کاری که تحریم‌ها با زیست روزمره ایرانیان کرد

سرآغاز داستان تحریم علیه ایرانِ پساانقلابی را می‌توان از فرمان ۱۲۱۷۰ «جیمی کارتر» (رئیس‌جمهور آمریکا از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۱ میلادی) دانست که در پی تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران موسوم به «لانه جاسوسی» صادر شد.

این فرمان مبنی بر توقیف دارایی و سرمایه‌های دولت ایران در آمریکا بود اما فصل حساسی از تحریم‌ها با مطرح شدن پروندە هسته‌ای ایران از سال ۲۰۰۵ شروع شد؛ زمانی که تحریم‌ها نه تنها از طرف یک کشور (آمریکا) بلکه از جانب اتحادیه اروپا و شورای امنیت نیز اعمال شد. از سال ۲۰۱۰ بود که به مرور، تحریم‌ها از هدفمند به جامع تغییر فاز یافت و زیست روزمرە مردم را درگیر خود کرد. از آن پس، زندگی روزمره در سایه تحریم و با امید و ناامیدی‌هایی نسبت به برطرف شدن تحریم‌ها سپری می‌شد.

مردم ساکن در نقاط مختلف کشور با زیست در ایران پساانقلابی به طور دائم با چالش تحریم‌های اقتصادی روبه‌رو بوده‌اند. از سال ۱۳۹۰ تحریم‌ها شدت بیشتری یافت و با هدف فلج‌کنندگی، خود را بر زندگی روزمرە ایرانیان به طور جدی تحمیل کرد.

محمد ۲۵ ساله و بیکار: «اختلاف قیمت دلار و ریال شاید اگر تحریم‌ها نبودند، به این شدت نمی‌رسید. در آن صورت بازار هم آزادتر بود و تو راحت‌تر می‌تونستی کار کنی و خرج روزانه‌ات را تأمین کنی و در عین حال درست رو هم بخونی»

در این زمینه پژوهش‌هایی صورت گرفته که یکی از این پژوهش‌ها با عنوان «اسارت عاملیت: تحلیل روایت زندگی روزمرە دوران تحریم در اصفهان» [۱] نوشته «عرفان ترابی اصفهانی» و «احسان آقابابایی» است. این مقاله با هدف تفسیر زندگی روزمرە جوانان اصفهانی در دورە تحریم‌های اقتصادی با ۱۶ مرد جوان ۲۰ تا ۳۵ سال مصاحبه اپیزودیک انجام داده و داده‌ها به روش تحلیل مضمونیِ روایت، تحلیل شده‌اند. در ادامه بخش‌هایی از این مقاله را می‌خوانید:

وجوه تحریم‌های اقتصادی علیه ایران

تحریم‌های اقتصادی در ایران را از دو وجه می‌توان دنبال کرد: اول اینکه تحریم‌های بی‌رحمانه از سوی دولت‌های غربی و سازمان ملل به صورت چندجانبه از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۴ برقرار بود. برجام این تحریم‌ها را تا سال ۱۳۹۷ متوقف کرد؛ با خروج ترامپ از برجام و از سال ۱۳۹۷ تحریم‌ها این بار به صورت یکجانبه ولی با شدت از طرف آمریکا اعمال شد و محدودیت وحشتناکی را برای زندگی مردم ایجاد کرد.

در وجه دیگر ما با سیاست‌هایی داخلی روبه‌رو هستیم که گاهی تأثیرگذاری تحریم را افزایش می‌دهد. به عنوان مثال وابستگی نهادینه به درآمدهای نفتی باعث شد که با برقرار شدن تحریم‌های نفتی، امنیت ملی در ابعاد مختلف آن به خطر بیافتد. همچنین برخی سیاست‌های داخلی مثل فیلترینگ که در این دوران اعمال شد، بی‌ربط به تحریم‌ها به نظر می‌رسند، ولی در راستای ایجاد احساس محدودیت و دشوار کردن شرایط زندگی روزمره حرکت کردند.

رد پای تحریم بر لحظه لحظه تامین معاش و زیست ایرانیان

تحریم وضعیت اجتماعی جدیدی را رقم زد و روال‌های معمول، تکراری، آشنا و بدیهی‌نمای زندگی روزمره مورد خدشه قرار گرفت. در چنین بستری به خوبی می‌توان زندگی روزمره را به عنوان عرصه تلاقی ساخت‌های کلان جامعه (همچون اقتصاد) با معانی ذهنی کنشگران مطالعه کرد. تحریم‌های اقتصادی با اختلالی که در تداوم روال‌های بدیهی‌نمای روزمره داشت، بستر مناسبی برای مطالعه برساخت واقعیت اجتماعی در زندگی روزمره است.

بدین قرار، زندگی روزمرە تعداد قابل توجهی از ایرانیان به طور عام و شهروندان شهر اصفهان به طور خاص متأثر از تحریم شده است. برخی دورە نوجوانی خود را به دورزدن تحریم برای نصب بازی‌ها و ساخت حساب‌های کاربری مختلف سپری کردند و اوایل جوانی خود را با محدودیت‌هایی که این تحریم‌ها در راه تحصیلشان ایجاد کرد، به سر بردند.

سرپرستان خانواده با مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم کلنجار می‌رفتند. بعضی کارخانه‌ها تعطیل و کارگران بیکار شدند و بعضی مشاغل و کارخانه‌ها رونق گرفتند. شرکت‌هایی انحصارا، صاحب بازاری خاص مثل لوازم خانگی شدند. در این دوران شاهد زایش واژه‌هایی مثل کاسب و دلال تحریم بودیم. در چنین وضعیتی رد پای تحریم را از تلفن همراه خود گرفته تا لحظه لحظه از تأمین معاشمان و سرتاسر زندگی روزمره‌مان می‌بینیم.

دوران تحریم افراد را در چه تنگناهایی قرار داده است؟

وقتی مشارکت‌کنندگان خود را تحت سیطرە عواملی می‌یابند که تحت کنترل آنها نیست، عاملیت خود را از دست‌رفته می‌بینند؛ اینجا است که اسارت عاملیت خود را نشان می‌دهد. اسارت عاملیت درون سیری روایی ظهور می‌یابد که از وضعیت گذشته‌ای بهتر آغاز می‌شود و به وضعیت ناچاری و ناکامی اکنون می‌رسد که افراد عاملیت و توانشان را سلب شده می‌بینند. آنها امکان ساخت آینده را ندارند و چاره‌ای جز انتظارکشیدن برای خود نمی‌بینند؛ چه آنان که نسبت به آینده امیدوارند و چه آنان که ناامید، سهمی برای خود در ساختن آن قائل نیستند.

امیر ۲۶ ساله و سرپرست فروش یک شرکت: «برای انجام دادن یه کاری که تو کل دنیا عادیه، باید هزار جور دردسر و پیچ و خم رو دور بزنی. کلی دروغ سر هم کنی؛ مثلاً بگی من الان تو آمریکا زندگی می‌کنم، فلان ایالت، فلان شهر، فلان خیابون. حالا اگه یه موقع اونا تو فیلترشکن ردی از ایران پیدا کنن، حسابتو می‌بندن و دیگه رسماً به عنوان یه دزد می‌گیرنت»

دوران تحریم افراد را در تنگنایی قرار داده است که امکان استقلال مالی را از آنها گرفته است. به این ترتیب مشارکت‌کنندگان امکان استقلال را از خودشان سلب شده می‌بینند. افراد دچار ستیز ذهنی هستند. آنها در ذهنشان نسبت به کاری که می‌کنند، دچار تردید می‌شوند، برای آینده‌ای بهتر چاره‌جویی می‌کنند و در همان ذهنشان نسبت به آینده ناامید می‌شوند.

