به گزارش خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم از زاهدان، منطقه سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان که با کشور افغانستان هممرز است، زمانی به انبار غله ایران ایران شهرت داشت؛ حالا اما در چنگال فاجعهای زیستمحیطی دست و پنجه نرم میکند.
خشکشدن تالاب بینالمللی هامون که روزگاری بهعنوان ریه تنفسی این منطقه محسوب میشده، نهتنها اکوسیستم بینظیر آن را نابود کرده، بلکه موجی از مشکلات تنفسی، چشمی و قلبی را برای ساکنانش بهارمغان آورده است؛ این فاجعه، محصول سالیان سال بیتوجهی به محیط زیست و مهمتر از آن، عدم پرداخت حقآبه تالاب از سوی افغانستان است؛ مسئلهای که ابعاد انسانی و سیاسی پیچیدهای دارد.
ریزگردهای حاصل از بستر خشکیده هامون، در بخش قابلتوجهی از سال آسمان سیستان را تاریک و زندگی روزمره را مختل میکند؛ این ذرات ریز به عمق ریهها نفوذ میکنند و مشکلات تنفسی حادی از جمله آسم را بهدنبال دارند؛ بیماریهای چشمی، از جمله «تراخم» و خشکی چشم، نیز از دیگر پیامدهای این بحران است، بیماریهای قلبی نیز بین ساکنان این منطقه شیوع یافته است، بیمارستانها و مراکز درمانی سیستان تقریباً هر روز شاهد افزایش تعداد بیماران مبتلا به این عوارض هستند.
گزارشهای سازمانهای بینالمللی و سازمان ملل متحد نیز بهوضوح از وخامت اوضاع در سیستان خبر میدهند، این گزارشها، علاوه بر تأیید مشکلات بهداشتی، به تأثیرات منفی این بحران بر اقتصاد منطقه، بهویژه کشاورزی و دامداری اشاره دارند. خشک شدن هامون، هزاران نفر را از کار و زندگیشان محروم کرده و موجی از مهاجرت را بهدنبال داشته است.
مردم سیستان: دولت ما را به فراموشی سپرده است
در گفتوگو با اهالی سیستان، عمق فاجعه بیشتر نمایان میشود؛ خانم فاطمه، مادر دو فرزند به خبرنگار آباجان به نقل از تسنیم میگوید: “در نیمه نخست سال تقریباً هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم، اولین چیزی که میبینم، آسمان غبارآلود است، فرزندانم مدام سرفه میکنند و چشمان خودم درد میکند، ما دیگر نمیدانیم چهکار کنیم، دولت باید کاری کند.”
آقای سرگزی، کشاورز به خبرنگار آباجان به نقل از تسنیم میگوید: “هامون، زندگی ما بود، با خشک شدن آن، زمینهای کشاورزیمان به بیابان تبدیل شدهاند، ما دیگر نمیتوانیم کشاورزی کنیم و از این راه امرار معاش داشته باشیم. طرح آبرسانی با لوله را به ۴۶ هزار هکتار از اراضی کشاورزی دشت سیستان هم با صرف میلیاردها تومان پول بهاسم کمک به کشاورزان منطقه اجرا کردند اما زمانی که آبی وجود ندارد این هزینهها فقط دفن کردن سرمایه ملی محسوب میشود. مهاجرت تنها راهی است که پیشِروی ماست، اما کجا برویم؟”
آقای سنچولی، دامدار نیز میگوید: “ریزگردها دامهای ما را نیز بیمار کرده است، خیلی از دامهایمان را از دست دادهایم؛ وضعیت اقتصادی ما بسیار وخیم است، بهنظر میرسد کسی به داد ما نمیرسد و دولت عملاً ما را به فراموشی سپرده است.”
مسئولیت اصلی این فاجعه، بر دوش دولت افغانستان است که با عدم رهاسازی حقآبه قانونی تالاب هامون، به این بحران دامن زده است، اما دولت ایران نیز باید با اتخاذ سیاستهای جدیتر، به حل این مشکل بپردازد، این سیاستها میتوانند شامل فشار دیپلماتیک بر افغانستان برای رهاسازی حقآبه هامون، اجرای طرحهای مدیریت منابع آبی و احیای تالاب هامون، حمایت مالی و بهداشتی از مردم سیستان و توسعه زیرساختهای درمانی باشد،
در این راستا خبرنگار آباجان به نقل از تسنیم سراغ عباس نورزایی کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی بهعنوان فردی که هم بهصورت علمی و هم بهصورت میدانی در جهاد سازندگی اوایل انقلاب و در ادامه در مجموعه سازمان جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان بر خدمترسانی به مردم این خطه متمرکز بوده است، رفته است تا بهصورت کارشناسی راهکارهای مدیریت بحران زیستمحیطی در منطقه سیستان را جویا شود.
ریزگردهای سیستان با شدت فعلی امر جدیدی است
این کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی در گفتوگو با آباجان به نقل از تسنیم اظهار داشت: موضوع ریزگردهای سیستان با شدتی که طی دهه اخیر شاهد هستیم امر جدیدی است؛ ما بهطورکلی در سیستان در طول تاریخ چرخه فرسایش و رسوب را داشتهایم؛ یعنی رودخانه هیرمند در مسیر یکهزار و ۱۰۰ کیلومتری خود یکسری آبرفتهایی را با خود میآورد و در سه چاله اصلی دریاچه هامون رها میکرد که موجب فرسایش آبی میشد.
