از دید بسیاری، طی سالهای اخیر تشکلهای دانشجویی مانند انجمن اسلامی، جامعه اسلامی، بسیج دانشجویی، شورای صنفی و … دیگر آن تحرک سابق را ندارند و فرسنگها میان پویایی این تشکلها در دهههای هفتاد و هشتاد با زمانی کنونی فاصله افتاده است؛ تشکلهایی که پویایی آنها میتواند مسیر «گفتوگوی ملی در دانشگاه» را هموار کند.
در این زمینه، «امیرسینا بهرامی» دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف و عضو شاخه جوانان حزب ندای ایرانیان و «کوروش دستپاک» نماینده سابق مدیران مسئول نشریات دانشجویی و دبیر پیشین انجمن اسلامی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی که اکنون دانشجوی دکترای مدیریت است به پرسشهای پژوهشگر آباجان به نقل از ایرنا پاسخ دادهاند. مشروح این گفتوگوها را در ادامه میخوانید:
دستپاک: درصد زیادی از دانشجویان، تشکلهای امروزی و تفکرات حاکم بر آنها را نماینده واقعی خودشان تلقی نمیکنند. همین باعث میشود طبیعتا کمتر تمایل داشته باشند به سمت این تشکلها و فعالیت در چنین فضاهایی بروند
از دید بسیاری از ناظران، تشکلهای دانشجویی طی سالهای اخیر درگیر رخوت و رکود بودهاند، حال آن که رهبر معظم انقلاب تصریحات متعددی در زمینه آگاهی و فعالیت سیاسی در دانشگاهها داشتهاند از جمله این فرموده که «دانشجو باید احساس سیاسی داشته باشد، درک سیاسی داشته باشد، تحلیل سیاسی داشته باشد»؛ دلیل این رخوت و رکود را چه میدانید؟
دستپاک: علت کمتحرکی تشکلهای دانشجویی در چند سال اخیر شاید فقط یک علت نباشد و به علل مختلفی برمیگردد. طبیعتا همهگیری کرونا و مجازی شدن فضای دانشگاهها باعث شد برخی تشکلها تا حدی غیرفعال بشوند و ارتباطی که نسل به نسل بین ادوار تشکل با نسلهای جدید شکل میگرفت از بین رفت. این وضعیت موجب شد در بسیاری از دانشگاهها مسیر اصلی حرکت تشکلی دچار چالش شود که بعد از چند سال با وجود تلاشهای متعدد کار روی ریل نیافتاده است.
نکته دوم تکثر سلایق است. زمانی فعالیتهای جمعگرایانه بیشتر مورد پذیرش بود و به لحاظ فکری و گفتمانی انسجام بیشتری بین نسلهای جوان و دانشجو وجود داشت. اما الان تکثر فکری و سلیقهای زیادی بین دانشجوها حاکم شده و همین هم باعث میشود اساسا کمتر ذیل یک تشکیلات و ساختار و پرچم واحد جمع شوند چون احتمال اینکه با هم اختلافات فکری و جزئی داشته باشند بسیار زیاد میشود. این از دیگر مواردی است که باعث میشود، تشکلها کمتر رونق گذاشته را داشته باشند؛ چون فردگرایی گسترش پیدا کرده و جمعگرایی کمتر شده است.
نکته سوم هم این است که بسیاری از سلایق و عقیدهها بین دانشجویان فعلی در تشکلهای امروزی نمایندگی نمیشوند و درصد زیادی از دانشجویان تشکلهای امروزی و تفکرات حاکم بر آنها را نماینده واقعی خودشان تلقی نمیکنند. همین باعث میشود که طبیعتا کمتر تمایل داشته باشند به سمت این تشکلها و فعالیت در چنین فضاهایی بروند.
نکته بعدی هم این است که اساسا تشکل دانشجویی چقدر توانایی تاثیرگذاری روی زیست خود دانشجوها را دارد و نیز روی فضای کشور. آنچه که داریم میبینیم این است که این اثرگذاری در حداقلترین حالت ممکن قرار دارد. به همین دلیل دانشجوها وقتی میبینند اثرگذاری کمی پیدا میکنند و نمیتوانند آن اثرگذاری لازم و کافی را داشته باشند، حتی در لوای یک تشکیلات و تشکل، رغبتشان کمتر میشود و ترجیح میدهند که کمتر وارد چنین فضایی شوند.
در مورد این فرموده رهبری که دانشجو باید احساس سیاسی و تحلیل سیاسی داشته باشد نکته اینجا است که بسیاری از دانشجویان امروز اساسا تشکلهای دانشجویی را محل مناسبی برای اینکه درک سیاسیشان را افزایش دهند، نمیدانند و میگویند در بهترین حالت کتاب میخوانیم یا در فضای مجازی و فضاهای بیرون از دانشگاه درک و تحلیل سیاسیمان را افزایش میدهیم و خیلی به تشکلها ورود نمیکنیم؛ یعنی میتوانند آن را افزایش دهند در صورتی که منافاتی هم نداشته باشد که وارد تشکل نشوند. ولی به صورت کلی چنین آفتها و آسیبهایی در چند سال اخیر وجود داشته که باعث شده احتمالا فعالیت دانشجویی به شکل تشکلی خیلی کمتر از سابق باشد.
