به گزارش خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم از زاهدان، استان سیستان و بلوچستان با تاریخچهای غنی و فرهنگی متنوع، بهدلیل داشتن مرزهای مشترک و وسیع با دو کشور افغانستان و پاکستان همواره در مرکز توجه مسائل اجتماعی و امنیتی کشور قرار داشته است. یکی از چالشهای مهم این منطقه، فرهنگ غلط استفاده از سلاح بین طوایف است، این موضوع نهتنها بهعنوان یک مسئله امنیتی، بلکه بهعنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی نیازمند بررسی دقیق و جامع است.
استفاده از سلاح بین طوایف این استان، ریشه در تاریخ و سنتهای دیرینه دارد. در گذشته، سلاح بهعنوان ابزاری برای دفاع از زمینها و منابع طبیعی و همچنین بهعنوان نمادی از قدرت و افتخار طایفهای مورد استفاده قرار میگرفت. این سنتها بهمرور زمان به بخشی از هویت فرهنگی منطقه تبدیل شدهاند و در مراسمات و مناسبتهای مختلف نیز به چشم میخورند،
در سالهای اخیر، عوامل متعددی به تداوم این فرهنگ کمک کردهاند. فقر و بیکاری، دسترسی آسان به سلاح و ضعف در سیستم عدالت اجتماعی از جمله عواملی هستند که به این وضعیت دامن زدهاند. درگیریهای طایفهای و اختلافات محلی نیز میتوانند بهسرعت به خشونتهای مسلحانه تبدیل شوند، که این امر امنیت و ثبات منطقه را به خطر میاندازد.
تیراندازی در عروسیها سنتی مهلک
در بسیاری از مناطق سیستان و بلوچستان، تیراندازی در مراسم عروسی بهعنوان نمادی از شادی و بخشی از جشنها تلقی میشود، با این حال، این سنت بارها به حوادث ناگوار و حتی مرگبار منجر شده است. گلولههای شلیکشده، که گاه بدون هدف و بیرویه پرتاب میشوند، میتوانند خسارات جبرانناپذیری بهبار آورند و جشن را به ماتم تبدیل کنند.
طبق گزارشهای محلی، در سالهای اخیر شمار رویدادهای مرتبط با تیراندازی در مراسم عروسی بهطور معنیداری افزایش یافته است. متأسفانه، برخی از این حوادث به جانباختن و زخمیشدن عدهای ختم میشود، این موضوع نهتنها امنیت اجتماعی را تهدید میکند، بلکه پیامدهایی روانی و عاطفی برای خانوادههای قربانیان بههمراه دارد.
عبدالناصر، معلم روستایی از خاش دراینباره به خبرنگار آباجان به نقل از تسنیم میگوید: “این تیراندازیها باید پایان یابد. بسیاری از افراد بیگناه در این مراسمات آسیب دیده یا جان خود را از دست دادهاند. نیاز به آگاهیبخشی و ایجاد تغییر فوری داریم.”
سمیه، یک مادر از ایرانشهر نیز میگوید: “هر بار که صدای تیراندازی را میشنوم، ترس تمام وجودم را فرامیگیرد، بهجای شادی، ترس و نگرانی جایگزین شده است.”
سارا، دانشجو در زاهدان میگوید: “ما نیاز به تغییر داریم، آموزش و آگاهیبخشی میتواند به ما کمک کند تا از این فرهنگ فاصله بگیریم و بهسمت زندگی مسالمتآمیزتر حرکت کنیم.”
راهکارها و اقدامات پیشنهادی
خبرنگار ما در این زمینه سراغ امانالله تمندهرو جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه مردمشناسی دانشگاه ولایت ایرانشهر رفت تا نظر کارشناسی وی را در خصوص فرهنگ غلط استفاده از سلاح در استان سیستان و بلوچستان و راهکارهای مقابله با این فرهنگ غلط جویا شود.
این کارشناس حوزه مردمشناسی به خبرنگار آباجان به نقل از تسنیم گفت: از لوله تفنگ چیزی جز نابودی، مرگ، یتیم شدن فرزندان و بیوه شدن زنان به دست نمیآید؛ یعنی جز نابودی در استفاده از اسلحه ما چیزی نداریم؛ با کاربرد اسلحه هیچ موقع انسان به یک نتیجه مطلوب نمیرسد و در همه جای دنیا کسی میتواند اسلحه در اختیار داشته باشد که ضابط قانون است و از طرف دولت و حاکمیت مجوزی به او داده میشود تا برای تأمین امنیت و حفظ نظم عمومی اسلحه در اختیار داشته باشد و این اصلاً منطقی نیست که افراد شخصی و غیرنظامی اسلحه در اختیار داشته باشد اما متأسفانه از دیرباز در بعضی از مناطق کشور بهویژه منطقه ما و مناطق قومیتی که دور از کنترل بعضی از نهادهای دولتی است، فرهنگ استفاده و نگهداری اسلحه وجود دارد و مقصر اصلی هم شاید بتوانیم بگوییم خانوادهها هستند که اجازه میدهند و ما نقش مادر را نباید انکار بکنیم چرا که اگر مادر در خانواده اجازه ندهد که فرزندش هیچگونه اسلحهای، چه اسلحه سرد چه اسلحه گرم، با خودش داخل منزل بیاورد بهخاطر احترام مادر شاید فرزند رعایت بکند و هیچ وقت اسلحه را وارد خانه نکند.
احساس فخر و قدرت با داشتن اسلحه!
وی ادامه داد: دوم خود پدرها هستند و بزرگترهای هر خانواده و فامیل، اینکه با نشان دادن اسلحه به فرزندمان، داشتن آن و عکس گرفتن با آن و نمایش دادن آن در فضای مجازی یا در گروههای مجازی خانوادگی بخواهیم یک احساس فخر و قدرتی با داشتن اسلحه داشته باشیم، این فرهنگ باید کنار گذاشته بشود، بههرحال فرهنگ چیزی است که هم ویژگیهای مطلوب دارد و هم ویژگیها و مؤلفههای نامطلوبی دارد و داشتن اسلحه از آن ویژگیهای نامطلوب فرهنگی است که در جوامع طایفهای و قبیلهای و شاید حاشیهای وجود دارد و ابتدا این فرهنگ را ما باید بتوانیم اصلاح کنیم.
تمندهرو اضافه کرد: نکته دوم وظیفه دولت است در جمعآوری اسلحههای غیرمجاز از بین مردم که این یک اراده و عزم جدی از طرف نهادهای امنیتی و انتظامی میخواهد که بههرنحوی شده تمامی اسلحههای غیرمجاز را از بین مردم جمعآوری کنند. نکته دیگر هم که میتواند کمک بکند این است که حتی نهادهای دیگر که اسلحه مجاز در اختیار افراد شخصی قرار میدهند، ترجیحاً از این اقدام پرهیز کنند چرا که اسلحه را باید فرد صرفاً نظامی و آن کسی که لباس نظامی بر تن دارد و مسئولیت آن لباس و اسلحه بر دوشش سنگینی میکند باید در اختیار داشته باشد و حتی افراد معمولی مثل مثلاً بعضی از سران طوایف یا افرادی که حالا شاید ذینفوذ و ریشسفید باشند، آنها هم ترجیحاً اسلحه نداشته باشند چون داشتن اسلحه اصلی از سوی این افراد یک نوع رقابت ایجاد میکند بین افراد دیگر که میگویند؛ “آن فرد اگر اسلحه دارد چرا من نداشته باشم؟!”، و این یک نوع رقابت نامطلوب و نامشروعی را برای داشتن اسلحه و بهکارگیری آن ایجاد میکند.
نقش کلیدی مادران، ریشسفیدان و سران طوایف
این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: اگر همه گروههای مرجع به وظیفه خود در خصوص فرهنگ غلط استفاده از سلاح عمل کرده بودند امروز در استان شاهد بسیاری از اتفاقات تلخ نبودیم و قطعاً کوتاهیهایی از طرف همه ما صورت گرفته است. من معلم دانشگاه بهنوبه خودم سعی میکنم در کلاس درس حداقل دانشجویان را آگاه کنم از این مسئله؛ امروز صبح من حدود نیم ساعت از کلاسم را بین دانشجویان مردمشناسی علوم اجتماعی به این بحث اختصاص دادم که؛ ریشههای این مسئله چیست و شما بهعنوان نخبگان دانشگاهی بهعنوان دانشجویان باید تلاش کنید که این مسئله را بین طایفه، خانواده و فامیل خود رفع و رجوع کنید و هشدارسازی کنید.”، و به نقش خانوادهها اشاره کردم.
وی خاطرنشان کرد: متأسفانه این فرهنگ استفاده از اسلحه بین خانوادههای در استان وجود دارد و خانوادهها مخصوصاً مادرها خیلی نقش مهمی دارند در تربیت فرزندان و ممانعت آنها از داشتن هرگونه سلاح سرد یا گرم؛ ریشسفیدان و سران طیف هم همین وظیفه را بهعهده دارند. گاهی مواقع برخی افراد خودشان بهدلیل آن عصبیت قومی که در آنها وجود دارد و آن احساس برتریجویی طایفهای یا قدرت طایفهای که میخواهند داشته باشند از داشتن اسلحه بین اعضای طایفه حمایت میکنند و این یک آسیب خیلی بزرگی است چرا که اگر آتشی در خرمن آن طایفه بیفتد دامن خود آن افراد را هم میگیرد چهبسا که خیلی افراد آبرومند و افراد ریشسفید و سر طایفه هم بودهاند که در آتش این رقابت اسلحه داشتن و انتقامجوییهای طایفهای جانشان را از دست دادهاند و این آسیبی است که کل طایفه میبیند پس بهتر است که هم معلمین و هم روحانیون، بهخصوص روحانیون وظیفه خیلی زیادی را دارند، در هر نماز جمعه و در هر گردهمایی عمومی که وجود دارد مسئله خلع سلاح عمومی و نداشتن اسلحه در خانواده را که مثل یک آتش زیر خاکستر است و هر لحظه ممکن است بروز بکند و این را هم معلمین، هم نخبگان دانشگاهی، علما و دیگر اقشار صاحب نفوذ باید هشدارسازی بکنیم که این فرهنگ غلط استفاده از اسلحه را در کل خانوادههای سیستان و بلوچستان ما قدغن و ممنوع کنیم و باید از خودمان هم شروع کنیم.
پلیس دراینباره چه میگوید؟
سردار قاسم رضایی جانشین فرماندهکل انتظامی کشور بارها در سفرهای استانی خود بر استفاده مردم از سلاح بهعنوان خط قرمز پلیس یاد و تأکید میکند: آنچه مهم است داشتن سلاح غیرمجاز (خرید، فروش، حمل و نگهداری) جرم است و تیراندازی در مراسم عروسی و عزا، فرهنگ و آداب و رسوم نیست بلکه یک بدعت غیرقانونی است؛ حتی دارندگان مجوز حمل سلاح حق تیراندازی در مراسم عروسی و عزا و… را ندارند و این جرم یکی از بسترهای ناراحتی و نارضایتی مردم است.
وی با تأکید بر اینکه پلیس نسبت به جمعآوری سلاح غیرمجاز بهعنوان یک کار قانونی مصمم است، عنوان کرد: آنچه خیلی مهم است همکاری خود مردم و بزرگان این منطقه با کارکنان فراجاست که باید نسبت به جمعآوری سلاحهای غیرمجاز و استفاده صحیح از مجوزهای سلاح بهخوبی پیگیری شود. آمار و اخبار نشاندهنده این است که در تیراندازیهای مراسم عروسی، عزا و… کودک یا زنی زخمی یا فوت کرده و خانوادهای عزادار شده است و کینه و کدورت از همین جا ریشه دوانده است که باید بسترهای این موضوعات را مدیریت و اصلاح کنیم.
رویکردی جامع برای مقابله با این چالش
برای مقابله با این چالش، نیاز به رویکردی جامع و چندجانبه است. آموزش و پرورش میتواند نقشی کلیدی در تغییر نگرشها و ارزشهای جوانان ایفا کند. برنامههای آموزشی و فرهنگی در مدارس و جامعه میتواند به تسهیل گفتوگو و ایجاد محیطی امن برای بررسی و حل مشکلات کمک کند، همچنین، ایجاد فرصتهای شغلی و بهبود شرایط اقتصادی میتواند به کاهش وابستگی به سنتهای قدیمی و استفاده از سلاح کمک کند، نقش دولت و سازمانهای غیردولتی در پیشبرد این رویکرد نباید نادیده گرفته شود.
تغییر فرهنگ استفاده از سلاح بین طوایف سیستان و بلوچستان نیازمند یک تحول فرهنگی و اجتماعی است که با همکاری و مشارکت جامعه و نهادهای مربوطه قابل دستیابی است، این معضل نیازمند زمان، صبر و اقدامات هدفمند و مستمری است که باید بهطور جدی پیگیری شود.
انتهای پیام/+