صفویان و تحقق ایده-واقعیت ایران

صفویان و تحقق ایده-واقعیت ایران

«حکومت صفویه و نسبت آن با ایران معاصر» عنوان نشستی است که به تازگی به همت گروه تاریخ و باستان‌شناسی خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری انجمن ایرانی تاریخ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

آقاجری: شاید اگر صفویان نبودند تقدیر تاریخی ما مشابه دیگر ملل خاورمیانه بود که در امپراتوری عثمانی ادغام شدند. صفویان کمک کردند که در این تاریخ ملی از قرن دهم به این سو گسست اتفاق نیافتد

«سیدهاشم آقاجری» و «مقصودعلی صادقی گندمانی» اعضای هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس در این نشست به سخنرانی پرداختند که مهم‌ترین بخش‌های آن را در ادامه می‌خوانید:

آقاجری: صفویه در دوره‌بندی تاریخی ایران به عنوان یک نقطه عطف و دوره جدید مفهوم‌پردازی می‌شود

آقاجری معتقد است که برای رویارویی و فهم و درک موقعیت تاریخی ایران عصر صفوی و نسبتی که با اکنون ما برقرار می‌کند، می‌بایست موضوع را از چند منظر و رویکرد مورد تامل قرار داد که الزاماً وضعیت هر کدام از این رویکردها مشابه و یکسان نیست.

عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید: هر چند که مانند هر دوره تاریخی نهایتاً وجوه حیات جمعی جامعه در یک نقطه هماهنگ می‌شوند اما الزاماً وجوه گوناگون جامعه در همه لحظات تاریخی خودش ممکن است هم فاز نباشد؛ یعنی نوعی اختلاف سطح وجود داشته باشد. البته این ناهماهنگی قطعاً نمی‌تواند در تحلیل نهایی ادامه پیدا کند و یک جا یک بُعد ابعاد دیگر را با خودش هم فاز می‌کند.

دوران صفویه یکی از دوره‌های مهم تاریخ ایران بعد از ورود اسلام است که در میان سلسله‌های حکومتی بعد از اسلام، طولانی‌ترین دوره زمانی را به خودش اختصاص داده است. از نظر من، در دوره‌بندی تاریخی، صفویه به عنوان یک نقطه عطف و دوره جدید تاریخ ایران مفهوم‌پردازی می‌شود البته در تمایز با دوران معاصر؛ یعنی دوران صفوی یک گذار از دوران میانه تاریخی ایران به دوران جدید است تا نهایتاً در آغاز قرن بیستم ما از دوران جدید تاریخ به دوران معاصر تاریخ گذار می‌کنیم. به عبارتی دیگر تاریخ جدید ایران از آغاز انقلاب مشروطیت آغاز می‌شود.

دوره صفویان و تحقق ایده-واقعیت ایران
سیدهاشم آقاجری

ایده ایران از سده چهارم هجری به دست فردوسی و اشرافیت دهقانی زنده می‌شود

آقاجری اظهار می‌دارد: وقتی از ایران صحبت می‌کنیم سه سطح از مفهوم را باید از هم جدا کرد؛ یکی ایران طبیعی، دوم ایران فرهنگی و تمدنی و سوم ایران سیاسی. در میان این سه سطح، ناپایدارترین و پُرنوسان‌ترین سطح از ایران همین ایران سیاسی است؛ به این معنا که باید گفت صفویان بازتولیدکننده و تنوع بخش ایده -واقعیت ایران سیاسی در تاریخ ما هستند.

بعد از فتح ایران به دست اعراب مسلمان، ایران به عنوان یک واحد سیاسی در واحدی بزرگتر و امپراتوری‌وار به نام خلافت ادغام شد و واقعیتی سیاسی به نام ایران وجود نداشت، ایده ایران هم در دو سه قرن اول هجری با وجود جنبش شعوبی که در قرن دوم و سوم داریم، به حاشیه رانده شد. این ایده از سده چهارم هجری به وسیله کسانی مانند فردوسی و اشرافیت دهقانی در خراسان و ماورالنهر دوباره زنده می‌شود اما این ایده هیچگاه تا دوران صفوی تحقق خارجی پیدا نمی‌کند. ایران فرهنگی هم در درون یک عرصه وسیع‌تر به نام تمدن اسلامی قرار می‌گیرد که ایران سهم بزرگ‌تر در این تمدن بزرگ به خودش اختصاص داد.

از دوره صفوی ایران به کانون سرزمینی برای مذهب شیعه تبدیل می‌شود

صادقی گندمانی: اگر چه صفویان برای به حکومت رسیدند از ترکمانان استفاده کردند اما این باعث نمی‌شود ما آنها را یک حکومت ترکمانی بدانیم. صفویان از یک خاندان فرهیخته شهرنشین برخاستند و از نظر اجتماعی با سلسله‌های قبل از خودشان تفاوت اساسی دارند

وی می‌گوید: در آغاز قرن شانزدهم میلادی با تاسیس دولت صفوی وارد دوران جدیدی می‌شویم که یک حکومت سراسری و مرکزی تشکیل می‌شود و نوعی حکومت سرزمینی و نوعی مرز شکل می‌گیرد. همچنین یک انتقال گسترده مذهبی هم اتفاق می‌افتاد؛ بدین معنا که ایران پیش از صفوی با اکثریت سنی مذهب به تدریج تحت تاثیر سازوکارهای مختلف شیعه می‌شود.

درست است که حکومت صفوی اولین حکومتی است که مذهب تشیع را رسمی می‌کند اما اهمیت آنها در همین یکی نیست بلکه ما در دوران صفوی طی دو قرن و اندی شاهد یک گذار مذهبی-اجتماعی هم هستیم؛ یعنی به تدریج در قرن دهم و یازدهم جامعه از پایین شیعی می‌شود. از آن زمان ایران به عنوان نوعی کانون و قلب سرزمینی برای مذهب شیعه می‌شود و مناطق دیگر شیعی به نوعی به این محور گرایش پیدا می‌کند.

این استاد تاریخ بیان می‌دارد: ما امروز در همان واحد سرزمینی و سیاسی که صفویان بر آن حکومت می‌کردند، زندگی نمی‌کنیم زیرا بین ما و صفویان چندین سلسله دیگر قرار دارد. کشور امروز ما تقریباً یک سوم سرزمین ایران دوره صفوی است زیرا در طول ۴۰۰ سال گذشته بخش‌های بزرگ و مهمی از این سرزمین جدا شد.

صفویان در دوران مدرن جهان، یک دولت واحد متمرکز و یک سرزمین سیاسی با مرزهای معین بر اساس یک مذهب واحد ایجاد کردند و این مذهب پیشگیری داشت از حل شدن ایران در یک واحد بزرگتر و توسعه‌گرا به نام خلافت عثمانی. شاید اگر صفویان نبودند تقدیر تاریخی ما مشابه تقدیر تاریخی تمام ملل خاورمیانه بود که در امپراتوری عثمانی ادغام شدند و تاریخ ملی آنها دچار گسست‌های عمیق و جدی شد. صفویان از این جهت کمک کردند که در این تاریخ ملی از قرن دهم به این سو این گسست اتفاق نیافتد.

صادقی گندمانی: صفویان از درون ایران برخاستند

صادقی گندمانی صفویه را الزاماً یک حکومت یا دولت نمی‌داند بلکه معتقد است که صفویه یک دوران است با ویژگی‌های خاص خود. صفویان از درون ایران برخاستند؛ از یک خاندان فرهیخته شهرنشین و از نظر اجتماعی با سلسله‌های قبل از خودشان تفاوت اساسی دارند. اگرچه اجداد آنها روستایی بودند اما هنگامی که شیخ صفی‌الدین بر مسند ارشاد نشست، شهرنشین شدند.

دوره صفویان و تحقق ایده-واقعیت ایران
مقصودعلی صادقی گندمانی

استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس اظهار می‌دارد: اگر چه صفویان برای به حکومت رسیدن از ترکمانان استفاده می‌کنند اما این باعث نمی‌شود که ما آنها را یک حکومت ترکمانی بدانیم. در دوره صفوی با کسی روبرو هستیم که علاوه بر اینکه عنوان شاهنشاه دارد، عنوان مرشد کامل هم با خود همراه دارد و خود این، صفویه را از خاندان‌های پیش و پس از خود متفاوت می‌کند.

هیچ کدام از دوره‌های بعد از صفوی، تعارضی با صفویه نداشته‌اند

وی معتقد است که صفویه برای حکومت‌های بعد از خودش هم یک موجودیت مطرح است؛ مثلاً از یک طرف قیام‌های صفویه‌گرایانه داریم و اصلاً انتصاب به صفویه، سکه رایج روز بوده است.

صادقی گندمانی یادآور می‌شود: مفهوم ایران و ایده ایران به طور پررنگی در این دوره ظهور و بروز پیدا می‌کند و مساله مرز اهمیت می‌یابد. البته در دوره ایلخانان هم ایده ایران و مرزها مطرح شده است. تقریبا هیچ کدام از دوره‌های بعد از صفوی، تعارضی با صفویه نداشته‌اند البته به جز دوران کوتاه افشاریه. قاجارها همواره از عنوان‌های پرطمطراق برای دوره صفوی استفاده می‌کردند. در دوره جمهوری اسلامی هم وجه مذهبی صرفاً مورد نظر است و آن هم از این بابت، تعارضی با صفویه ندارد اما در مورد جوانب دیگر ساکت است.

حتما ببینید

وطن‌پرستی که قربانی نفت شد

وطن‌پرستی که قربانی نفت شد

«مرگ حق است و من از مرگ باکی ندارم، آن هم چنین مرگ پُرافتخاری. من …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *