دریافت
۲۳۰ MB
به گزارش آباجان به نقل از ایرنا؛ سالهاست در کُنج کارگاه کوچکی که از سرمایه زندگیاش ساخته آثاری خلق میکند که همنشینی با دستآفرینههای او برای چند لحظه هم که شده، روح انسان را جلا میدهد و از این دنیای پُرهیاهو رهایت میکند.
حدود ۱۵ سالی است که ساز میسازد، سازهایش به اندازهای هنرمندانه است که از کشورهای مختلف هم خریدار دارد.
“حسین غفوری” یکی از هنرمندان و سازگران حرفهای قطب تارسازی ایران است که میگویدبه خاطر عشق و علاقه وافر به هنر سازگری، مدیریت طرح های عمرانی را با وجود موقعیت و جایگاه شغلی خوب، رها کردم و به این حرفه روی آوردم.
شروع کارش از سال ۱۳۷۵ نزد استاد صارمی دبیر بازنشسته زبان انگلیسی بود، تا اینکه به خدمت سربازی رفت و در راه تحصیل قرار گرفت، اما ذوق هنری او به تارسازی و نوازندگی تا اندازهای بود که به زندگی کاری و هنریاش مسیر دیگری داد و این اشتیاق و تعلق او به هنر سازگری، امروز از وی هنرمندی حرفهای ساخته که در کنار دیگر هنرمندان اصیل ملایری، برای ماندگاری تارسازی تلاش میکند.
اگرچه حدود ۴۰۰ کارگاه سازگری در شهرستان ملایر وجود دارد و اغلب هنرمندان سالها در گوشه کارگاه خود، جان سخت چوب را جلا میدهند و هنر دست آنها میشود تار، سه تار، کمانچه، عود و تنبور و آلات موسیقی اصیل ایرانی، اما عدهای برای کسب درآمد و امرار معاش به این حرفه مشغولند و عدهای همچون «حسین غفوری» از مهندسی عمران که رشته مورد علاقهاش است، میگذرد و با عشق برای اعتلای هنر تارسازی میکوشد.
در ادامه گفت وگوی خبرگزاری آباجان به نقل از ایرنا را با این هنرمند خوش ذوق بخوانید.
آباجان به نقل از ایرنا: از خودتان بگویید؛ چه چیزی شما را در مسیر هنر تارسازی قرار داد؟
غفوری: من از همان ابتدا به دنیای موسیقی و سازسازی علاقه داشتم، تا اینکه سال ۱۳۷۵ نوازندگی تار را نزد استاد صارمی شروع کردم، او بازنشسته زبان انگلیسی و شاعر بود و چندین دفتر شعر و یک کتاب نیز چاپ کرده، وی مغازه کوچکی داشت که کار تعمیرات ساز را هم انجام میداد و من هم تعمیرات ساز و نوازندگی سه تار را از او آموختم و هم اکنون تار و سه تار سازهای تخصصی من است.
البته رابطهام با دیگر هنرمندان سازسازی ملایر همچون «بهرام حمیدی»، «مهران رشیدی» و «محمد حاتمی» خوب بود و از نزدیک میدیدم که چطور ساز میسازند و تعمیر میکنند، تا اینکه به خدمت سربازی در بروجرد رفتم و آنجا از تجربه اساتیدی همچون «رفیعی منش»؛ «حسین امینذبیحی» و استاد «مجتبی باعزم» استفاده کردم.
در یک دورهای طی سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ با گروه موسیقی «همراز» کار میکردم که به دلیل ادامه تحصیل و مدیریت پروژه عمرانی از ملایر رفتم و چون درگیر پروژه بودم، نتوانستم با این گروه همکاری کنم.
من دو مدرک کارشناسی در رشته کتابداری اطلاعات اسنادی و مهندسی عمران دارم و مدتی مدیریت پروژه عمرانی را بر عهده داشتم، اما به رغم اینکه رشته عمران را دوست داشتم، اوایل دهه ۹۰ بود که استعفا دادم و بدون اینکه یک ابزار سازگری داشته باشم، وارد این حرفه شدم و به صورت حرفهای این هنر را ادامه دادم.
آباجان به نقل از ایرنا: سازگری آیا اصول و قواعد خاصی نیاز دارد؟ نقطه اوج این هنر را چه چیزی میدانید؟
غفوری: من چون ساز میزدم، انتظاراتی که نوازندهها داشتند را درک میکردم، میدانستم دسته و فرم باید چطور باشد و برای ساخت ساز، الگوها با صداهای مختلفی را دیده بودم و به این درک رسیده بودم که ساز باید چگونه باشد و در مدت زمان خیلی کمی به حدی که سازهایم قابل قبول باشد، رسیدم.
