به گزارش آباجان به نقل از ایرنا، فیفادی ماه نوامبر در حالی با دو پیروزی تیم ملی فوتبال برابر کرهشمالی و قرقیزستان در انتخابی جامجهانی به پایان رسید که جبههگیری و صفبندی منتقدان تیم ملی با کادر فنی پررنگتر از قبل شد و ادامه بردهای تیم ملی و نزدیکتر شدن به یک صعود زودهنگام هم سبب نشد که آتش انتقادات از امیر قلعهنویی و شاگردانش فروکش کند. به خصوص این که تیم ملی در دو مسابقهای که در هفته پنجم و ششم انتخابی برگزار کرد، با وجود کسب نتیجه، نتوانست به گفته منتقدان نمایش قابل قبولی از نظر فنی و تاکتیکی داشته باشد و آنها معتقدند تیم با ادامه این روند در مراحل سختتر و مقابل رقبای قدرتمندتر به مشکل جدی خواهد خورد.
در این مطلب بحث بر درست یا نادرست بودن انتقادات نیست؛ بلکه بحث بر سر نوع مواجهه کادر فنی تیم ملی فوتبال با انتقاداتی است که از عملکرد تیم میشود. تردیدی نیست که برخی منتقدان و انتقاداتی که از تیم ملی میشود، فارغ از نگاه ملی است و نوعی تسویهحساب است که با چشمهای بسته بر روی واقعیتهای عملکرد تیم بیان میشود. چنین انتقادات و منتقدانی که البته در حداقل قرار دارند، بدون شک با هدف تخریب، نقد میکنند. چنین نگاه و رویکردی محکوم و پذیرفته نیست و باید از آن عبور کرد.
با این حال اکثر منتقدان این روزهای تیم ملی، از چهرههای منصف و دلسوز فوتبال هستند که نقدشان پشتپردهای ندارد و آنها با یک نگاه ملی که شرایط بهتری را برای تیم ملی خواهان هستند، نکاتی درباره مسابقات تیم ملی با توجه به تجربه و تخصصی که دارند، بیان میکنند و به دنبال این هستند که عملکرد فنی تیم ملی هم مانند نتایجی که میگیرد رشد کند. آنها میخواهند تیم ملی، نمایشهای باکیفیتتری را ارائه کند و تنها متکی به خلاقیت نامهای بزرگ و باتجربه نباشد تا با کشیدن جور بینظمی و بیتاکتیکی، کار را در بیاورند و تیم ملی را به سمت برد هُل بدهند.
با وجود اینکه اکثر نقدها به عملکرد قلعهنویی و شاگردانش بر اساس یک نگاه ملی مطرح میشود اما کادر فنی تیم ملی و برخی ملیپوشان در مواجهه و واکنشی که به این نقدها داشتهاند، سعی در ایجاد یک دیوار بلند بین خودشان و منتقدان دارند و سعی میکنند با چشمهایی بسته و دهانهایی باز پاسخ منتقدان را بدهند.
مرور آخرین صحبتهای رگباری قلعهنویی علیه منتقدان که تنها مربوط به یک نشست خبری است، نشان میدهد سرمربی تیم ملی هم مانند گروه اقلیت منتقدان که با حب و بغض، تیم ملی را نقد میکنند، سعی دارد چشمها و گوشها را بر نقدها ببندد و با زبان نیش و کنایه پاسخ نقدها را بدهد.
«واقعاً متأسفم که برخی افراد اشتباهات فردی، ساختار و گل اتفاقی را نمیتوانند تشخیص دهند…حالا بحث جام جهانی با حضور مربی ایرانی مورد علاقه خیلی از آدمها نباشد چون ممکن است یکسری از مسائلشان قطع شود!…کسی که خواب است را، میتوان بیدار کرد، ولی کسی را که خودش را به خواب زده است، نمیتوان بیدار کرد…برخیها دنبال اهدافشان هستند و خلاف جریان آب رودخانه حرکت میکنند، چون منافعشان همین است…به قطاری که حرکت میکند، سنگ میزنند. ما هم زرنگتر از این حرفها هستیم که بخواهیم گول حرفهای آقایان را بخوریم…آنها عاشق ایران نیستند، عاشق منافعشان هستند.»
همه اینها واکنش قلعهنویی به منتقدان فقط در نشست خبری پیش از بازی هفته ششم برابر قرقیزستان بود؛ صحبتهایی که نشان میدهد سرمربی تیم ملی هم قصد دارد به زبان منتقدانی که با حب و بغض نقد میکنند، پاسخ منتقدان را بدهد.
البته چنین ادبیاتی مختص سرمربی تیم ملی نیست و برخی بازیکنان تیم ملی هم در واکنش به نقدهایی که به آنها میشود، سعی میکنند با نیش و کنایه پاسخ منتقدان را بدهند. نمونه آن علیرضا بیرانوند است، دروازهبان تیم ملی فوتبال که پس از دریافت ۴ گل در ۲ بازی اخیر تیم ملی آن هم مقابل حریفان درجه۳، به جای پاسخگویی درباره عملکردش، پس از بازی با قرقیزستان، به منتقدان تاخت و آنها را متهم کرد که «برخی دوست ندارند برای اولین بار تیم ملی فوتبال با یک مربی ایرانی به جامجهانی صعود کند!»
بدون شک چنین واکنشهایی، مواجهه منتقدان و تیم ملی را به بیراههای خواهد برد و تنها حواشی را زیاد خواهد کرد و ضعفها و قوتهای مورد اشاره منتقدان در پشت این جدالها دیده نخواهد شد تا روندی که مورد انتقاد تعداد زیادی از کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال است در تیم ملی ادامه پیدا کند و ارادهای برای تغییر مسیر و باکیفیتتر کردن سطح بازی تیم ملی وجود نداشته باشد. با ادامه این مسیر، تیم ملی است که متضرر خواهد شد و در زمانی که شاید برای اصلاح و تغییر مسیر دیر باشد، این تیم با یک بحران بزرگ روبرو خواهد شد تا همه داشتههایش بر باد برود. به خصوص که راندن منتقدان با حربههای نخنما شده که آنها منافع خودشان را دنبال میکنند، دیگر جواب نمیدهد و اکثر منتقدان، نقدهایشان به تیم ملی از سر دلسوزی است.
در چنین شرایطی بدیهی است که رویکرد قلعهنویی و ملیپوشان برابر منتقدان و نقدهایی که از تیم میشود، باید تغییر کند و با فرو ریختن دیواری که بیشتر نقدها را مغرضانه میدانند، باید مسیر تعامل با منتقدان در پیش گرفته شود. کادر فنی بهتر است سعی در استفاده از نقدهایی که میشود داشته باشد؛ نقدهایی که اکثرا از طرف کسانی مطرح میشود که برخلاف گفته سرمربی تیم ملی، عاشق ایران هستند و با سالها تجربه و دانشی که کسب کردهاند، سعی در انتقال این دغدغهها به کادرفنی دارند و تنها هدفشان، موفقیت تیم ملی در رقابتهای پیشرو است.