وی ادامه داد: از طرف دیگر با وزش بادهای ۱۲۰روزه موسمی سیستان که گاهی سرعت آنها به بالای ۱۰۰ کیلومتر در ساعت میرسید، بخش قابلتوجهی از اینها به هوا برمیخاست و در قالب ماسه بادی یا شنهای روان مزارع کشاورزی را درمینوردید و مجدداً وارد کشور افغانستان میشد و از آنجا بخشی از آن داخل رودخانه هیرمند و بخشی از عرض رودخانه هیرمند خارج و به دامنههای کوه «نارو» روانه میشد.
نورزایی افزود: این یک سیر طبیعی داشت و ما در طول تاریخ بیشتر در سیستان با پدیده «ماسه بادی» درگیر بودیم اما با خشکاندن تالابهای هامون بر اثر اجرای پروژههای سد «کمالخان» و اخیراً سد «بخشآباد» فراه که در حال احداث است و همچنین بندهای آبخیزداری که روی «خاشرود» و «چخانرود» و رودخانههای شرقی هامون در کشور افغانستان بسته شده است، میزان ورودی آب به تالابها به صفر رسیده است و کف دریاچه که مساحتی حدود ۴۸۰ هزار هکتار است، در نبود آب و گیاهان آبزی و کنارآبزی به خاستگاه و کانون ریزگرد تبدیل شده است.
«پَلگ» شرایط زیستن در سیستان را دشوار کرده است
این کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی خاطرنشان کرد: ریزگرد در اصطلاح محلی سیستان «پَلگ» نام دارد که بسیار نرم و دارای اندازه ذرات میکرونی است و ماسههای بادی در سیستان معروف به «ریگ» است. ریگ پدیدهای محسوب میشود که همه مردم سیستان با آن آشنا بودند و با آن دست و پنجه نرم میکردند و آن را جزو واقعیات زندگی خود پذیرفته بودند اما پلگ امر جدیدی است که شرایط را برای زیستن در منطقه بسیار دشوار کرده است.
وی تأکید کرد: قاعدتاً برای کاهش آثار و برونرفت از این شرایط اولین و مهمترین راهکار این است که ما در چالههای سهگانه تالاب بینالمللی هامون یک ترازی از آب را داشته باشیم که در این شرایط این میزان رطوبت موجب میشود برخاست گردوخاک کاهش پیدا کند و برای تحقق این امر ما هیچ راهی جز دیپلماسی آب نداریم و حقآبه زیستمحیطی هامون باید پرداخت شود.
نورزایی خاطرنشان کرد: برآوردها نشان میدهد اگر ما در سال یک میلیارد مترمکعب آب برای امر زیستمحیطی دریاچهها داشته باشیم و بهدرستی مدیریت کنیم، میشود جلوی این کانونهای ریزگرد را گرفت.
تشکیل شبکه تارعنکبوتی در بستر تالاب هامون!
این کارشناس ارشد مهندسی کشاورزی اضافه کرد: بخشی از فعالیتهای جانبی هم در این حوزه تأثیرگذار است مانند قرق و جلوگیری از هرگونه تردد در بستر خشکیده تالاب هامون بهویژه خودروهای حامل قاچاق که ترددهای شدیدی دارند و بررسی عکسهای هوایی نشان میدهد کف تالاب هامون یک شبکه تارعنکبوتی در پی عبورومرور و تردد این خودروها ایجاد شده است و بعضاً گلههای شتر هم در بستر تالاب تردد دارند که جلوگیری از تردد آنها نیز اندکی مؤثر است.
وی گفت: برخی بهعنوان یک راهکار «ریختن مالچ قلوهسنگ» در بستر تالاب را پیشنهاد میکنند که در نقد این شیوه پیشنهادی باید گفت اولاً این اقدام هزینه بسیار سنگینی دارد و ثانیاً خود این اقدام مانع رشد گیاهان کف دریاچه و بهعبارتی موجب مرگ پوشش گیاهی میشود و بهعلاوه این سنگریزهها با آمدن اولین سیلاب زیر یک لایه جدید از رسوب مفقود میشود و عملاً کارایی خود را از دست خواهد داد.
کانال انتقال آب حفرشده در بستر تالاب برخاستگاه ریزگرد است
نورزایی تأکید کرد: یکی از توصیههای مهم این است که اکنون هیچگونه عملیاتی در بستر دریاچه بدون مطالعات انجام نشود؛ بهعنوان مثال کانال ۲۵کیلومتری انتقال آب هامون صابوری به ادیمی که ایجاد شده، خودش به یک برخاستگاه ریزگرد تبدیل شده است و حتماً باید با مالچهای رُسی که اخیراً تولید شده یا مالچهای نفتی که گازهای آرسنیک و TBH آنها حذف شده و بهعنوان مالچ دوستدار محیط زیست شناخته میشود دو طرف کانال را بهطورکامل مالچپاشی کرد تا برخاست گردوخاک را از این نقاط نداشته باشیم.
وی تصریح کرد: ریههای مردم سیستان ظرفیت تحمل این حجم از ریزگرد را ندارد و امروز ما بیماران زیادی را در این زمینه در منطقه سیستان شاهد هستیم که در این راستا دولت اگر میخواهد به مردم کمک کند، توصیه میشود برای تأمین شیر یارانهای ورود کند، این شرایط وقوع ریزگرد با این شدت تنها در منطقه سیستان وجود دارد و دولت باید برای این موضوع تدبیری داشته باشد.
بحران سیستان، نهتنها یک فاجعه زیستمحیطی، بلکه یک بحران انسانی است، بیتوجهی به این مسئله، میتواند پیامدهای جبرانناپذیری بهدنبال داشته باشد، اکنون زمان اقدام است، قبل از آنکه هامون بهطورکامل بمیرد و سیستان بهطور کامل ویران شود.
.
انتهای پیام/+