دریافت
۱۲۲ MB
در بخش نخست میزگرد تخصصی گروه پژوهش آباجان به نقل از ایرنا، با عنوان «آینده سوریه و پیامدهای منطقهی تحولات سوریه» که با حضور «جاوید قربان اوغلی» از کارشناسان با سابقه وزارت امورخارجه و سفیر اسبق ایران در آفریقای جنوبی، «علیرضا مجیدی» پژوهشگر حوزه آسیای عربی و غرب آسیا و «محمد ایرانی» کارشناس ارشد وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در کویت، برگزار شد، به نقش گروههای مخالف اسد، روند تحولات منجر به تغییر حکومت در سوریه و نقش بازیگران خارجی در شکل گیری و تداوم روند ایجاد شده در سوریه پرداخته شد. اکنون بخش دوم از این میزگرد را میخوانیم.
ایران از بازیگران منطقه عقب نماند
آباجان به نقل از ایرنا: نقش بازیگران در آینده سوریه را چگونه ارزیابی میکنید؟
ایرانی: بشار اسد میتوانست با مدیریت بهتر و تعامل با مخالفان، بحران سوریه را کنترل کند و بر مشکلات فائق آید اما این مسیر طی نشد و شرایط به نقطهای رسید که امروز شاهد آن هستیم. درباره نقش بازیگران در آینده سوریه، باید توجه داشت که ترکیه یکی از مهمترین طرفهایی است که به طور مستقیم از مخالفان حمایت میکند. در این میان، معادلات سوریه فقط به یک عامل یا یک طرف، محدود نمیشود، بلکه مجموعهای از بازیگران داخلی، منطقهای و بینالمللی در این بحران نقش دارند.
ایرانی: سوریه، به دلیل جایگاه استراتژیک خود، میدان رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای شده است. هر کشوری که بتواند در این شرایط جای پایی برای خود باز کند، تردیدی در بهرهبرداری از این فرصت نخواهد داشتسوریه، به دلیل جایگاه استراتژیک خود، میدان رقابت قدرتهای جهانی و منطقهای شده است. هر کشوری که بتواند در این شرایط جای پایی برای خود باز کند، تردیدی در بهرهبرداری از این فرصت نخواهد داشت.
ترکیه نیز از این وضعیت استفاده کرده و امروزه به نوعی بخشی از کنترل اوضاع سوریه را در دست دارد. در گذشته، نظریهای وجود داشت که ترکها تعیینکننده اصلی معادلات سوریه هستند و ورود به این کشور فقط از طریق ترکیه امکان دارد اما با گذر زمان، این نظریه کمرنگتر شده است. اکنون ترکها به نظر میرسد که در تلاشند تا دیگر بازیگران را نیز وارد این صحنه کنند.
یکی از شواهد این تغییر، ظهور شخصیتهایی مانند جولانی است که خود را به عنوان بازیگری سیاسی مطرح کرده و تلاش دارد در عرصه داخلی و بینالمللی مشروعیت کسب کند. این رویکرد نشاندهنده مدیریت هوشمندانهای است که وضعیت را به سمتی میبرد که همه طرفها در سطحی از رضایت قرار گیرند. در همین راستا، هیچیک از کشورهای منطقه خواهان ادامه هرجومرج در سوریه نیستند و تمایل دارند با این تشکیلات و با این قدرت همکاری کنند.
در این میان، روابط عربستان و ترکیه نیز اهمیت دارد. سفری که انتظار میرفت به آنکارا یا دوحه انجام شود، به ریاض صورت گرفت؛ حرکتی که به نظر میرسد در هماهنگی با ترکیه و قطر انجام شده باشد. عربستان بهعنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه، از آغاز تحولات سوریه، نگران پیامدهای آن بوده و این حرکت نشان میدهد که به دنبال تثبیت نقش خود در بازگرداندن ثبات به سوریه است. به اعتقاد من به تدریج که جلو میرویم نقش بازیگران به سمت نقش ایجابی در سوریه پیش میرود نه نقش سلبی.
متأسفانه، ایران در این میان با موضعگیریهای منفی و سیاستهای غیرهمراهانه، از فضای همکاری منطقهای فاصله گرفته است. لازم است که ایران در سیاستهای خود بازنگری کند و با پذیرش تغییرات ایجاد شده در سوریه، به دنبال راهکارهایی برای همکاری با دولت کنونی این کشور باشد. تصور اینکه جریانی بتواند گروه کنونی را کنار بزند و وضعیت به شرایط پیشین بازگردد، دیگر غیرممکن است. ایران باید با واقعیتهای منطقه کنار بیاید و در راستای منافع خود و ثبات منطقه، سیاستهای واقعبینانهتری اتخاذ کند.
اهداف آمریکا، اسرائیل و کشورهای عربی در سوریه
آباجان به نقل از ایرنا: با توجه به شرایط کنونی، آیا میتوان انتظار داشت که جریانهای اخوانی و سنتی اهل سنت، مانند عربستان و امارات، همچنان همکاری کنند و از تقابل و اختلافها در مورد آینده سوریه بپرهیزند؟
ایرانی: ابتدا باید تأکید کرد که تحولات منطقه ثابت نیستند. شرایط سیاسی و اجتماعی منطقه بهگونهای است که هیچ فرض و قاعده مطلقی وجود ندارد و هر احتمالی ممکن است تحقق یابد. آنچه ما میتوانیم انجام دهیم، تحلیل شرایط و ارزیابی روندهاست، نه پیشگویی. در این زمینه، احتمال مواجهه اخوانالمسلمین با برخی جریانهای داخلی و خارجی که نگران نقش آنها در سوریه هستند، وجود دارد اما در کوتاهمدت، چنین تقابلی به نظر نمیرسد قریبالوقوع باشد.
باید به این نکته توجه داشت که اخوانالمسلمین در کشورهای مختلف عربی، ساختار و رویکردهای متفاوتی دارند و در هر کشور، متناسب با شرایط داخلی و مقتضیات منطقهای عمل میکنند. این یعنی اخوانالمسلمین الزاماً به جریانهایی مانند جبهةالنصره یا گروههای افراطی دیگر تبدیل نخواهند شد و ظرفیت لازم برای تعدیل و تعامل با شرایط موجود را دارند. این مساله هوشمندی این جریانها را نشان میدهد زیرا در حال حاضر، روند تحولات سوریه به سمت نظم و کاهش هرجومرج پیش میرود.
اخوانالمسلمین در کشورهای مختلف عربی، ساختار و رویکردهای متفاوتی دارد و در هر کشور، متناسب با شرایط داخلی و مقتضیات منطقهای عمل میکند؛ این یعنی الزاماً به جریانهایی مانند جبهةالنصره یا گروههای افراطی دیگر تبدیل نخواهند شد و ظرفیت لازم برای تعدیل و تعامل با شرایط موجود را دارنداما در این میان، رژیم اسرائیل همچنان از بیثباتی سوریه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده است. اسرائیل همواره به دنبال تضعیف و تجزیه سوریه بوده تا این کشور را قابلکنترلتر و کمتر تهدیدکننده بداند. از سوی دیگر، هرگونه سیاست خارجی سوریه که بر محور مقاومت باشد، نگرانیهای اسرائیل را افزایش میدهد. این در حالی است که یک سوریه تحت حمایت غرب و آمریکا، میتواند نگرانیهای اسرائیل را کاهش دهد زیرا غرب احتمالاً به دنبال تضمین امنیت و منافع اسرائیل خواهد بود.
در مورد نقش آمریکا، نباید از حضور و تحرکات این کشور در منطقه غافل شد. به نظر میرسد که آمریکا برنامهای برای خروج از سوریه ندارد و حتی در حال تقویت پایگاههای خود و تضمین منافعش در این منطقه است.
حضور طولانیمدت آمریکا در سوریه، بهویژه در مناطق دارای منابع طبیعی، نشاندهنده تمایل آنها برای کنترل اوضاع و بهرهبرداری از شرایط است. حتی در موضوع حساس کردها، احتمال همکاری میان آمریکا و ترکیه نیز بعید نیست زیرا هر دو طرف بهدنبال مدیریت شرایط و تضمین منافع خود در منطقه هستند و اطمینان خاطر هم میدهند که تا ما باشیم داعشی نخواهد بود.
آباجان به نقل از ایرنا: آیا این احتمال وجود دارد که در آینده سوریه، اسرائیل سرزمینهایی را که تصرف کرده، به مرزهای قبلی بازنگرداند و در همان مناطق باقی بماند؟
ایرانی: اسرائیل تا به امروز، هر سرزمینی که تصرف کرده، در مذاکرات به راحتی از دست نداده است. تنها استثناء مربوط به جنگ سینا در سال ۱۹۷۳ است که البته آن هم پس از مذاکرات و در پی فشارهای ناشی از جنگ به عقبنشینی انجامید. اسرائیل در جریان آن درگیری، ضرباتی دریافت کرد. اگر مقاومتی سازمانیافته، تجهیزاتی پیشرفته یا درگیریهای جدی وجود داشته باشد، فشار بر اسرائیل برای عقبنشینی اجتنابناپذیر خواهد بود.
باید به این نکته توجه داشت که هر حکومتی که در سوریه روی کار بیاید، نسبت به اشغال سرزمینهایش حساس خواهد بود و حاضر نیست بخشی از خاک خود را تحت تسلط یک نیروی بیگانه ببیند. بنابراین، احتمال وقوع تنشها و مذاکرات جدی میان سوریه و اسرائیل، بهویژه در مجامع بینالمللی و سازمان ملل، همواره وجود دارد اما اینکه اسرائیل در شرایط صلح به راحتی حاضر به عقبنشینی شود، با توجه به تاریخ و رفتار این رژیم، بسیار بعید به نظر میرسد.
آباجان به نقل از ایرنا: سرنوشت و آینده سوریه در فرآیند دولتملتسازی و نیز روابط خارجی آن در سطح منطقهای و بینالمللی به چه سمتی خواهد رفت؟ آیا گروههای قدرتیافته میتوانند اجماع گروههای سیاسی مختلف را رقم بزنند و اعتماد مردم سوریه را جلب کنند؟
قربان اوغلی: قوام و پایداری کشورها به دو رکن اساسی وابسته است: یا به پشتوانه مردمی استوارند یا بر ساختارهای امنیتی تکیه دارند. اما نکته مهم این است که قوام مبتنی بر مردم، عموماً پایدار و ماندگار است و آثار آن در همه ابعاد یک کشور، از اقتصاد گرفته تا توسعه فرهنگی و سیاسی قابل مشاهده است. در مقابل، نظامهای وابسته به ابزارهای نظامی و امنیتی، همواره شکننده و ناپایدارند.
در خصوص سوریه، اگر بخواهیم یک بررسی اجمالی داشته باشیم، باید گفت که در ۵۳ سال گذشته، حکومتی مبتنی بر اقلیتی ۱۳ درصدی بر این کشور حکمفرما بوده است. حافظ اسد، بنیانگذار این نظام، که شخصیتی هوشمند و سیاستمداری برجسته بود، توانست این حکومت را بر پایه ساختارهای نظامی و امنیتی استوار کند اما سیاست سرکوبگرانه او، از جمله وقایع تلخی مانند حوادث «حما» که تخمینزده میشود بین ۲۰ تا ۴۰ هزار نفر قربانی شدند، زخمهایی عمیق بر پیکره این کشور به جا گذاشت.
تحولات بهار عربی در سال ۲۰۱۰ و بهویژه در سال ۲۰۱۱ برای سوریه همچون یک معیار روشن برای سنجش توان و ضعف نظامهای سیاسی بود. در حالی که بحران مشروعیت و ناکارآمدی نظام در بسیاری از کشورهای عربی به وضوح نمایان بود، سوریه نیز از این قاعده مستثنی نبود. هرچند این بحران در ابتدا کمرنگتر به نظر میرسید و از اخوانالمسلمین آغاز شد اما شیوه برخورد حکومت سوریه با این جنبشها نشان داد که این نظام در مدیریت بحران، با اتکا به سرکوب نظامی، ناتوان و شکننده است.
با آغاز بحران در سال ۲۰۱۱ و اوج گرفتن چالش سقوط خاندان اسد، دو عامل کلیدی به بقای حکومت کمک کردند: «قدرت نظامی و امنیتی داخلی» و «حمایت کشورهای متحدی مانند ایران و روسیه». این دو توانستند شکافهای عمیق در ساختار نظام را به طور موقت ترمیم کنند اما عوامل خارجی، از جمله تحولات اوکراین و مسائل داخلی متحدان سوریه، به تدریج از قدرت بازیگری آنها کاست. علاوه بر این، حزبالله لبنان نیز درگیر بحران سوریه شد و بخشی از توان خود را به میدان سوریه معطوف کرد.
آنچه بیش از همه در فروپاشی نظام سوریه نقش داشت، شکاف دولت و ملت بود. حکومتی که نزدیک به نیمی از جمعیتش آواره میشوند و میلیونها نفر را در جنگ از دست میدهد، نمیتواند مدعی پایگاه مردمی باشد. حتی اگر استفاده از سلاحهای شیمیایی در این میان قطعی نباشد، ابعاد انسانی بحران سوریه این واقعیت را آشکار میسازد که نظام مبتنی بر سرکوب، نمیتواند بقای بلندمدت داشته باشد. از سوی دیگر، ایران نیز در بحران سوریه نقش مهمی ایفا کرد اما اگر از همان ابتدا ایران به جای ایفای نقش یک داعیه مهربان از مادر، بهعنوان یک مشاور استراتژیک عمل میکرد و اسد را به سمت مصالحه و اصلاحات سوق میداد، شاید امروز شاهد چنین شکست بزرگ استراتژیکی در سوریه نبودیم.
آباجان به نقل از ایرنا: این چینی شکستهشده که شما فرمودید آیا در آینده این دولت ملت دوباره میتواند شکل بگیرد؟
قربان اوغلی: به نظر میرسد وضعیت سوریه در آینده همچنان مبهم و غیرقابل پیشبینی باقی خواهد ماند. آنچه از شواهد و تحلیلها برمیآید، این است که تضاد منافع بین کشورهای درگیر در این بحران، همچنان برجسته و پیچیده است. همانطور که اشاره شد، حتی اگر کشورهایی مانند ترکیه یا عربستان سعی در کاهش تنشها و حرکت به سوی آرامسازی داشته باشند، این تلاشها تنها بخشی از پازل بزرگتری هستند که مسائل پیچیدهتری نظیر نفوذ گروههای افراطی، اختلافهای قومی و منطقهای و تضاد منافع بینالمللی در آن نقشآفرینی میکنند.
در مورد نظام سیاسی سوریه، عوامل متعددی در بیثباتی آن نقش دارند. حمایت مالی و سیاسی قطر از جریانهای اخوانی و اسلامی در منطقه، نگرانیهای امارات و عربستان از نفوذ جریانهای افراطی و همچنین مساله کردها که بهعنوان یک محرک حساس در منطقه باقی ماندهاند، از جمله چالشهای جدی برای آینده سوریه هستند. مساله کردها، همچون ماشهای حساس، میتواند هر زمان توسط قدرتهای جهانی یا منطقهای فعال شود تا توازن را به نفع یا ضرر یکی از طرفین تغییر دهد.
در کنار این مسائل، نقش آمریکا و اسرائیل نیز در معادلات سوریه انکارناپذیر است. نظام بشار اسد، هرچند در ظاهر بهدلیل ثبات نسبی برای اسرائیل مطلوب بود، از ۱۹۷۳ تا کنون گلوله از سوریه به سمت اسرائیل پرتاب نشده است. در همین یک سال و چندماه گذشته چندین بار همه مراکز – حالا میگن ایرانی- اما به نظرم بین ایران و سوریه ادغام شده بود، توسط اسرائیل زده شد اما بدون واکنش جدی سوریه همراه شد. ارتش سوریه که زمانی نماد قدرت کشور بود، اکنون با حقوقهای ناچیز و ساختار تضعیفشدهاش، دیگر توانایی ایستادگی در برابر چالشهای داخلی و خارجی را ندارد.
همچنین، از دست دادن حمایت مردمی و نبود زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی کافی، آینده سوریه را در مسیر پرخطری قرار داده است. اگرچه در ظاهر امکان بازسازی ساختار دولت-ملت وجود دارد، اما نیازمند بازنگری جدی در سیاستها و اتحادهای منطقهای و بینالمللی است. در شرایط کنونی، چشمانداز روشنی برای ایجاد ثبات پایدار یا بازگشت به یک نظام قوی و مورد حمایت مردم در سوریه دیده نمیشود و من در این زمینه خوشبین نیستم.
مجیدی: بسیار مهم است که تحلیل ما مبتنی بر دادههای مستند و دقیق باشد. بتازگی مقامهای مختلفی برای دیدار با حاکم جدید سوریه یا وزیر خارجه این کشور اقدام کردهاند. بهعنوان نمونه، وزیر خارجه آلمان که بهتازگی به سوریه سفر کرده بود، تصریح کرد که همه طوایف سوریه، اعم از مذاهب و نژادهای مختلف، باید در بازسازی و تشکیل دولت آینده این کشور مشارکت داشته باشند. این سخن بهصراحت به این معناست که ساختار کنونی دولت سوریه از سوی آنها پذیرفته نمیشود؛ هرچند امکان دارد بخشی از حکومت باشد اما در قالب فعلی مورد قبول نیست.
جولانی همچنین اظهار داشته بود که اروپا بهشدت مخالف تشکیل یک دولت اسلامی در سوریه پس از بشار اسد است. این مخالفت، عمق نگرانی اروپا را نشان میدهد از طرف دیگر، اروپا اعلام کرده که هرگز هیچگونه کمک مالی به سازمانهای اسلامی جدید اختصاص نخواهد داد. این مساله شامل جولانی نیز میشود که هرچند تلاش کرده چهرهای معتدل از خود نشان دهد اما همچنان بهعنوان یک جریان اسلامگرا شناخته میشود.
بهطور مثال، وقتی جولانی گفت «۱۴۰۰ سال پیش به ما ربطی ندارد»، تأکید کرد که خود را فرزند اسلام میداند و به آن افتخار میکند. این نوع نگاه، تضادی میان جریانهای سلفی خاص و دروزیها ایجاد کرده است.
دروزیها، چه در لبنان و چه در سوریه، خود را مسلمان میدانند و این سخنان حتی به رهبری دروزیها همچون «ولید جنبلاط» نیز بازخورد داشته است. جولانی همچنین گفته بود که اروپا بهشدت مخالف تشکیل یک دولت اسلامی در سوریه پس از بشار اسد است. این مخالفت، عمق نگرانی اروپا را نشان میدهد.
در همین حال، رفتار ایالات متحده نیز قابلتوجه است. آمریکا بهوضوح اعلام کرده که نه فقط تحریمها لغو نمیشود، بلکه رفع تحریمها و حذف گروههای خاص از فهرست تروریستی، به اقدامات عملی در آینده وابسته خواهد بود. این موضع، در راستای قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل مطرح شده است که بر تغییرات سیاسی و عملیاتی تأکید دارد.
یکی از رسانههایی که در این فضا نقش تخریبی ایفا میکند، شبکه «اسکای نیوز» است. مدیر این شبکه در مصاحبهای گفته بود، کشورهای عربی هرگز اجازه نخواهند داد یک «محمد مرسی» جدید در سوریه ظهور کند. این اظهارنظر، بهروشنی تهدیدی ضمنی در دل خود دارد. از سوی دیگر، مصر نیز ورود اتباع سوری به این کشور را محدود کرده و نگرانیهای جدی از این وضعیت وجود دارد.
در مورد ترکیه نیز باید گفت این کشور یکی از اصلیترین حامیان جولانی پس از قطر است. مناطق شمالی سوریه سه منطقه تحت قیمومیت سوریه است که از لحاظ حکومتی تحت اداره حکومت موقت «عبدالرحمان مصطفی» است که در ترکیه زندگی میکند اما مناطق شمالی سوریه که تحت قیمومیت ترکیه قرار دارند، هنوز بهطور کامل به جولانی واگذار نشدهاند. همچنین پروژههایی مانند ادغام گروههای مسلح در قالب یک نیروی واحد در حال اجراست. ترکیه به وضوح از جولانی حمایت میکند و درست است که ۸۰ درصد تخم مرغهایش در سبد جولانی گذاشته اما میخواهد فشار را بر جولانی نگه دارد.
در مورد نسبت میان اسرائیل و نظام اسد نیز باید گفت که نظام اسد، در حالی که حافظ مرزهای سوریه بود، برای اسرائیل مطلوب نبود. هرچند این نظام به دلیل جغرافیای سوریه که از مقاومت اسلامی لبنان حمایت میکرد، مقبولیتی نسبی داشت اما در عین حال، محدودیتهایی نیز ایجاد میکرد. اسد برای اسرائیل مقبول مقید بود اما مطلوب نبود.