به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آباجان به نقل از تسنیم، حرکت گروه های تروریست سوری و خارجی به سمت حلب و شروع درگیری در مناطق شمالی این کشور، زنگ خطر آغاز بحران جدیدی را بصدا درآورده است. این حرکت که برخلاف توافق روسیه با ترکیه و توافقات آستانه صورت گرفت خیانت آشکار آنکارا در پایبندی به تعهداتش با روسیه و محور مقاومت را نشان می دهد. اما این ظاهر ماجرا است و نشانههای موجود در میدان حکایت از این دارند که رژیم صهیونیستی طراح اصلی این بحران جدید در سوریه پس از برقراری آتش بس در لبنان است.
نشانههای آتش افروزی رژیم صهیونیستی در سوریه
دادههای میدانی حکایت از آن دارند که رژیم صهیونیستی برای خلاصی از بحران موجودیتی کنونی خود، به راهبرد صدور بحران روی آورده، تلاش میکند با ایجاد تنش در دیگر نقاط منطقه، علاوه بر آنکه خود را از بحران و هزینههای آن خلاص کند، محور مقاومت را وارد چرخه جدیدی از بحران کند.
اظهارات «نتانیاهو» در نشست پاییزی کنست
هنگامی که «یوآو گالانت»، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی با انتقاد به «نتانیاهو» در خصوص حمله به ایران، او را متهم به بی هدفی در این اقدام کرد، «نتانیاهو»، پیش از آنکه وی را از منصب وزیر جنگ عزل کند در نشست پاییزی کنست رژیم صهیونیستی گفت: به من میگویند در جنگ بدون هدف عمل میکنم. هدف ما مشخص است: کوتاه کردن بازوان ایران در جنوب و شمال اسرائیل و ضربه زدن به تأسیسات هستهای ایران.
جدا از آنکه «نتانیاهو» در این نشست در مورد اقدام علیه تأسیسات هستهای ایران اظهار داشته بود، او در بخش نخست سخنانش، به ضربه زدن به همپیمانان ایران در جنوب و شمال فلسطین اشاره میکند. هم پیمانان ایران در جنوب فلسطین، گروههای مقاومت فلسطینی مستقر در نوار غزه هستند؛ گروههایی که بزرگترین آنها، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، «حماس» است. اما اشاره او به اصطلاح موسوم به بازوان ایران در شمال فلسطین اشغالی، نیاز به قدری کنکاش و رمزگشایی دارد.
رژیم صهیونیستی پس انتشار رسمی سند راهبرد نظامی خود در سال ۲۰۱۵، غیر از جبهۀ داخلی- که همان جامعۀ شهرک نشینان صهیونیستی است- جبهه هایی را که احتمال درگیری در آنها دارد، در ۴ جبهه معرفی میکند:
- جبهۀ جنوب: شامل نوار غزه؛
- جبهۀ کرانۀ باختری: شامل تمام مناطق فلسطینینشین کرانۀ باختری؛
- جبهۀ شمال: شمال لبنان و سوریه؛
- و در نهایت جبهۀ ایران.
همانگونه که در دسته بندی فوق پیدا است، رژیم صهیونیستی جبهۀ شمالی را شامل لبنان و سوریه معرفی میکند. پیش از انتشار این سند، جبهۀ شمالی در تعاریف رژیم صهیونیستی، فقط لبنان بود. اما در زمان انتشار این سند، سوریه نیز بخشی از جبهۀ شمالی رژیم صهیونیستی معرفی شد.
اشارۀ «نتانیاهو» به مقابله با هم پیمانان ایران و اعضای محور مقاومت در شمال فلسطین فقط شامل لبنان نبود، بلکه سوریه را نیز شامل میشود. از اینرو با این تعریف طبیعی است که صهیونیستها پس از لبنان به سراغ سوریه بروند.
