به گزارش خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم از سمنان، زنان سرزمین ما قصهگویان صبوری و ایثارند. قصههایی که در لابهلای تاریخ این مرز و بوم با خون دل نوشته شده است، قصههای مادرانی که فرزندانشان را در راه وطن به پیشگاه خدا تقدیم کردند و خود، چون کوهی استوار ایستادند.
امروز، یکی از این زنان آسمانی به دیار فرزندان شهیدش پیوست؛ مادری که داستان زندگیاش، حکایتی از عشق، صبر و ازخودگذشتگی بیپایان است.
ننه نورمحمد که بود؟
ننه نورمحمد، مادری از جنس ایثار بود. زنی که با چشمانی پُر از نور ایمان، دو فرزند رشیدش، علیرضا و نورمحمد را در دفاع از وطن بدرقه کرد و هر دو را در این راه از دست داد. اما سرنوشت برای او روایتی سختتر از شهادت رقم زد.
علیرضا رفت و پیکرش به خانه بازگشت، اما قصه نورمحمد چیز دیگری بود. آری، نورمحمد در غبار جنگ و بیخبری برای دفاع از وطن از جان خود و از پدر و مادر خود گذشت و همه این با ارزشها را با خدای خود معامله کرد. او رفت؛ اما داغ انتظار برای او بر دل مادر ماند. داغی که بیش از ۳۸ سال به طول انجامید.
آری اینبار سرنوشت برای او داستانی دیگر رقم زد؛ پیکر نورمحمد، سالها مفقود بود و او به امید روزی که خبری از پسرش برسد، شانه به شانه انتظار قدم زد.
۳۸ سال انتظار، ۳۸ سال درد
انتظار، شاید سنگینترین باری باشد که یک مادر میتواند بر دوش بکشد. ننه نورمحمد، روزهایش را با چشمانتظاری آغاز میکرد و شبهایش را با اشک و دعا به پایان میرساند. ۳۸ سال، یک عمر است؛ عمری که او در حسرت خبری از پسرش سپری کرد. هر صدای زنگ در، هر پیام تازه، برای او به معنای امیدی کوچک بود. اما خبری نمیآمد.
سالها گذشت و ننه نورمحمد همچنان منتظر ماند. درختی کهنسال شد، اما خمیده نشد. قلبش هنوز برای دیدن نورمحمد میتپید. او با همه دردهایش، با همه زخمهایش، زنده ماند تا شاید روزی استخوانهای پسرش را در آغوش بگیرد.
شهید نورمحمد مهدی ئی در سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر چهار در ۱۶ آبان ماه در پنجوین عراق به شهادت رسیده و پیکر مطهرش در ۲۰ تیرماه سال ۱۴۰۰ به عنوان شهید گمنام در روز شهادت امام جواد در شهر دلند استان گلستان تشییع و در مصلی نمازجمعه این سه مدفون شده و در ۱۴ مهرماه همان سال، در نامهای از مرکز ژنتیک نور به ستاد کل سپاه اعلام میشود که با توجه به تطبیق “دی انای”، این شهید گمنام نورمحمد مهدی ئی فرزند شعبان اهل روستای میقان شاهرود است.
خبر خوش بازگشت…
پس از ۳۸ سال، بالاخره خبری آمد. این خبر، جان تازهای به ننه نورمحمد داد: پیکر نورمحمد پس از سالها شناسایی شده بود. اما این خبر، طعم تلخ دیگری داشت. او پیش از این، به عنوان شهید گمنام در شهر دلند به خاک سپرده شده بود. مادری که تمام این سالها در انتظار یک لحظه بود تا بقایای فرزندش را در آغوش بفشارد، حالا در آزمونی سختتر از همیشه قرار گرفت.
مردم دلند، با عشق و احترام از نورمحمد به عنوان فرزند معنوی خود یاد میکردند و نمیخواستند او را از دست بدهند. ننه نورمحمد، در حالی که قلبش برای لمس حتی تکهای از استخوانهای فرزندش میتپید، تصمیمی گرفت که تنها از مادری آسمانی برمیآمد. او پذیرفت که نورمحمد همانجا بماند؛ در دل خاکی که مردم آنجا با عشق برایش خانهای ساخته بودند.
این تصمیم، اوج ازخودگذشتگی بود. ننه نورمحمد، برای وطن فرزند داد، برای مردم صبر کرد، و حالا حتی دلخوشی کوچک بازگشت پیکر فرزندش را نیز فدای رضایت دیگران کرد.
پرواز به سوی نورمحمد و علیرضا
اما تقدیر چنین بود که ننه نورمحمد، چند سال پس از آن به دیدار فرزندان شهیدش بشتابد. او اکنون، آرام و سبکبال از این دنیا رفت و به فرزندان شهیدش پیوست. حالا، او دیگر منتظر نیست. اکنون، نورمحمد و علیرضا، مادرشان را در آغوش گرفتهاند.
ننه نورمحمد؛ آموزگار ایثار و عشق …
ننه نورمحمد، تنها یک مادر نبود. او یک آموزگار بود، زنی که در سایه صبر و ایمان، معنای واقعی ایثار را به ما آموخت. او نشان داد که مادران شهدا، خود نیز شهیدان راه عشق و ایماناند. او نشان داد که یک مادر، چگونه میتواند در سختترین لحظات زندگی، باز هم به دیگران عشق بورزد و برای رضایت آنان، از دلخوشیهای اندکش بگذرد.
آری در باغچه خاطرات این دیار، گلی پژمرد. گلی که عطر یاس و صبر را با خود داشت. گلی که سالها در سایه انتظار، نور امید را در دل مردمان شهر روشن نگه داشت. ننه نورمحمد، آن فرشتهی زمینی، چشم از جهان فانی پوشید و به سوی فرزندان شهیدش شتافت.
ستارههایی که در آسمان میدرخشند، همیشه راه را برای ما روشن میکنند. ننه نورمحمد نیز همچون ستارهای فروزان، راه را برای همه ما روشن کرد. راهی که به سمت ایثار، فداکاری و عشق میرود.
حالا که او رفته است، تنها جسمش از میان ما رفته؛ اما روح بلندش، نامش، و داستان زندگیاش تا همیشه در یادها باقی خواهد ماند. ننه نورمحمد، نماد مادری است که تا همیشه در دل مردم این سرزمین میدرخشد.
باشد که نام و یاد او و فرزندان شهیدش، چراغ راهی برای همه ما باشد.
انتهای پیام/۳۶۳/