با وجود تاکید پیاپی «مسعود پزشکیان» بر لزوم وفاق بین گروههای مختلف، سه جریان عمده علیه این رویکرد قابل شناسایی است.
راهاندازی شایعه استعفای رئیسجمهوری تابع یک الگوی تکراری در فضای سیاسی کشور است؛ پزشکیان هم مانند سیاستمردانی که تنشزدایی در مناسبات داخلی و خارجی و نیز استقرار عقلانیت، پیگیری منافع ملی و خیر عمومی را همراه با عدالتورزی و پافشاری بر حقوق و آزادیهای مشروع و … در دستور کار داشتند، هدف هجمههای چندوجهی جریانات متنوعی قرار میگیرد که یک هدف مشترک را دنبال میکنند
پیش از جریانشناسی مخالفان دوآتشه دولت چهاردهم، باید گفت دولتهای غربی به خصوص آمریکا از دید طیفی از ناظران بیشترین سنگاندازی و دشمنی را با اهداف و منافع ایران و به تبع آن برنامههای حاکمیت جمهوری اسلامی به پیش میبرند اما واقعیت آن است که این مخاصمه را باید از منظر اهداف کلان و ایدئولوژیهای متعارض ایران و غرب و منافع متضاد دو طرف مورد بررسی قرار داد و نه ضدیتی ماهوی با یک دولت مستقر در ایران.
این در حالی است که سه جریان عمده در داخل و خارج کشور به چشم میآیند که با دولت چهاردهم و اهداف اعلانی و اعمالی آن در وضعیتی آشتیناپذیر قرار گرفتهاند و از قضا بخش مهمی از مخاصمه بینادولتی میان ایران و غربیها به طور ویژه ناشی تحرکات و مطامع حداقل یکی از این جریانات است.
از میان این سه جریان یا به اصطلاح سه قوم و طائفه ناهمساز با پزشکیان و دولتش، دو جریان فارسیزبان است که یکی در داخل و دیگری غالبا خارج از کشور به سر میبرد. به طور کلی هم از این سه دسته، یک جریان در داخل کشور استقرار دارد و دو جریان بیرون از مرزها مستقرند اما پیادهنظام و رسانههایشان را در قلمرو حقیقی و مجازی کشور به کار میگیرند.
شایعهای که یک جریان راه انداخت و دیگران به آن دامن زدند
ضرورت این جریانشناسی و نمودهای فعالیتشان را به طور ویژه طی روزهای اخیر میشود به چشم دید؛ روزهایی که حاکمیت پس از اقدام عقلایی برای تعلیق قانون جنجالی حجاب، در ابتدای مسیر تصمیمگیری مهمی چون رفع فیلتر بود و رویدادهای تعجببرانگیزی چون انتشار شایعه استعفای رئیسجمهوری را شاهد بودیم.
اندک زمانی بعد از طرح این پرسش که چرا دولتی که هنوز به نیمسالگی عمر خود نرسیده بخواهد استعفا کند، «علی ربیعی» دستیار اجتماعی رئیسجمهوری، در صفحه کاربری خود در شبکه ایکس به این مساله واکنش نشان داد و آن را ساخته و پرداخته گروههای خارجنشین عنوان کرد. به گفته ربیعی، با پیگیری اولین توییت دریافتیم سرنخ اولیه موضوع استعفای رئیسجمهوری و دولت، از سوی گروههای خارجنشین منتشر و با هدف عملیات روانی در داخل دنبال شده است.
در میان گروههای مخالف، صهیونیستها و در راس آنها بنیامین نتانیاهو کوشیدند در همان ساعات نخست استقرار دولت پزشکیان و حتی پیش از آن، او را با مسالهای بغرنج مواجه کنند
دستپخت این گروههای خارجنشین چنان شور بود که حتی «کیهان» تندترین روزنامه منتقد دولت را به واکنش واداشت و در مطلبی به تاریخ چهارم دیماه با اشاره به «انگیزههایی که بنمایه آن ایجاد یک تورم سیاسی در داخل و خروجی آن انسداد در خارج از آن است» نوشت: «برخی دستهای آلوده به سرویسهای خارجی بهویژه صهیونیستها برای کنار رفتن پزشکیان لحظهشماری کرده تا یک فشار سیاسی با آنتالپی بالا را به کشور تحمیل کنند، این جریان در حال حاضر با پوشش نیروی انقلابی مشغول کار است.»
این ماجرا واکنش چهرههای معتدلی مانند «محمد مخبر» معاون اول دولت سیزدهم و مشاور و دستیار رهبر انقلاب را نیز به دنبال داشت. وی انتشار چنین اخباری را حرکتی در مسیر خواست دشمنان دانست که به دنبال ایجاد بیاعتمادی در میان مردم و مدیران نظام هستند.
این وقایع یادآور یک الگوی تکراری در فضای سیاسی کشور است؛ پزشکیان هم مانند سیاستمردانی که تنشزدایی در مناسبات داخلی و خارجی و نیز استقرار عقلانیت، پیگیری منافع ملی و خیر عمومی را همراه با عدالتورزی و پافشاری بر حقوق و آزادیهای مشروع و … در دستور کار داشتند، هدف هجمههای چندوجهی جریانات متنوعی قرار میگیرد که یک هدف مشترک را دنبال میکنند؛ ناکام گذاشتن دولت و عقیم کردن تلاشهایش برای عبور از بحرانهای پیش روی کشور و انسداد حرکت در مسیر توسعه.
بحرانسازی از لحظه آغاز به کار دولت
در میان این گروههای مخالف، همچنان که اشاره شد سه جریان از همه شاخصترند؛ نخست صهیونیستها و در راس آنها «بنیامین نتانیاهو» که کوشیدند در همان ساعات نخست استقرار دولت پزشکیان و البته پیش از آن، او را با مسالهای بغرنج مواجه کنند.
نخستین مخاصمه مستقیم در دوره جدید، با ترور «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس رقم خورد که برای حضور در مراسم تحلیف پیروزِ انتخابات میانه تیرماه ۱۴۰۳، راهی تهران شده بود. پس از واقعه ترور در دهم مردادماه که حدود ۲ ماه بعد با شهادت «سیدحسن نصرالله» دبیر کل حزب الله لبنان همراه شد و بزرگترین نمود جنگطلبی رهبران تلآویو را نمایان ساخت، جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی قرار گرفت که چارهای جز پاسخ نظامی نداشت.
در شرایطی که دولت جدید شعار تنشزدایی را مطرح کرده و به دنبال بهبود مناسبات خارجی ایران بود، پاسخ ناگزیر نظامی ایران به جنایات رژیم صهیونیستی حساسیت بیشترِ حامیان غربی اسرائیل را برانگیخت.
تجربه نشان داده که هر زمان امید مردم به تعیین سرنوشت از طریق حضور پای صندوقهای رای کمرنگ شده، دسته و طیفی اقلیتی توانسته است ابتکار عملی بیشتری به دست آورد؛ جریانی که حتی گاه نشان داده برای دستیابی به قدرت و منافع شخصی و گعدهای و جناحی اعضایش، هیچ حد و مرزی نمیشناسد
اسرائیلیها به دنبال «وعده صادق» با تشدید جنگ در منطقه و کشاندن آن به لبنان و سوریه کوشیدند تا جمهوری اسلامی ایران را با چالشهای مختلفی مواجه کنند و در سپس در اقدامی بیسابقه دست به حمله نظامی علیه اهدافی در ایران زدند.
صهیونیستها که اینک خود را در لوای حمایت بیشتر آمریکا با ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» میبینند و اکنون سرگرم جولان دادن در سوریهاند، بارها و بارها نشان داده است که هیچ علاقهای ندارند در جمهوری اسلامی ایران دولتی بر سر کار باشد که سیاست تنشزدایی و بهبود مناسبات با دنیا مخصوصا دولتهای غربی را دنبال کند؛ همچنان که از کنشگری اخلالگرانه جریان صهیونیسم طی مذاکرات هستهای و اجرای برجام زمان زیادی نگذشته است.
همنوایی با بیگانه؛ خواسته یا ناخواسته؟
جریان دوم هم که بارها احیانا ناخواسته با جریان نخست همصدایی نشان دادهاند، گروهی هستند که طی سالهای اخیر در فضای کاهش سرمایههای اجتماعی و افزایش فاصله میان مردم و حاکمیت، فرصت خودنمایی یافته و کوشیدهاند با تهدید و تحدید مردمسالاری دینی در کشور، فضایی برای تنفس پیدا کنند. این جریان بارها و بارها نشان دادهاند که برای مشارکت سیاسی و مشارکت انتخاباتی مردم وزنی قائل نیستند.
طی سالهای گذشته تجربه نشان داده که هر زمان امید مردم به تعیین سرنوشت از طریق حضور پای صندوقهای رای کمرنگ شده، این دسته و طیف اقلیت توانسته است ابتکار عملی بیشتری به دست آورد؛ جریانی که حتی گاه نشان داده برای دستیابی به قدرت و منافع شخصی و گعدهای و جناحی اعضایش، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
در پیوند با این تبار سیاسی، زمانی که پزشکیان اواخر آذرماه در اجلاس بینالمللی خانواده پس از مواجهه با تصویر همسر مرحومش بیاختیار اشک میریزد و میگوید دیگر قادر به سخنرانی نیست، یکی این گریه را «نشانه استیصال و درماندگی» و «به دلیل ضعف و نابلدی در پذیرش کاری که توانایی انجامش را نداشته» تعبیر میکند و دیگری «اقدام نمایشی» میخواند که باید به جای آن «به حال مردم و قطعی برق صنایع و خانهها» گریست.
حتی بروز عواطف انسانی رقیب سیاسی نزد برخی اعضای جریان دوم میتواند به دستافزار «تسویه حساب جریانی» و «انتقام شکست سیاسی» تبدیل شود و چنین قطبنمای مشی سیاسی-اخلاقی آنان را پیش چشم همگان آشکار سازد
به این ترتیب، آشکار است که حتی بروز عواطف انسانی رقیب سیاسی نیز نزد برخی اعضای این دسته میتواند به دستافزار «تسویه حساب جریانی» و «انتقام شکست سیاسی» تبدیل شود و چنین قطبنمای مشی سیاسی-اخلاقی آنان را پیش چشم همگان آشکار سازد.
به همین ترتیب، تلاشهای رئیسجمهوری در مقام رئیس شورای عالی فضای مجازی برای رفع فیلترینگ «هدیه شگفتانه به دشمنان در جنگ نرم» تلقی شده و تصمیم حاکمیت برای دور کردن کشور از تبعات «سیاستهای نیاندیشیده» در قالبهایی مانند قانون حجاب، دور زدن قانون و بهانهتراشی برای شانه خالی کردن از مسئولیتهای اجرایی قلمداد میگردد.
این در حالی است که بارها پزشکیان بر ضرورت وفاق بین گروههای سیاسی داخل کشور تاکید کرده و حتی دست دوستی به سمت سرسختترین مخالفان مشی دولت دراز کرده است. وی در یکی از تازهترین سخنرانیهایش در جمع مردم خراسان شمالی تصریح داشته «دشمنان از اختلافات داخلی ما سوءاستفاده میکنند تا مانع از پیشرفت ما شوند. اگر با هم و در پشت مقام معظم رهبری و چشماندازی که ایشان مطرح فرمودند حرکت کنیم، همه مشکلات را حل خواهیم کرد.»
کاسبان خارجی تحریم و تنش علیه پزشکیان
جریان سوم هم اپوزیسیون خارج از کشورند که به هیچ وجه علاقه ندارند یک دولت با مشی اصلاح امور و ایجاد پیوند وثیق بین حاکمیت و مردم، اوضاع را بهبود ببخشد. به صورت مشخص هر وقت دولتی با مشی تنشزدایی بر سر کار آمده، اتباع این جریان بیشترین تلاش را به کار بستهاند که آن را زمین زده و باعث ناکامیاش شوند. دلیل این رویکردشان هم مشخص است.
این جریان هم فضای تحرک و تنفس و کسب منافعش را در بروز آشوب و بحرانهای داخلی و نیز تشدید اختلافات بین ایران و غرب میداند. این گروه با برخی اتباع جریان دوم یک اختلاف و یک شباهت دارند. هر ۲ جریان کاسب تحریمند؛ ولی یکی کاسب داخلی تحریم و دیگری کاسبان خارجی آن.
تجربه نشان داده هرگاه روابط بینالملل با ایران به سردی گراییده است، اپوزیسیون خارج نشین توانستهاند بیشترین منافع را کسب کنند و حتی با سودای براندازی نظام سیاسی، خود را به عنوان آلترناتیو جا بزنند. در بحبوحه ناآرامیهای داخلی نیز همچنان که در میانه سال ۱۴۰۱ شاهد بودیم، طیفهای گوناگون و غالبا ناهمساز مخالفان جمهوری اسلامی فرصت را برای خودنمایی غنیمت شمردند.
بر عکس، زمانی که روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران در مسیر تنشزدایی به خصوص با دولتهای غربی قرار گرفته، این گروهها بیشترین آسیب را دیدهاند. شاهد مثال در این زمینه، قرار گرفتن گروهک تروریستی «مجاهدین خلق» در فهرست گروههای تروریستی آمریکا (۱۹۹۷ میلادی) و اتحادیه اروپا (سال ۲۰۰۲ میلادی) بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران بود. سالها پس از آن منافقین در تقلای تلافی کوشیدند با گشایش پرونده هستهای، روابط ایران و غرب را تنشآلود و راهی برای بازیابی خود پیدا کنند.
هرگاه روابط بینالملل با ایران به سردی گراییده است، اپوزیسیون خارجنشین توانستهاند بیشترین منافع را کسب کنند و حتی با سودای براندازی نظام سیاسی، خود را به عنوان آلترناتیو جا بزنند
اکنون هم که دولت چهاردهم تمام تلاش خودش را به کار بسته تا روابط جمهوری اسلامی را با همسایگان و نظام بینالملل بهبود بخشد، این جریان بیشترین تخریب و هجمهها را علیه این دولت به کار میبندند و شایعاتی مانند اختلاف در سطوح عالی سیاستگذاری کشور را پخش میکنند تا بتوانند با چالشسازی علیه دولت پزشکیان، مسیر حرکت آن را سنگلاخی و ناهموار سازند.
چندی پیش یعنی یک روز پیش از برگزاری دور دوم انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم بود که پژوهش آباجان به نقل از ایرنا در گزارشی با عنوان «رسانههای بیگانه به کدام بیشتر میتازند؛ جلیلی، پزشکیان یا مشارکت؟» نگاهی داشت به رویکرد رسانههای فارسیزبان خارجی در قبال دو نامزد انتخاباتی در راس دو جریان رقیب؛ پژوهشی که نشان داد رسانهای مانند «ایران اینترنشنال» و تارنما و کانالهای سلطنتطلب نظیر «من و تو» بیش از آن که نامزد جریان موسوم به انقلابی را هدف هجمه قرار دهند، پزشکیان را آماج حملات خود ساختهاند؛ حملاتی که تا امروز و در مقطعی مانند رفع فیلترینگ نیز با هدف ایجاد ناامیدی بین مردم به طور مستمر ادامه دارد.
جریان دوم باید راه خود را جدا کند
حال و با توجه به تبارشناسی این جریانات باید گفت که برخی در چارچوب جریان دوم، در تقابل با پزشکیان و مشی سیاسی وی معالاسف با دو جریان دیگر دچار همپوشانی اعلانی و اعمالی شدهاند؛ وضعیتی که نه تنها رقیب سیاسی آنان که امید و آینده مردم را هدف قرار داده است.
سوای از انتقادات و مطالباتی که بر مبانی عقلایی و به واسطه گرفتاری در مشکلات و دغدغهمندی متوجه دولت است، پیشبرد عملیات روانی جریان دوم خود را در برگزاری تجمعات اعتراضی به بهانههایی متنوع چون «امر و نهی» به مسئولان برای حمله به حیفا و تلآویو و اقدام عملی در سوریه، ممانعت از رفع فیلترینگ و بروز واکنشهایی مانند «راهپیمایی موتوری» در اعتراض به آن ، اصرار بر اجرای قاطعانه قانون حجاب، تلاش برای کنار گذاشتن «محمدجواد ظریف» از کابینه و … نشان میدهد که به ویژه در یک ماه اخیر از سوی این جریان در راستای فشار به پزشکیان و تضعیف دولت صورت گرفته است.
غافل از اینکه رخدادهای مانند آنچه زمستان سال ۹۶ شاهدش بودیم و راه افتادن موج اعتراضی خارج از کنترل در بسیاری از شهرهای کشور هم از تجربهای مشابه شروع شد؛ تحرکاتی هدفمند و سازماندهی شده از سوی گروههای تندروی سایهنشین برای زمین زدن دولت وقت که دامنهاش چنان گسترده شد که دودش نه تنها به چشم رقیب که به چشم مردم و کلیت نظام رفت و تبعاتش را در ریزش سرمایههای اجتماعی طی سالهای بعدی نشان داد؛ تجربهای که نشان از ضرورت در بازنگری مشی و رویکرد جریان مزبور و پیافکندن طرحی نو در کنشگری و رقابت سیاسی دارد.