بهرامی: مسئولان طی سالهای اخیر در قبال تشکلهای دانشجویی موضوع عدالت را به خوبی رعایت کردهاند؛ نه پای صحبت تشکلهایی چون بسیج نشستهاند و نه پای انتقادهای انجمنهای اسلامی و…
بهرامی: از نظر بنده دلایل متعددی در این زمینه وجود دارد که دو دلیل برجسته است؛ یک اینکه جوانان احساس ناامیدی نسبت به آینده خودشان و کشور دارند و دوم اینکه احساس میکنند در تغییر شرایط نیز تاثیرگذاری کمی دارند. علت به وجود آمدن این دو حس از یک جهت مرتبط با شرایط اقتصادی و معیشتی است که به ویژه در طول پنج سال گذشته به صورت مداوم وجود داشته و عدم اصلاح این شرایط اقتصادی بر ناامیدی افراد افزوده است.
از سمت دیگر برخوردهای نامناسب و پاسخ ندادن اصولی به اعتراضات و پرسشگریهای دانشجویی و پاسخ صرفا امنیتی یا حتی بیتوجهی باعث میشود دانشجویان و تشکلهای دانشجویی احساس کنند در تغییر شرایط و حکمرانی کشور تاثیرگذار نیستند. این موضوع البته ربطی به راست و چپ یا طرفداران حکومت و مخالفان آن ندارد. به نظر من مسئولان در این موضوع عدالت را به خوبی رعایت کرده و نه پای صحبت تشکلهایی چون بسیج مینشینند و نه پای انتقادهای انجمنهای اسلامی و…
نتایج پویایی دانشگاهها در حوزههای سیاسی و مدنی چیست؟
دستپاک: طبیعتا قشر دانشجو به عنوان قشری که هم اثرگذار بر اقشار دیگر است و هم توانایی ایجاد موج و جریانسازی در میان جامعه را دارد زمانی که خودش پویاتر باشد و در حوزههای سیاسی و مدنی فعالیت بیشتری داشته باشد، میتواند آن موج را انتقال دهد یعنی با توجه به صدا و توانی که دارد روی خط مشیهای صحیحتر بتواند تشدیدی ایجاد کند و صدایش را بلندتر کند.
هرچه دانشگاه پویاتر باشد بیشتر میتواند این کار را انجام دهد و در امور اینچنینی بر سرنوشت خود و مردم تاثیر بگذارد. دانشگاه به عنوان محل تولید علم و دانش وقتی که پویایی اجتماعی و سیاسی بیشتری داشته باشد طبیعتا میتواند به دنبال راهحل رفته و راهحلهای خوبی را هم برای حل مشکلات کشور ارائه دهد و به یک دانشگاه ملی تبدیل شود که برای مسائل خودش ملی فکر کرده و چارهاندیشی میکند و راهحلهای درست، دقیق، علمی و البته بومیسازیشده و مطابق با فرهنگ خودمان را ارائه میدهد.
طبیعتا هر چقدر که پویایی اجتماعی و سیاسی دانشگاهها بیشتر باشد و هر چقدر که دانشجوها و استادان در این حوزهها فعالتر باشند، به صورت خیلی مستقیم اثرات محسوس و مثبتش را بر فضای کشور خواهیم دید.
بهرامی: اگر کمی کلیتر نگاه کنیم در یک جامعه دو بازیگر وجود دارد؛ یکی حکومت و دیگری مردم. حکومت به واسطه قانون میتواند بر مردم اعمال قدرت کند و مردم به واسطه صندوقهای رای میتوانند بر حکومت اعمال نفوذ کنند. اما گاهی این توازن به هم میخورد و قدرت یکی بر دیگری میچربد و این، جامعه را از حالت ایدهآل و مسیر پیشرفت خودش دور میکند.
دستپاک: دانشگاه به عنوان محل تولید دانش وقتی که پویایی اجتماعی و سیاسی بیشتری داشته باشد طبیعتا میتواند راهحلهای خوبی را هم برای حل مشکلات کشور ارائه دهد و به یک دانشگاه ملی تبدیل شود
یکی از مواردی که میتواند در ایجاد این توازن کمک کند فعالیت دانشجویان در حوزه سیاسی است؛ دانشجویان هم گوش شنوای بهتری برای شنیدن، حس کردن و تحلیل دغدغههای واقعی مردم نسبت به دولت دارند و هم زبان بهتری برای مردم دارند که صدایشان را به دولت برسانند و راهکارهایی پیش پای دولت بگذارند.
