به گزارش آباجان به نقل از ایرنا، امروز سالروز درگذشت غلامرضا تختی است؛ مردی که به واسطه رفتار و کردارش نماد اخلاق و معرفت لقب گرفت و بعید است دیگر کسی بتواند تا این حد مورد اقبال مردم قرار بگیرد. برای اینکه از تختی شناخت بیشتری کسب شود سراغ یکی از همدورهایهای وی رفتیم؛ مردی که به لحاظ مدالی همچون تختی پرافتخار است. محمدابراهیم سیفپور در المپیک ۱۹۶۰ یعنی در همان المپیکی که تختی به مدال نقره رسید صاحب مدال برنز شد.
سیفپور عضو تیمی بود که در رقابتهای قهرمانی جهان ۱۹۶۰ در یوکاهاما به مدال طلا رسید. در آن رقابتها غلامرضا تختی هم مدال طلا را بر گردن آویخت. با محمد ابراهیم سیفپور گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
امروز سالروز فوت غلامرضا تختی است. بارها در خصوص او صحبت شده است؛ اما شنیدن برخی صحبتها هیچ وقت قدیمی نمیشودد. از تختی بگویید.
غلامرضا تختی یک پهلوان واقعی بود. او نه تنها یک کشتیگیر تمامعیار، بلکه به لحاظ اخلاقی هم دلسوز مردم بود. این دلسوزی برای نمایش نبود. او یک انسان کامل بود، همه چیز داشت. اخلاق خوب، کردار خوب، مردمدار. هیچ وقت هم حاشیه نداشت. متاسفانه برخی تلاش کردند واقعیتها را درباره تختی وارونه جلوه دهند. من و تختی در اردو هماتاق بودیم.
اینکه گفته میشود تختی در کارهای خیر پیشقدم بود تا چه حد واقعیت داشت؟
همانطور که گفتم تختی به شدت مردمدار بود. برای زلزلهزدگان بویین زهرا من هم همراه او به بازار رفتیم و کیسهای که در دست داشت پر از پول شد. ما بدون آنکه پول ها را بشمریم کیسه را به بویینزهرا فرستادیم تا به دست نمایندهای که آنجا داشتیم برسد.
مردم هم به شدت به او علاقه داشتند.
همینطور است. حتی در اواخر عمرش به دلیل ازدحام جمعیت نمیتوانست از درب اصلی وارد سالن شود. به همین دلیل او را از درب پشتی سالن میآوردند. یکبار من کشتی داشتم، او آمد و مسابقه من را تماشا کرد. فکر میکنم سال ۱۹۶۳ بود.
تختی پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی هم داشت؟
اسم کارگردان را فرمواش کردم؛ اما کسی که برای اولین بار امامعلی حبیبی را به سینما برد (ساموئل خاچیکیان) پیشنهاد سنگین مالی به تختی داد تا او در فیلم سینماییاش بازی کند؛ اما تختی این پیشنهاد را قبول نکرد.
تختی در جمعهای دوستانه چه شخصیتی داشت؟
او ساکت بود و در جمعهای دوستانه میخندید. من و او همیشه در ارتباط بودیم و پیش از اینکه به هتل برود و آن اتفاق بیفتد هم با هم بودیم و درباره کشتی و زمان اردوها با هم صحبت کردیم. در صبح روز فوتش من برای ناهار به خانه رفتم و تختی هم راهی هتل شد. اصلا فکرش را نمیکردیم که چنین بلایی را بخواهد سر خودش بیاورد.
یعنی به لحاظ روحی مثل همیشه بود؟
آخرین روزی که تختی زنده بود اوضاع روحیاش خوب به نظر میرسید. البته تختی دوستی به نام حسین عرب داشت که به او خیلی نزدیک بود. حسین عرب بعدها گفت که تختی از تصمیمش برای به او گفته بود.
چه چیزی از تختی برای شما به عنوان خاطره باقی مانده است؟
تختی همیشه از مردم دفاع میکرد. در دورهای پول بیمه ما پرداخت نمیشد و تختی پیگیر حل این مشکل شد و آن را حل کرد. او ورزش ایران را به لحاظ پهلوانی دگرگون کرد. خاطرهای که شاید تا الان کسی به آن اشاره نکرده مربوط به مسابقهاش با حریف بلژیکی بود. تختی متوجه شد که کشتیگیر بلژیکی از ناحیه دست مصدوم است و به همین دلیل دست مصدوم حریفش را تا پایان مسابقه نگرفت. کشتیکیر بلژیکی که متوجه این موضوع شده بود پس از پایان مسابقه نزد تختی آمد و از او تشکر کرد.
خاطرهای که از تختی در ذهنتان مانده که بخواهید تعریف کنید؟
بهترین خاطره من با غلامرضا تختی، قهرمانی تیم ملی در مسابقات جهانی یوکاهاما است. من در وزن ۵۷ کیلوگرم موفق به مدال طلا شدم. علاوه بر من، تختی و صنعتکاران و حبیبی و مهدیزاده هم به مدال طلا رسیدند. ما در همان یوکاهاما قهرمانی تیم ملی را جشن گرفتیم.
اوضاع خودتان چگونه است؟ سراغی از شما میگیرند؟
همچنان ورزش میکنم. مسئولان هم محبت دارند و گاهی اوقات سراغی از من میگیرند.
پیگیر اتفاقات کشتی ایران هستید؟
اوضاع کشتی خوب است. جوانهای مستعدی در تیم ملی هستند که آینده درخشانی دارند.