی از ضروریترین خواستههای فطری انسان، نقش تعیینکنندهای در سلامت فرد و جامعه داشته و از آنجا که شادی همواره با خرسندی، خوشبینی، امید و اعتماد همراه است، میتواند نقش تسریعکنندهای در فرایند توسعه جامعه داشته باشد. در واقع، زمانیکه مردم جامعهای از نشاط اجتماعی برخوردار باشند، وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، رضایت از زندگی و همچنین سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش پیدا کرده و طبیعی است که به موازات آن، آسیبهای اجتماعی کاهش و انگیزه برای کار و تلاش افزایش مییابد.
با این حال، آنچه در سالهای اخیر اتفاق افتاده این است که نه شادیها، شادیهای واقعی هستند و نه عزاداریها، عزاداریهای واقعی. تغییر و تحول جامعه به گونهای شده که مرز بین غم و شادی به نحوی از بین رفته و افراد نمیدانند کدام روش برای ابراز شادی درست است.
با توجه به این اهمیت، پژوهشگر آباجان به نقل از ایرنا فرصت را مغتنم شمرده و با «داوود فتحعلی بیگی» استاد هنرهای نمایشی و نمایش شادی آور به گفت و گو نشسته است که در ذیل آن را میخوانید:
آباجان به نقل از ایرنا: از نظر شما شادی چیست؟
این موضوع به طور طبیعی به فطرت آدمی برمیگردد. خداوند انسان را به گونهای خلق کرده که هم شاد و هم غمگین میشود. به طور حتم، امور و رویدادهایی که باعث انبساط خاطر شده و غم فراموش شود و در درون تشنج و غصه به وجود نیاید؛ شادی است، گاه این شادی، شکل بیرونریز وگاه شکل درونریز دارد و مخالف آن غم، رنج و غصه خوردن است.
آباجان به نقل از ایرنا: در حوزه دانش و تخصص خود چه تجربه یا کنش شادیآفرین اعم از کهن و معاصر دارید که میتوان از آن در برگزاری جشنهای مذهبی استفاده کرد؟
در واقع من مذهب را جدای از زندگی نمیبینم. این خطکشی و مرزبندی مطلوبی نیست. در هر حال، کسانیکه به یک دین یا مذهب اعتقاد دارند، خود را با شرایطی که پیش میآید؛ هماهنگ میکنند. وقتی ما به «علی بن ابی طالب(ع)» اعتقاد داریم، به طور طبیعی دلمان میخواهد هم در جشن و سرور تولدش مشارکت داشته باشیم و هم در جشن امامتش که جشن غدیر است. موضوع این است که برای برگزاری این جشن چه تدارکاتی ببینیم. یک وقت در کنار خیابان شربت توزیع میکنیم در حالیکه زبالهاش را روی زمین میریزیم. به عبارتی همه جوانب آن را در نظر نمیگیریم. در واقع، ما در جشنهای مذهبی خیلی وقتها هدفمند عمل نمیکنیم.
من مذهب را جدای از زندگی نمیبینم. این خطکشی و مرزبندی مطلوبی نیست. در هر حال، کسانیکه به یک دین یا مذهب اعتقاد دارند، خودشان را با شرایطی که پیش میآید؛ هماهنگ میکننداگر بیاییم نیمه شعبان را تحت عنوان جشن عدالت تعریف کنیم مانند ماه رمضان که تلاش میکنند تعدادی از زندانیان را آزاد کنند، یک بخش آن میتواند رسیدگی به ایتام، بخشی از آن رسیدگی به مستضعفین و بخش دیگر میتواند به مناسبت عفو زندانیان باشد که جرم سنگینی ندارند. این کار هم نوعی تبلیغ مذهبی است و هم کارکرد خدمات اجتماعی دارد.
آباجان به نقل از ایرنا: جشنهای مذهبی ما برخی اوقات شبیه مجالس سوگواری برگزار میشود یعنی با همان لحن، ریتم و آهنگ سوگواری، در جشنها هم خوانده میشود، نظر شما در این باره چیست؟
علتش این است که تعریف ما اشتباه است. قدما و ایرانیها یاد گرفته بودند که در عزا، «سوگواری» و در جشن هم «شادی» میکردند، مرز بندی هم نداشت. همه میآمدند شرکت میکردند، البته همان موقع هم کسانی بودند که جداگانه جشن میگرفتند و به اصطلاح سفرهشان را جدا میکردند، ولی اکثریت مردم کنار خیابان جمع میشدند و جشن میگرفتند.
برای مثال نمایش کمدی اجرا میکردند یا چهار تا دایره و تنبک هم میآوردند. بعد از انقلاب ما مرزبندیهایی را ایجاد کردیم. حال سوال من این است که اگر دو دست را پایین، بهم بزنیم (کف میزنیم) یا بالای سرمان به هم بزنیم چه فرقی میکند؟ این شد یاقوتی آن شد طاغوتی! اینها نگاههای عوامانه است.
آباجان به نقل از ایرنا: با توجه به بافت فرهنگی، تاریخی و تمدنی جامعه ما، شما چه مصادیق و شیوههای هنجارمند شادیآفرینی برای برگزاری جشنهای مذهبی توصیه میکنید؟
باز ما داریم جدا میکنیم و باز میگوییم جشنهای مذهبی. جشن، جشن است. جشن مذهبی برای ملت است، جشن ملی هم برای ملت است.
آباجان به نقل از ایرنا: به نظر شما دعوت مردم برای شادی در مکانی مانند حسینیه یا مسجد، محدودیت ایجاد نمیکند؟
ما از اول برای آن معماری و بنا یک تعریف و ویژگیهایی قائل شدیم، حالا دیگر تبدیل به یک قاعده شده است. چون به قاعده تبدیل شده، بنابراین دیگر نمیتوانیم آن را بر هم بزنیم. برای مثال نمیتوانیم دایره و تنبک بیاوریم و در نتیجه ناچاریم جایش را عوض کنیم. یا باید در همان محدوده (قواعد) برگزار کنیم یا جایش را عوض کنیم. اکنون برخی مساجد سالن جداگانهای را برای مراسم ختم ایجاد کردهاند، چون مکان تفکیک شده است، بنابراین آن مشکل پیش نمیآید.
آباجان به نقل از ایرنا: چه شیوههای نوینی را در جشنهای مذهبی توصیه میکنید؟
تفاوت نمایشهای سنتی ما با نمایش اروپایی در این بود که نمایشهای آنها در یک ساختمان اجرا میشد؛ در حالیکه نمایشهای ما در دل مردم اجرا میشد. دسته مطرب از این خانه به آن خانه میرفت و اجرا میکرد.
ما باید به جشنهای مذهبی عمومیت بدهیم. باید جشنهای مذهبی را در میان مردم ببریم و هر کسی با هر مرام و اعتقادی بتواند در آن شرکت کند. صفبندی و مرز بندی نکنیم. این خود به خود تسری پیدا میکندتعزیه خوان دعوت میکردند. همینطور از این خانه به آن خانه یا از این حسینیه به حسینیه دیگر یا در گذر اجرا میشد. ما باید به جشنهای مذهبی عمومیت بدهیم. باید جشنهای مذهبی را در میان مردم ببریم و هر کسی با هر مرام و اعتقادی بتواند در آن شرکت کند. صفبندی و مرز بندی نکنیم. این خود به خود تسری پیدا میکند.
آباجان به نقل از ایرنا: برخی معتقدند که بعضی از مصادیق شادی در جشنهای مذهبی با ارزشهای اسلامی ناسازگار است، شما در این باره چه نظری دارید؟
کجای قرآن گفته است وقتی می خواهید دست بزنید، این طور یا آن طور کف بزنید. حتی همین حجاب را هم معلوم نکرده که چادر است، روسری است و… ما بعدها چیزهایی را به آن اضافه کردیم. ما میتوانیم برای نوروز کاروانهای شادی راه بیاندازیم یا در جشنهای مذهبی می توانیم کاروانهای شادی راه بیاندازیم. چرا راه نیاندازیم !؟
آباجان به نقل از ایرنا: در میراث فرهنگی ما دو مناسبت سور و سوگ کنار یکدیگر بودند. در عزاداریها مردم سوگواری میکردند و در جشنها هم شاد میشدند، آهسته آهسته سوگواریها فربه و به گونهای شد که جشنهای ما هم شبیه عزاداریها شد و به تعبیری فاقد شادمانی شده است، نظر شما در این باره چیست؟
در قدیم مطرب، مطرب بود، روضه خوان، روضه خوان. برخی استثنائا دو کاره بودند و بلد بودند، اما اغلبشان این طور نبودند؛ یعنی هر کسی در شاخه کار خودش کار میکرد. کسی که مداح بود از بخشی از موسیقی که در راستای کار خودش بود استفاده میکرد و آنکه مطرب بود، موسیقی مطربی داشت و کار مطربی میکرد. ما آمدیم در مراسم جشن هم مداح آوردیم. مداح هر کار کند، لحنش به سمت عزا میرود. همانطور که مطرب هم اگر بخواهد، بخواند لحنش به سمت مطربی میرود. هر کسی را بهر کاری ساختهاند.
آباجان به نقل از ایرنا: چه راهکارهایی برای شادمانه برگزار شدن جشنهای مذهبی دارید؟
به تعریف شادی و شادمانی بر میگردد. باید دید جوامع و اقوام مختلف با دیدگاههای مختلف، شادی را چگونه معنا میکنند. هر جامعه و قشری شادی را یک جور معنا میکند. علت اینکه جشنهای مذهبی ما فاقد شادمانی است، یک بخش به این تنگ نظری مربوط میشود. اگر مقداری سعه صدر داشته باشیم، جشنها میتواند، بستر و بهانهای برای فرهنگسازی قرار گیرد.
آباجان به نقل از ایرنا: منظورتان این است که باید زمینه فرهنگی شادی را در جامعه گسترش داد؟
بله، اعیاد مذهبی در جامعه زیاد نیست و فقط عید قربان و غدیر را داریم. عید قربان که عمومی مسلمانان است و عید غدیر مختص شیعیان و معتقدان به اهل بیت (ع) است. بقیه یا جشنهای ملی هستند یا جشن تولد ائمه (ع) است. به طور کلی ما برای شادی و شادمانی باید در جامعه برنامهریزی داشته باشیم. اشاره کردم باید ببینیم زعمای قوم، شادی را چگونه معنا میکنند. گاهی شاید اینگونه معنا کنند که دور هم جمع شویم و قصه بگوییم. برخی افزون بر این هم میگویند یک کف هم بزنیم، برخی میگویند ارکستر هم بزنیم، برخی هم معتقدند در کنار موسیقی، نمایش لطیفهگویی هم باشد. پس هر کس یک معنا از شادی دارد. معنای شادی نیز هم مبهم و هم گسترده است. هر کسی از ظن خود شد یار من. اول باید شادی تعریف شود و ببینیم شادی را در چه چیزی میبینیم. این مثل این است که از کسی سوال کنیم به شما خوش گذشت؟ پاسخ اینگونه است که باید ببینیم خوش گذشتن به چه باشد!
آباجان به نقل از ایرنا: با توجه به فضای فرهنگی جامعه اگر بتوانیم شادی را احیا و بازسازی بکنیم، شما به چه مصادیقی اشاره میکنید؟
در مناسبتهایی مردم ما برای شادی و شادمانی جمع میشدند. برای مثال برای عقد، ازدواج، بله برون و… جمع میشدند. این سنت مردم و خوشایندشان بود و از آن لذت میبردند یا در اعیاد مذهبی هم به همین صورت بود. یعنی مردم کنار هم جمع میشدند.
گاهی در شادی به جای موسیقی، «تشت» استفاده میکردند که این پاک کردن صورت مساله است. مثل اینکه تنبک حرام بود تشت حلال! البته تنگ نظری بود؛ اما راهی برایش پیدا کرده بودند. یکی از کارها این است که شرایطی برای تمامی مناسبتهای گذشته فراهم کنیم.
آباجان به نقل از ایرنا: اگر بخواهید به ارکان مشترک در جشنها اشاره کنید، به چه مواردی میپردازید؟
ما همیشه از منظر خودمان به موضوع نگاه میکنیم. مگر مسلمانان دیگر دین ندارند؟ یک بخشی از سنت اقوام مختلفی که اسلام آوردند، هنوز باقی است و این ساز و کار وجود دارد. الان هم باید ابتدا تعریف را از جشن و سرور مشخص کرد که یک بحث فلسفی است. شادی ابعاد و جلوههای مختلف دارد. ما دوست یا فرزندی را میبینم، شاد میشویم. شادی از اینجا شروع میشود تا جلسات عمومی. شکلهای مختلفی دارد. برای مثال در بجنورد رسمی به نام «توره بازی» بود. فضایی فراهم می کردند که مردم انبساط خاطر پیدا میکردند . شادی مستلزم زمینهای برای انبساط خاطر است. بخشی هم میتواند لطیفه گویی، شوخی ، طنز و… باشد که هرکدام از اینها میتواند زمینههایی برای شادی فراهم کند.
گفتوگو از: دکتر علیرضا قبادی