نشانۀ دوم، یک نشانۀ میدانی است که از زمان وقوع بحران در سوریه حکایت دارد. حملۀ گروههای معارض سوری و تکفیریهای حاضر در استان ادلب به سمت شهر حلب و روستاها و شهرک های اطراف آن و ایجاد بحران برای دولت سوریه، بلافاصله پس از اجرای آتشبس در لبنان آغاز شد. حمله تکفیریها، همان نیمه شبی آغاز شد که صبح آن روز، آتشبس در لبنان برقرار شده بود و صهیونیستها پس از ۱۴ ماه درگیری در مرزهای لبنان، از جنگ در آن منطقه خلاص شده بودند.
نکتۀ تکمیلی که این نشانۀ را اطمینان بخشتر می کند آن است که رژیم صهیونیستی با حملات مستمری که به گذرگاههای حدفاصل سوریه و لبنان انجام داده بود، مسیرهای حرکت حزبالله به سمت سوریه و بالعکس را تا حد زیادی محدود و مسدود کرده بود. از آنجا که بخش قابل توجهی از مقابلۀ دولت سوریه با جریانهای تکفیری توسط حزبالله انجام میشد، صهیونیستها با محدود کردن این مسیر، فضا را برای مانور تکفیریها فراهم کردند تا آنها با محدود شدن حزبالله، فرصت عرض اندام دوباره در سوریه پیدا کنند.
تهدید «نتانیاهو» علیه سوریه
همانگونه که در سطور پیش ذکر شد، رژیم صهیونیستی طی هفتههای اخیر، پیش از اجرای آتشبس در لبنان، با تمرکز ویژه بر سوریه، به طور مستمر عملیاتهایی را در این کشور انجام داده بود. در همین زمینه، خبری نیز در رسانهها منتشر شد که از ارسال پیام «نتانیاهو» برای «بشار اسد»، رئیس جمهور سوریه، حکایت داشت. این اخبار- که ساعاتی قبل از حملۀ تکفیریها به حلب منتشر شد- حکایت از آن داشت که «نتانیاهو»، اقدامات رئیس جمهور سوریه، «بشار اسد» را در منطقه به بازی با آتش توصیف و کشورش را به شعله ور شدن این آتش تهدید کرده بود. این اظهارات، خود پیامی مستقیم مبنی بر این دیدگاه است که اقدام در سوریه، گام و مرحله بعدی عملیات رژیم صهیونیستی علیه محور مقاومت بوده است.
همسویی جریان تکفیری با رژیم صهیونیستی
طی سالهای بحران در سوریه، رژیم صهیونیستی اهتمام ویژهای به جریانهای معارض سوری و تکفیریها داشت و حتی بستری مجروحان تکفیری در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی و دیدار «نتانیاهو» با آنها نیز منتشر شده بود. جریان تکفیری نیز همسویی ویژهای با رژیم صهیونیستی داشته و دارد. تصاویر منتشر شده از حملات تکفیریها در سوریه نشان میدهد این جریان ها در زمان حمله با لگد کوب کردن پرچم فلسطین و سردادن شعارهای ضد فلسطینی، عملاً خود را همراه و همسو با رژیم صهیونیستی نشان میدهند.
مجموع آنچه در سوریه رخ داد نشان از آن دارد که «نتانیاهو» به یک جنگ نیابتی در سوریه روی آورده است تا علاوه بر آنکه خود را از بحران جنگ در شمال نجات میدهد، محور مقاومت را با درگیر کردن در یک جنگ نیابتی تضعیف کند. با اعلام آمادگی محافل امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه، بعید نیست قصد آتی رژیم این باشد که اعضای محور مقاومت را با درگیر کردن در جنگهایی از این دست، دچار فرسایش کند. با این نگاه از هم اکنون میتوان انتظار بحرانسازی در یمن و عراق را نیز محتمل دانست. از این رو به نظر میرسد محور مقاومت باید طرح جامع و جدیدی را برای این مرحله از اقدامات رژیم صهیونیستی طراحی و به مرحله اجرا درآورد.
انتهای پیام/