با توجه به اینکه ابتدا از نوازندگی شروع کردم، با اندازهها و فرمهای ساز آشنا بودم و مدتی هم که با افراد سازگر آشنا شدم و رفت و آمد میکردم، ابزار را شناختم، اما معتقدم در سازسازی سه مساله ضروری است، یکی اینکه بتوانی انتظارات را از یک ساز همچون صدا، خوشدستی، فرم و نشیمن ساز بشناسی، مساله دوم شناخت فُرم ساز است، ساز به خصوص تار از نوک سرپنجه تا ته سیمگیر همه دارای منحنیهای نامنظم است و هر نقطه ساز یک منحنی متفاوت است و با هیچ شابلونی نمیتوان به کسی این منحنیها را یاد داد.
مساله مهم دیگر اینکه به اندازهای با ساز کار کرده باشی که در ناخودآگاه تو حک شده باشد و در مجموع سه مساله شناخت صدا، نشیمن ساز و انتظارات از یک ساز خوب و شناخت فرم ساز که باید با ناخودآگاه ما باشد، جزء اصول مهم در سازگری است و سومین مساله «خلاقیت» به عنوان بخش مهم این حرفه است که به نوعی توانایی افراد در ترسیمات ذهنی است.
کاربرد ابزار هم بخش مهمی از سازگری است و باید یکسری ابزارها را برای کارهای خاص بسازیم که به آن ابزارک میگوییم و ما باید خودمان درست کنیم، البته «هاشم رضایی» یکی از بهترین مغارسازهای ملایر است، من چون مهندسی عمران خواندم، ترسیمات ذهنیام حتی از کودکی قوی بود و محاسبات لازم را میتوانستم برای ساخت ساز انجام دهم، خیلی وقتها در سالهای اول کارم سال ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ تا نیمه شب کارگاه بودم و بعد از کارگاه هم تا صبح در منزل روی کاغذ محاسبات را میکشیدم و اندازه لازم را پیدا میکردم.
آباجان به نقل از ایرنا: از نظر شما یک سازگر باید یک نوازنده خوب هم باشد؟
غفوری: به طور قطع نوازندگی برای شناخت ساز، فرم و خلاقیت بسیار مهم است، ما همکار داریم که پیشکسوت سازگری است و ۳۰ سال است که ساز میسازد، اما چون نوازنده نیست، دسته سازش زُمخت و سخت است و درکی از نوازندگی ندارد و فکر میکند ساز هر چه بزرگتر باشد، صدای بهتری میدهد، در صورتیکه اینطور نیست.
من سالهای گذشته سازی از «محمد نوایی» معروف به استاد «عشقی» خریدم و نوازندگی میکنم، با تمام اجزای این ساز آشنایی دارم چون نوازندگی هم میکنم، بعدا سازهایی که ساختم، اندازهگیری کردم و دیدم سالهای بسیار دور هم این اندازهها در ساخت ساز رعایت شده و این نتیجه نوازندگی در کنار سازگری است.
آباجان به نقل از ایرنا: از چالشها و مشکلات این حرفه بگویید و اینکه چه مدت زمانی برای ساخت یک ساز خوب نیاز است؟
غفوری: ساخت یک ساز بستگی دارد که حرفهای باشد یا برای هنرجوی دست اول، یکی سه روزه یک ساز را میسازد و دیگری هم طی ۱۰ روز ۱۰ ساز خام درست میکند، من اگر بخواهم یک ساز ویژه درست کنم، حدود سه هفته طول میکشد، اما اگر یک ساز بازاری و هنرجویی بخواهم درست کنم، بین هفت تا هشت روز زمان میبرد، اما برخی همکاران ما در ۱۵ روز ۱۰ تا ساز درست میکنند که ساز تخصصی نیست و این یکی از عمدهترین چالشها در حرفه سازگری است.
حدود ۱۵ سالی است که رگهها و گلهای روی ساز خیلی باب شده، ساز چهار گل و موج برعکس و غیره در بازار باب شده که مربوط به هنرمندان دست اول است، گویی گلِ ساز قرار است ساز بزند، از نظر ظاهری گلهای روی ساز خوب است، اما صدای ساز، خوش دستی و خوش بغلتر بودن بسیار بهتر است، این در حالیست که یک نوازنده خوب نوع گل ساز و قرینه بودن رگهها برایش اهمیتی ندارد.
هنگام برش چوب میتوان فهمید که گل ساز کجا میافتد، گاهی چوب راه نمیدهد که چهار گل کنار هم بیفتند و این به خاطر ترک کُنده چوب است، بارها پیش آمده سه تُن چوب خریدهام، یک تنه ۶۰۰ کیلویی را از هر جا برش زدهاند، مورد استفاده نبوده، اما برخی مواقع هم کُنده چوبی گرفتهام که به جای سه تا کاسه تار، ۱۶ کاسه تار به من داده، مشکلی که در تهیه چوب و مواد اولیه سازگری ممکن است به وجود آید.
نوع چوب در ساخت ساز بسیار مهم است و چوب توت، گردو، زبان گنجشگ و نارون به درد سازسازی میخورد، برش چوب هم که داستان خودش را دارد و کار ما نیست و افراد معتمدی همچون «رضا قیاسوند» و «ساریخانی» این کار را برای ما انجام میدهند و از روی الگویی که دارند، برش میزنند.
در ملایر حدود ۴۰۰ تارساز داریم که شاید درصد کمی از آنها هنرمند بوده و به صورت حرفهای در این حرفه مشغول به کار هستند و بقیه برای دیگران کار میکنند و صرفا برای درآمد و امرار معاش است و اگر بازارشان خوب نباشد، به راحتی سازگری را رها میکنند.
آباجان به نقل از ایرنا: چه فراز و نشیبهای دیگری پشت سر گذاشتهاید؟
غفوری: معیار درستی برای شناخت هنرمند حرفهای از غیرحرفهای نداریم، مدرک دادن خیلی تخصصی نیست و بهایی به هنرمند اصیل و حرفهای و غیرحرفهای نمیدهند، در حالیکه رتبهبندی باید درست و واقعی انجام شود، من زندگیام را پای این هنر گذاشتم و به خاطر علاقهام به هنر سازگری، مهندسی عمران را رها کردم و وارد این حرفه شدم، اما هنوز به درستی این هنر به مردم معرفی نشده است.
ملایر قطب تارسازی ایران است، اما تهران تعیین کننده همه چیز است و نیاز است این روند اصلاح شود، حدود ۱۵ سال است که به عنوان شغل و به صورت حرفهای در این کار مشغولم، اما تاکنون آنگونه که باید و شاید، از ما حمایت نشده است، فقط در حد عضویت در انجمن بوده و روند رسیدگی به بیمه هم بسیار کند انجام میشود که مورد رضایت ما نیست.
من با این علاقه وارد این کار شدم و تار، سه تار، قیچک، رباب، کمانچه و تنبور میسازم و سالها برای ساخت این سازها و شناخت آنها زحمت کشیده شده، آیا بهایی به این هنر داده میشود، ما هنوز در ملایر اتحادیه و تشکلی نداریم و آنگونه که باید و شاید، هنر سازسازی به مردم معرفی نشده است.
خط و مشی که من برای خودم ترسیم کردهام، این بود برای کسی تار میسازم که موسیقی تمام زندگیاش است و برای نوازنده ساز میسازم، نه برای هنرمند دست اولی.
آباجان به نقل از ایرنا: اگر زمانی مجبور شوید این هنر را کنار بگذارید، چه؟ الگو و هدف اصلیتان در هنر سازگری چیست؟
غفوری: من سازهای زیادی ساختهام که خریداران زیادی از تهران، مشهد، تبریز، رشت، کرج، کاشان، شیراز و سایر نقاط کشور و حتی کشورهای خارجی همچون ترکیه، آلمان و سوئد داشتم، شاید دوست داشتم سازم دست استاد «هوشنگ ظریف»، استاد «حسین علیزاده»، استاد طلوعی و «کیوان ساکت» باشد، اما آنها سازهای خود را دارند و به ساز من احتیاجی ندارند و به همین دلیل همواره به دنبال بهتر شدن کارم هستم.
درآمد من از سازگری است و انتظارات من را برآورده میکند، یک ساعت کار در کارگاه را با کل پروژه عمرانی عوض نمیکنم، حتی اگر روزی هم بگویند سازسازی غیرقانونی است، باز هم این کار را ادامه میدهم، حتی اگر مجبور باشم تغییر شغل دهم، در کنارش باز هم سازسازی را انجام میدهم، خیلی از بُعد درآمدی به آن نگاه نکردهام.
من مهر خودم را دارم که به اسم غفوری روی دسته ساز حک شده، دائم به دنبال این هستم که سازم از ساز قبلی بهتر باشد چون جزئی از شخصیت هنری من شده است، من الگوهای بسیار خوبی در این هنر داشتم؛ مهمترین الگوی من در هنر برادر بزرگترم «مهدی غفوری» است که استاد خوشنویسی است و در اخلاقهای هنریام بخش زیادی از او تاثیر گرفتهام و در زمینه سازگری و شیوه سازسازی الگوی اصلی من استاد «بهمن ناظمی» و از لحاظ شیوه کار استاد «فرهمند» است.
در حال حاضر با گروه «سپیدار» همکاری میکنم و تلاش داریم برای برگزاری کنسرت خود را آماده کنیم.
و سخن آخر:
غفوری: هنر به ویژه سازگری دو قسمت هنری و مادی دارد، اگر برای ورود به این حرفه دید ما هنری باشد، زمان زیادی را باید برای یادگیری بگذاریم و اساتیدی را انتخاب کنیم که از جان و دل به ما آموزش دهند، چراکه سازگری کار سادهای نیست و زمان طولانی برای مطرح شدن و نتیجهگیری نیاز دارد.
در زمینه موسیقی هم باید از روی علاقه وارد این کار شد، همه چیز بستگی به علاقه و وابستگی به این هنر دارد، اساتید بزرگی همچون استاد فرهمند، ظریف، نظامی و کیوان ساکت و داود احمدوند در ملایر در شناخت ساز به من کمک بسیار بزرگی کردند و هر جا فرصت یادگیری و کسب تجربه بوده، آموختهام.