آیا در دوره اجرایی جدید چشماندازی برای پویا شدن دانشگاهها میبینید؟
دستپاک: واقعیت مسئولینی که در حوزه دانشگاه و دانشجویی انتخاب شدند عموما افراد مناسبی هستند که میتوانند در حوزه دانشجویی فعالیتهای مثبتی داشته باشند و هم بتوانند در مقایسه با دوران قبل با دانشجوها همراهتر و همدلتر پیش بروند و دانشجوها احساس نزدیکی بیشتری با این مسئولین داشته باشند و هم خودشان به خاطر سوابقی که عموما در این حوزه دارند آدمهای صاحبنظری هستند که میتوانند ایدهها و برنامهها و تفکرات جدیدی را در دانشگاهها و در وزارتخانهها پیاده کنند.
این اتفاق میتواند موجب دلگرمی دانشجوها شود و به فعال شدن فضای دانشگاهها کمک کند. البته طبیعتا مهمترین رکن هر فضای فعالیت اینچنینی دانشجوها هستند و تا خود دانشجوها پای کار نیایند هر چقدر هم مسئولان خوبی روی کار باشند تحولی ایجاد نخواهد شد. گرچه از نظر بنده از طریق برنامهریزی و ایجاد جشنوارهها و برنامههای مهارتافزایی مناسب در این حوزهها و تقویت تشکلها و کارهای جمعی و تشکیلاتی و ساختاری دانشجویی میشود امید داشت که با روی کار آمدن تیم جدید و راس کار اتفاقات مثبتی بیافتد.
بهرامی: اگر برگردیم به آن دو ریشه اصلی عدم فعالیت دانشجویی که اشاره شد یعنی ناامیدی از وضع موجود و ناامیدی از تاثیرگذاری، برای ایجاد تحول باید این دو مشکل را برطرف کرد. من صحبتهای وزرا در جلسات رای اعتماد مجلس او دنبال میکردم. به نظر من با اختلاف بهترین سخنرانی و نظرات متعلق به وزیر علوم بود.
درک ایشان از فضای دانشگاه کمنظیر بود و حتی فعالیتهای ایشان در بدو ورود به وزارت با برگرداندن دانشجویان و استادان اخراجی امیدوار کنندهتر بود. من به شخصه امید دارم که با رویکرد متفاوت وزارت علوم پویایی بیشتری را در فعالیتهای دانشجویی شاهد باشیم.
برای تحرک سیاسی دانشگاهها چه باید کرد؟
دستپاک: باید به دانشگاه اجازه داد که حرف واقعی خودش را بزند و آن فعالیت واقعی را که فکر میکند برای کشور ضرورت دارد انجام دهد. اما سوالی که پیش میآید این است که آیا همیشه دانشگاه فضای درستی را میبیند و چشمانداز درستی را ترسیم میکند؟ ممکن است در برخی موارد جواب این سوال منفی باشد اما نکته مهم این است که به هر حال قرار نیست اتفاقی که میافتد صد درصدی باشد در نتیجه ممکن است در مواقعی مسائلی هم در دانشگاهها باشد که برخی گروهها در مورد آن احساس نگرانی کنند ولی به نظر باید با آسانتر گرفتن، اجازه دهند تا دانشگاهها به فعالیتهای خودشان بپردازند؛ مسائلی مثل کرسیهای آزاداندیشی، تشکلهای دانشجویی، ساختارهای فرهنگی و جمعی دانشجویان جدیتر گرفته شده و تقویت شوند.
بهرامی: فعالیتهای وزیر علوم در بدو کار با برگرداندن دانشجویان و استادان اخراجی امیدوار کننده و درک وی از فضای دانشگاه کمنظیر بود
افرادی که در آن فضا هستند با حضور مسئولان و با شنیدن صدایشان دلگرمتر شوند و به هر حال تحرک سیاسی بیشتری در دانشگاه اتفاق بیافتد. البته هم برای معاونتهای فرهنگی و دانشجویی و هم برای خود تشکلها یکی از مهمترین رکنها بحث دانشافزایی است و به نظرم حتی در حوزه سیاسی هم اگر بناست تحرک سیاسی ایجاد شود ابتدا باید زیرساختهای لازم آن به لحاظ فکری و بنیانی مهیا شود و سعی شود با حلقههای مطالعاتی یا کارهای مشابه و استفاده از ظرفیتهای تکنولوژی جدیدتر در این حوزه سواد، دانش سیاسی و اندیشه دانشجوها و استادان افزایش یابد که با این افزایش خود به خود تحرکاتی در راستای بهبود فضای کشور و دانشگاه اتفاق خواهد افتاد.
بهرامی: همانطور که گفتم برای فعال شدن دانشگاهها و تحرکات سیاسی اول باید به دانشجویان برای فعالیت فضا داد و از نگاه امنیتی در بیشتر مواقع دوری کرد.
دوم اینکه باید به حرفهای دانشجویان گوش داد تا فعالان دانشجویی و تشکلها از فعالیتی که انجام میدهند احساس بیهودگی نداشته باشند. به نظر من همین دو مورد میتواند موتور در حال خاموش شدن فعالیت دانشجویی و تشکلهای سیاسی را به کار انداخته و حتی بهتر از قبل فعال کند.