محمد ۲۵ساله که خود را بیکار معرفی می‌کند، چنین می‌گوید: «اختلاف قیمت دلار و ریال شاید اگر تحریم‌ها نبودند، به این شدت نمی‌رسید. در آن صورت بازار هم آزادتر بود و تو راحت‌تر می‌تونستی کار کنی و خرج روزانه‌ات را تأمین کنی و در عین حال درست رو هم بخونی و به کارهای آکادمیک بپردازی. یک فرد ۲۴ یا ۲۵ساله باید بتونه خونه‌ای اجاره کنه و مستقل زندگی کنه. روال جهانی هم همینه؛ افراد بالای ۱۸ یا ۱۹ سال معمولاً خونه‌ای می‌گیرند و زندگیشونا مستقل اداره می‌کنند، کارشونا می‌کنند و به تحصیل ادامه می‌دهند اما برا من این امکانپذیر نیست، واقعاً نیست. اینطور هم نبوده که تلاش نکرده باشم؛ خیلی کار کردم، ولی وقتی نمیشه، باید چی کار کرد؟»

ماهیت تحریم: قطع ارتباط و طردشدگی

در نظر مشارکت‌کنندگان، ماهیت تحریم قطع ارتباط است. چنین موضوعی در زندگی روزمرە مشارکت‌کنندگان خودش را نشان داده است. افراد در دسترسی مجازی با ممانعت‌هایی مواجه می‌شوند و به برخی از خدمات بین‌المللی در بستر اینترنت دسترسی ندارند. همچنین ارتباط جغرافیایی نیز با مخاطراتی همراه بوده است و موانعی را در اخذ ویزای بعضی از کشورها به وجود آورده است.

افراد در این چالش‌های ارتباطی نوعی انزوا را تجربه کرده‌اند و احساسی از طردشدگی داشته‌اند. امیر ۲۶ساله که به عنوان سرپرست فروش یک شرکت فعالیت می‌کند، این موضوع را چنین تصویر می‌کند: «بحث طردشدگیه؛ اینکه برای انجام دادن یه کاری که تو کل دنیا عادیه، باید هزار جور دردسر و پیچ و خم رو دور بزنی. کلی دروغ سر هم کنی؛ مثلاً بگی من الان تو آمریکا زندگی می‌کنم، فلان ایالت، فلان شهر، فلان خیابون. حالا اگه یه موقع اونا تو فیلترشکن ردی از ایران پیدا کنن، حسابتو می‌بندن و دیگه رسماً به عنوان یه دزد می‌گیرنت.»

مشارکت‌کنندگان موقعیت‌هایی را پیش کشیدند که با تمرکز اراده‌شان به آن سمت می‌خواهند عاملیتشان را از بند برهانند. مهاجرت یکی از آن اهدافی است که برخی از مشارکت‌کنندگان به عنوان راهی برای تغییر وضعیتشان معرفی کردند. سعید ۲۷ساله که خود را دانشجو و کارگر معرفی کرده است، چنین می‌گوید: «اگه تو یه کشور غیرتحریمی بودی، هیچ کدوم از این کارها رو لازم نبود انجام بدی. خب وقتی اینجوری باشه، آدم ناامید میشه، انگیزهاش رو از دست می‌ده یا انرژی‌اش صرف چیزای دیگه میشه، مثلاً مهاجرت. می‌خوای خودت رو برسونی به جایی که حداقل حقوق اولیه‌ات رو داشته باشی. به جای اینکه انرژیت رو روی شروع کاری که می‌خوای انجام بدی بذاری، مجبور می‌شی همش رو صرف مهاجرت کنی».

همچنین برخی از مشارکت‌کنندگان، پیش گرفتن رویه‌ای فردی را به عنوان یک چاره در نظر گرفتند. آنها نسبت به آیندە جمعی و نسبت به سیاست بی‌تفاوت هستند. آنها عزم خود را برای رقم زدن آینده‌ای فردی به کار می‌گیرند.

مردم در مقابل تحریم‌ها چه می‌کنند؟

روایت مشارکت‌کنندگان نشان می‌دهد دورانی که مشخصه اصلی آن تحریم است و به عنوان دوران تحریم برچسب‌گذاری می‌شود؛ بر روال‌های روزمرە آنها تأثیرگذار بوده است. با توجه به روایت‌های مشارکت‌کنندگان می‌توان دید که این دوران هم از نظر شکلی و هم محتوایی بر بخش‌های مختلف تأثیر گذاشته است.

سعید ۲۷ ساله، دانشجو و کارگر: «می‌خوای خودت رو برسونی به جایی که حداقل حقوق اولیه‌ات رو داشته باشی. به جای اینکه انرژیت رو روی شروع کاری که می‌خوای انجام بدی بذاری، مجبور می‌شی همش رو صرف مهاجرت کنی»

آن سیر روایی که این مضمون در دل آن قرار دارد، روایتگر روزمرگی‌هایی است که در گذشته با پیچ و خم کمتری دنبال می‌شد؛ ولی هر چه به حال نزدیک می‌شود روال روزمره به شدت درگیر شده است و کلافگی را در روایت مشارکت‌کنندگان بازتاب داده است.

مضمون‌های «مصرف محدودشده» و «فضای مسدود مجازی» و «افول فراغت» و «تجربه پیچیدە تحصیلی» و «اخلال در معاشرت» از مضمون‌هایی هستند که ذیل روزمرگی درگیر هستند. این مضامین روایت مشارکت‌کنندگان را از تأثیر دوران تحریم بر زندگی روزمره‌شان درون خود جا می‌دهند.

«ترفندهای مقاومت در زندگی روزمره» مضمون دیگری است که در کنار آنها وجود دارد. این مضمون خلاقیت‌ها، ترفندها و کارهایی را که مشارکت‌کنندگان برای کاهش تأثیرات دوران تحریم بر زندگی روزمره‌شان داشته‌اند، بازتاب می‌دهد.

بحث و نتیجه‌گیری

تحریم‌های اقتصادی به عنوان یک اختلال، تداوم برخی امور روزمره خصوصاً در حوزە مصرف را قطع کرد. روایت‌های مشارکت‌کنندگان چنین روندی را بازتاب داد. آنها روایت‌هایشان را با اختلالی که تحریم در زندگی روزمره‌شان ایجاد کرده، آغاز می‌کردند و آن را با حس بی‌تفاوتی‌ای که نسبت به آن در لحظه اکنون دارند، پیش می‌بردند. آنها وضعیتی را که از تحریم‌ها حاصل شده است، اکنون جزوی از زندگی روزمره‌شان روایت کردند. مضمون «تاکتیک‌ها در زندگی روزمرە دوران تحریم» را می‌توان نمایانگر ظهور روال‌های بدیهی‌نمای جدید، همچون استفاده از فیلترشکن، دانست.

همچنین می‌توان به نمایش مصرف اشاره کرد. افراد در این وضعیت جدید، دست به تقسیم مصرف خود در دو ساحت فردی و نمایشی زدند؛ دو ساحتی که مصرف به دو شکل کاملاً متفاوت در آن‌ها رقم می‌خورد. در روایت‌های مشارکت‌کنندگان، موقعیت‌های مقایسه‌ای زیاد به چشم می‌خورد. امکان مقایسه نامعماگونگی زندگی روزمره را زیر سؤال می‌برد.

به نظر می‌رسد که روال زندگی روزمره در کشورهای درحال توسعه به سبب مقایسه دائمی با کشورهای توسعه‌یافته دائماً مورد خدشه قرار می‌گیرد و بدیهی‌نمایی خود را از دست می‌دهد. با نگاهی به روایت‌ها، از طرفی مشارکت‌کنندگان گزاره‌های مقایسه‌ای با وضعیت کشورهای خارجی روایت می‌کردند که به خصوص در مضمون «فضای مسدود مجازی» و بعضاً در مضمون «مصرف محدودشده» خود را نشان داد.

از طرف دیگر، آنها به مقایسه روال‌های روزمره‌شان خصوصاً ذیل مضامین «مصرف محدودشده» و «افول فراغت» پرداختند و خود را با دیگران، مصداقی و همچنین سنخی مقایسه می‌کردند. به این ترتیب آنها دست به سنخ‌بندی‌هایی درون زندگی روزمره‌شان زده بودند؛ سنخ‌هایی که بیشتر جنبه اقتصادی و در برخی مواقع سیاسی-ایدئولوژیک داشت. آنها در روایت‌هایشان دیگرانی را ترسیم می‌کردند که از لحاظ وضعیت اقتصادی یا مواضع سیاسی-ایدئولوژیک سنخ‌بندی شده بودند.

مشارکت‌کنندگان در خرده داستان برجام و سیاست خارجی، به سبب اینکه از سیاستمداران و افرادی حرف می‌زدند که تجربه تعامل مستقیم با آنها نداشتند، از سنخ‌بندی کاسبان تحریم و همچنین متعصب تندرو استفاده می‌کردند و با استفاده از آنها از شخصیت‌هایی که در روایت‌هایشان ظاهر می‌شد، ابهام‌زدایی می‌کردند.

وضعیت تحریم شرایطی را رقم زده است که مشارکت‌کنندگان در تعاملاتشان از سنخ‌بندی‌های اقتصادی و سیاسی – ایدئولوژیک استفاده می‌کنند. این موضوع در مضمون «اختلال در معاشرت» به خوبی بازتاب یافته است؛ جایی که با توجه به سنخ‌بندی اقتصادی، مشارکت‌کنندگان برخی از تعاملاتشان را فیلتر می‌کنند. علاوه براین، سنخ‌بندی سیاسی ایدئولوژیکی که مشارکت‌کنندگان از دیگری داشته‌اند، صرفنظر از جهت‌گیری خود مشارکت‌کنندگان، بعضاً به ظهور تعامل چهره به چهرە دوقطبی شده سیاسی ایدئولوژیکی در زندگی روزمره‌شان در خانواده و محیط‌های دیگر همچون دانشگاه منجر شده است.

زندگی روزمرە افراد تحت تأثیر ساختار زمانی قرار دارد. اگرچه هر فرد می‌تواند درون آگاهی خاصی نسبت به زمان داشته باشد، روایت‌های مشارکت‌کنندگان در یک سیر زمانی قرار داشت که خرده داستان برجام نمایانگر آن بود. آنها در یک سیر پیشابرجام، برجام، پیشاخروج ترامپ از برجام و پساخروج ترامپ از برجام دست به روایت زدند. این را می‌توان آن ساختار زمانی تحمیل شده بر آنها دانست که در هر مرحله با بیم‌ها و امیدها و احساساتی همراه بوده است اما آنچه می‌توان درون‌آگاهی آنها از زمان دانست، در خرده‌داستان تصور آینده ظهور یافت. مشارکت‌کنندگان زمانی که بر آنها می‌گذشت و اکنون را در نسبت با آینده درک و تفسیر می‌کردند.

پی‌نوشت

[۱] عرفان ترابی اصفهانی و احسان آقابابایی، «اسارت عاملیت: تحلیل روایت زندگی روزمرە دوران تحریم در اصفهان»، مجله جامعه‌شناسی ایران، دوره بیست و چهارم، شماره ۴، زمستان ۱۴۰۲

حتما ببینید

کاری که تحریم‌ها با زیست روزمره ایرانیان کرد

کاری که تحریم‌ها با زیست روزمره ایرانیان کرد

سرآغاز داستان تحریم علیه ایرانِ پساانقلابی را می‌توان از فرمان ۱۲۱۷۰ «جیمی کارتر» (رئیس‌جمهور آمریکا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *