۶ استدلال امام علی (ع) درباره سکوتشان در سقیفه از قرآن

۶ استدلال امام علی (ع) درباره سکوتشان در سقیفه از قرآن

– اخبار فرهنگی –

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم، ماجرای خلافت پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، یکی از مهم‌ترین و بحث‌برانگیزترین مسائل تاریخ اسلام به شمار می‌آید. این مسئله در حالی رخ داد که رسول خدا در واقعه غدیر خم، با بیانی روشن و صریح، جانشینی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود. با این وجود، عده‌ای از صحابه با نادیده گرفتن این توصیه آشکار، زمینه فتنه‌ای بزرگ را فراهم آوردند و خلافت را از جایگاه اصلی‌اش خارج کردند. این اقدام نه‌تنها اصولی چون وفاداری به وصایای پیامبر را نقض کرد، بلکه سبب شکل‌گیری انحرافی تاریخی شد که تأثیرات آن تا قرون بعدی نیز ادامه یافت.

شدت حوادث پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابعاد گسترده این وقایع، به‌گونه‌ای بود که منابع معتبر اهل سنت نیز نتوانستند از کنار آن عبور کنند. به همین دلیل، گزارش‌های متعددی از وقایع سقیفه در این منابع به چشم می‌خورد که هریک تلاش کرده‌اند زوایای مختلف این رویداد را شرح دهند.

این مسئله با سکوت معنادار امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام همراه شد، سکوتی که بسیاری از صحابه و اطرافیان را به تعجب و پرسش واداشت. در حالی که برخی این سکوت را نشانه رضایت می‌پنداشتند، حقیقت امر بر پایه مصالح بلندمدت امت اسلامی و حفظ انسجام جامعه مسلمانان استوار بود. امیرالمؤمنین علیه‌السلام، با وجود حق مسلم خود، از تقابل آشکار خودداری کرد تا از فروپاشی وحدت نوپای امت و ایجاد شکاف‌های جبران‌ناپذیر در صفوف مسلمانان جلوگیری کند.

روایتی نو از مظلومیت امام علی(ع) در تاریخ

این سکوت، که از منظر برخی به معنای ضعف یا بی‌اعتنایی تلقی می‌شد، در واقع راهبردی حکیمانه برای صیانت از اسلام و جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان خارجی و داخلی بود. امام علی علیه‌السلام با اولویت‌بخشی به مصلحت عمومی، نشان داد که اهداف والای الهی و منافع کلان امت اسلامی را بر منافع شخصی ترجیح می‌دهد، هرچند این انتخاب، باری سنگین از رنج و مظلومیت را برای ایشان به همراه داشت و سبب شهادت همسر بزرگوارشان و دخت نبی مکرم اسلام و سیدة نساءالعالمین حضرت فاطمه سلام الله علیها شد. با این حال، اطرفیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مناسبت‌های مختلف از علت سکوت ایشان می‌پرسیدند و آن حضرت در هر بار پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای ارائه می‌دادند.

طبرسی در کتاب احتجاج خود می‌نویسد «نقل شده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام پس از جنگ نهروان در مجلسى نشسته بود و از جریان امور گذشته مذاکره می‌‏شد، تا اینکه از ایشان پرسیده شد که چرا با ابو بکر و عمر همچون طلحه و زبیر و معاویه نجنگیدى؟ امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: من از روز نخست زندگى پیوسته مظلوم واقع شده و حقوق خود را مورد تجاوز و دستبرد دیگران می‌‏دیدم.

پس اشعث بن قیس برخاسته‏ و گفت: اى امیرالمؤمنین، چرا دست به شمشیر نبردى و حقّ خود را نگرفتی: فرمود: اى اشعث مطلبى را پرسیدى پس خوب به پاسخش گوش کرده و به خاطر بسپار و به حقیقت کلام و حجّت من توجّه کن که من از ۶ تن از انبیاى گذشته تبعیّت و پیروى کردم:

* اول از نوح که خداوند درباره‏‌اش می‌فرماید: فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ (اعراف: ۱۵۰) (پس پروردگارش را خواند که: «من مغلوب شدم؛ به داد من برس.) پس اگر کسى بگوید او از قوم خود خوف نداشته، منکر کلام خدا و کافر بدان شده است.

* دوم از لوط که خداوند در باره او می‌فرماید: لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلى‏ رُکْنٍ شَدِیدٍ ( قمر۵۴) ([لوط] گفت: «کاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم یا به تکیه‏‌گاهى استوار پناه می‌جستم.) پس اگر کسى بگوید: لوط این کلام را براى مطلبى غیر از ترس گفته مسلّما کافر است، و گرنه اوصیاى انبیاء در این مقام معذورترند.

* سوم از إبراهیم خلیل در این آیه که: وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ (هود: ۸۰)  (و از شما و [از] آنچه غیر از خدا می‌خوانید کناره می‌گیرم‏) پس اگر کسى بگوید او این سخن را براى غیر ترس گفته کافر است، وگرنه وصىّ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله معذورتر است.

* چهارم از موسى در این آیه: فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ‏ (مریم: ۴۸) (و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم‏) پس اگر کسى‏ با وجود این آیه منکر ترس موسى شود کافر است، وگرنه وصىّ معذورتر است.

* پنجم از سخن هارون برادر آن حضرت در این آیه که گفت: ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی‏ (شعرا: ۲۱) (اى فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزى نمانده بود که مرا بکشند) اگر کسى منکر ترس هارون باشد مسلّما کافر است، وگرنه وصىّ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله معذورتر است.

* ششم از برادرم محمّد صلّى اللَّه علیه و آله خیر البشر پیروى و تبعیّت کردم که روى احتیاط و خوف از قریش مرا در جاى خود خوابانیده و خود از مکّه بیرون و در غار مخفى شد. اگر کسى منکر ترس آن حضرت از دشمنان باشد کافر است، وگرنه وصىّ او معذورتر است.

در این وقت همه مردم یکپارچه برخاسته و گفتند: اى امیرالمؤمنین ما همه دریافتیم که فرمایش شما صحیح و عمل شما حقّ است، و ما جاهل و گناهکاریم، و ما می‌‏دانیم که شما در ترک دعوى و سکوت و تسلیم شدن خود معذور هستی.» (الإحتجاج طبرسی / ترجمه جعفرى، ج‏۱، ص۴۱۲)

اگر نبود امامی همچون امیرالمؤمنین علیه‌السلام که به بطون قرآن اشراف دارند و عالم به تأویل این کتاب شریف هستند، هیچ احدی توان ارائه چنین استدلال‌های ژرف و حکیمانه‌ای را نداشت. ایشان با بهره‌گیری از دانش الهی و استناد به آیات قرآن، حقایقی را آشکار کرد که فهم آن‌ها فراتر از توان عقول بشری عادی بود و عظمت مقام وصایت و امامت را نمایان کرد.

 
انتهای‌پیام/

حتما ببینید

اعتکاف در کدام مساجد صحیح است ؟

اعتکاف در کدام مساجد صحیح است ؟

– اخبار فرهنگی – به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم، اعتکاف …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *