در سالهای پس از فروپاشی نظام دوقطبی، خاورمیانه باز هم به یکی از بسترهای اصلی مداخلههای خارجی به ویژه کانون اصلی اعمال استراتژی بازدارندگی ایالات متحده آمریکا تبدیل شد.
با تغییر در اولویتهای موضوعی در نظام نوین جهانی، درهمتنیدگی جهانی و ظهور تهدیدهای جدید، معادله بازدارندگی از شکل صرفا نظامی خارج شده و در اشکال مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی به خصوص در قالب بازدارندگی یکجانبه منطقهای در منطقه منازعهآلود خاورمیانه ظاهر شد.
ایران تحت تاثیر عواملی از جمله تجربیات تاریخی، عوامل مادی و ساختاری مانند جغرافیا، اقتصاد و ساختارهای سیاسی و عوامل مفهومی شامل ایدئولوژی، ناسیونالیسم، دین، درک تهدید و تصور از خود به بازدارندگی در برابر مداخلهگری آمریکا و مخاصمان درونمنطقهای برآمده است
در این میان، جمهوری اسلامی ایران در صدد ایجاد استراتژی امنیتی-دفاعی جامعی در برابر همه دشمنان خود از جمله مخاصمان درونمنطقهای و مداخلهگران برونمنطقهای برآمد. بر این اساس، برنامهها و شعارهای مختلفی مبنی بر توانمندسازی دفاعی در قالب بازدارندگی مطرح شد.
از نگاه آسیبشناسانه برخی پژوهشگران و متخصصان مسائل بینالمللی و روابط خارجی، عملکرد چهار دههای جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد هر چه از آغاز انقلاب اسلامی به زمان حال نزدیک میشویم، به رغم تغییر و تحول در بازدارندگی با توجه به نظم بینالمللی پساجنگ سرد، استراتژی دفاعی-امنیتی جمهوری اسلامی ایران با این تغییر و تحول انطباق کافی را نداشته است.
این در حالی است که با توجه به ویژگیهای داخلی-ملی (مولفههای جغرافیایی و تاریخی)، الزامات منطقهای و نیز بینالمللی، برنامهریزی و توجه دقیق به استراتژی بازدارندگی به معنای نوین آن ضروری است. این موضوع پژوهشی است که معصومه انصاری فرد و امیرمحمد حاجی یوسفی در پاییز ۱۴۰۰ با عنوان «بازدارندگی به مثابه استراتژی امنیتی- دفاعی جمهوری اسلامی ایران؛ چالشها، الزامات و مدلهای راهبردی آن»، در فصلنامه علمی مطالعات روابط بین الملل منتشر کردهاند.
بر مبنای این مقاله، استراتژی امنیتی-دفاعی ایران صرفا از مولفه نظامی بازدارندگی و نه تمامی مولفههای بازدارندگی نوین الهام گرفته است. بدین معنا که همافزایی تمامی ابعاد از جمله ابعاد نظامی، سیاسی، اقتصادی بازدارندگی پساجنگ سردی در معادله بازدارندگی ایران وجود نداشته و بازدارندگی برای ایران عکسالعملی نظامی در برابر اقدامات بازدارنده مخاصمان برونمنطقهای و متحدان منطقهای بوده است.
در ادامه گزیدهای از این پژوهش را میخوانیم:
بازدارندگی متقابل ایران و آمریکا در خاورمیانه
بر اساس اسناد راهبردی منتشر شده آمریکا، خاورمیانه یکی از مناطق اصلی جغرافیایی موجد تهدید برای منافع ایالات متحده و متحدان منطقهای واشنگتن است و در این منطقه، باید در قبال جمهوری اسلامی ایران سیاست بازدارندگی صورت پذیرد.
اعمال بازدارندگی نوین در وضعیتی موفق خواهد بود که چالشی متوجه سه اصل بازدارندگی یعنی ارتباط (برقراری رابطه شفاف و توانایی آگاه ساختن حریف از قصد خود و حدود اعمال ممنوعه)، اعتبار تهدید (باور حریف به توانایی طرف مقابل) و عقلانیت (عقلانیت طرفین در محاسبه سود و هزینه احتمالی رفتار خود) نباشد
در این راستا، ایالات متحده آمریکا با کمک متحدان خود به ویژه رژیم صهیونیستی به اقدامات بازدارنده علیه ایران دست زده است. مهمترین این اقدامات عبارتند از: به کارگیری مجازاتهای بینالمللی اقتصادی، علمی، سیاسی و نظامی در برابر ایران، ایجاد پایگاههای نظامی در حوزه استراتژیک ایران، افزایش تعداد نیروها و اعزام ناوهای جنگی به خلیج فارس و افزایش جنگ روانی علیه ایران، تلاش برای ائتلافسازی همسایگان در راستای منزوی کردن ایران و افزایش ایرانهراسی در منطقه، تشویق همسایگان ایران به ایجاد اتئلاف و تجهیز خود به سلاحهای پیشرفته در برابر ایران، ادغام سیستمهای فرماندهی و کنترل کشورهای منطقه با آمریکا در راستای تقابل با ایران، تشدید انواع تحریم برای تضعیف روحیه ملی و فروپاشی انسجام داخلی ایران، تضعیف موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک ایران، تاثیرگذاری بر سازمانهای بینالمللی و بازیگران جهانی برای تحریم همهجانبه ایران و منزوی ساختن تهران در جهان و منطقه (استفاده از مولفههای مختلف قدرت ساختاری).
ایران نیز تحت تاثیر عواملی از جمله تجربیات تاریخی، عوامل مادی و ساختاری مانند جغرافیا، اقتصاد و ساختارهای سیاسی و عوامل مفهومی شامل ایدئولوژی، ناسیونالیسم، دین، درک تهدید و تصور از خود به بازدارندگی در برابر مداخلهگری آمریکا و مخاصمان درونمنطقهای برآمده است.
ایران در تفکر بازدارندگی خود بیشتر بر موقعیت استراتژیک خود در سیستم منطقهای و بینالمللی و بهرهگیری از آن در خنثیسازی حملات احتمالی تأکید میکند. از دیدگاه ایران مهمترین تواناییهای مذکور عبارتند از: موقعیت ژئوپلیتیکی که معمولا اشغال کشور را مشکل میکند، سواحل طولانی با خلیج فارس و دریای عمان به عنوان سرزمین اصلی تولید انرژی جهان، موقعیت عبوری تنگه هرمز و کنترل ایران بر آن، موقعیت نظامی برتر در منطقه، ساختار متنوع نیروهای نظامی بهویژه توان بسیج جمعیت در زمان ضرورت، امکان بهکارگیری نیروهای شبهنظامی در صورت ضرورت و توان شبکهسازی ایران در منطقه (شبکهسازی با متحدان منطقهای خود).
بر اساس این پژوهش، آنچه در مورد اقدامات بازدارنده ایران، اسناد مربوط به بازدارندگی و سخنرانیهای مختلف مقامها در مورد بازدارندگی مشاهده میشود، اهمیت توجه بیشتر به توانمندی نظامی است که یادآور برداشت جنگ سردی از بازدارندگی است. این درحالی است که آنچه در مورد بازدارندگی در جنگ سرد وجود داشت، اکنون دارای ارزش سوالبرانگیز است زیرا جزئیات خاص زمان، مکان، فرهنگ، سیاست، تصمیمگیری در مورد مدیریت کلان و حتی شخصیت افراد تصمیمگیرنده -آنچه که میتوان شرایط محلی نامید- در بازدارندگی نوین با شرایط جنگ سرد متفاوت است.
در شرایط کنونی از سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی فشارهایی بر اعمال بازدارندگی ایران وارد میشود که با شرایط جنگ سرد متفاوت است. این موارد محدودیتهایی را بر سر راه موفقیت بازدارندگی قرار میدهد؛ خصوصاً زمانی که اقدامات کشورها بر محور «بازدارندگی با مجازات» باشد تا «بازدارندگی با انکار» .
بازدارندگی با مجازات، بازدارندگی با انکار
به طور کلی، بازدارندگی متعارف بر دو پایه شکل میگیرد؛ ممانعت (انکار) و مجازات.
در بازدارندگی بر پایه مجازات، بازیگر «الف» با تهدید میکوشد به بازیگر «ب» تفهیم کند که در صورت اجرای عمل خاصی، داراییهای ارزشمندش را مورد هجوم قرار میدهد؛ به گونهای که «ب» با محاسبه سود و زیان، از اجرای آن اقدام خاص منصرف شود. بنابراین، ترس از مجازات سهمگین، بازدارنده «ب» است.
خوشبینی صرف به روسیه و چین در الگوی کنونی بازدارندگی ایران با تهدیداتی روبرو است و مشکلاتی را برای امنیت ملی ایران در درازمدت پیش خواهد آورد. استراتژی چین و روسیه در خاورمیانه در برابر آمریکا، نوعی جنگ سایهای و ابهام استراتژیک را نشان میدهد که خود تهدیدی برای عنصر شفافیت ارتباط بازدارندگی است
در بازدارندگی بر پایه انکار، عنصر تهدید محوریت اصلی را دارا نیست، بلکه «الف» میکوشد «ب» را متقاعد کند که اگر دست به اقدام خشونتبار بزند، نمیتواند به اهداف سیاسی-نظامی خود دست یابد. این بازدارندگی عمیقا به توان «الف» برای انتقال پیام به «ب» (برای متقاعد سازی) مرتبط است.
در بازدارندگی با انکار به جای تهدید مستقیم برای مهاجمان، آنها را برای تهدید بیانگیزه میکنند که این موضوع با توان بالای انتقال پیام برای متقاعدسازی طرفین (قدرت دیپلماسی یا بازدارندگی سیاسی)، بهبود وضعیت اقتصادی و تقویت موزانهسازی و اتحادها مرتبط است. ناتوانی در این موارد چالشهای زیادی برای بازدارندگی نوین ایران در پی دارد.
چالشهای الگوی بازدارندگی ایران
اعمال بازدارندگی نوین در وضعیتی موفق خواهد بود که چالشی متوجه سه اصل بازدارندگی یعنی ارتباط (برقراری رابطه شفاف و توانایی آگاه ساختن حریف از قصد خود و حدود اعمال ممنوعه)، اعتبار تهدید (باور حریف به توانایی طرف مقابل) و عقلانیت (عقلانیت طرفین در محاسبه سود و هزینه احتمالی رفتار خود) نباشد.
در این میان، وضعیت اتحاد و موازنهسازی در منطقه، شرایط اقتصادی و مداخله خارجی چالشهایی را در سه اصل الگوی کنونی بازدارندگی ایران به وجود آورده است.
اتحادهای غیرقابل اعتماد و چالش اعتبار تهدید بازدارندگی
وجود فشارهای ناشی از رقابت قدرت و روند تاریخی دشمنیهای هویتی در خاورمیانه، باعث شده اتحاد قابل اعتمادی در منطقه شکل نگیرد. دغدغه حفاظت از خود و تفاوتهای هویتی باعث میشود کشورهای این منطقه ترس از همکاری داشته و همکاری را به همگرایی و از بین رفتن هویت خود تفسیر کنند. علاوه بر این، وضعیت و ساختار اقتصادی کشورهای منطقه هم محدودیتهای دیگری بر سر راه اتحاد در منطقه قرار میدهد.
وضعیت موازنه قدرت در منطقه برای جمهوری اسلامی ایران هشدارهای جدی دارد. در چند سال گذشته با وقوع رخدادهای بزرگ در خاورمیانه از جمله تضعیف عراق و سوریه، موازنه قدرت در این منطقه دچار دگرگونی شد. ایران و برخی رقبا با محوریت مذهبگرایی به سمت هماوردیهایی نیابتی (بیشتر در سوریه، عراق و یمن) و جنگ سرد پیش رفتند (هر چند این روند با بهبود روابط تهران و ریاض تحت تاثیر قرار گرفت). همچنین (به ویژه در توافقات ابراهیم) از ضدیت کشورهای منطقه با اقدامات رژیم صهیونیستی کاسته شد. از سویی نیز دخالتهای خارجی از جمله دخالتهای روسیه، ایالات متحده آمریکا و ترکیه گسترش یافته است. در این میان، ایران به اتحاد با روسیه و چین امیدوار است.
خوشبینی صرف به روسیه و چین در الگوی کنونی بازدارندگی ایران، با تهدیداتی روبرو است و مشکلاتی را برای امنیت ملی ایران در درازمدت پیش خواهد آورد. استراتژی چین و روسیه در خاورمیانه در برابر آمریکا، نوعی جنگ سایهای و ابهام استراتژیک را نشان میدهد که خود تهدیدی برای عنصر شفافیت ارتباط بازدارندگی است.
سیاست ابهام استراتژیک و چالش شفافیت بازدارندگی
اتحادهای محکم و شفافیت در دفاع از متحد، شرطی لازم برای موفقیت بازدارندگی در شرایط بازدارندگی نامتقارن است، ولی نه اتحاد با کشورهایی (روسیه و چین) که خود در حال اجرای سیاست ابهام استراتژیک در خاورمیانه هستند؛ ابهامی که عدم قطعیت را در منطقه بازتولید و نظم (به عنوان حداقلی از پیشبینی پذیری در رفتار بازیگران) را در خاورمیانه بیشتر مخدوش میسازد.
آمریکا اکنون با تمرکز بر اصل هموزن سازی مسائل امنیتی و اقتصادی، استفاده از گزینه قدرت ساختاری و تحریمهای اقتصادی، ایران را هدف اقدامات بازدارنده خود قرار داده است
در این شرایط، بازدارندگی پشتوانه خود یعنی اتحاد و ائتلاف قابل اعتمادی نمییابد. همچنین، در این وضعیت نمیتوان از اقدامات حریف یا متحدانش درک درستی داشت. از طرف دیگر هر اقدام ایران از سوی آمریکا در قالب رقابت بزرگتر جهانی تفسیر میشود. بنابراین حتی اقدامات ایران به قصد اعتبار بازدارندگی، خود میتواند باعث ترغیب آمریکا برای اتخاذ تهدیدهای بزرگتر نظامی در رقابت با چین و روسیه شده و به مارپیچ تشدید بحران منجر شود.
فشارهای اقتصادی بر بازدارندگی ایران
آمریکا اکنون با تمرکز بر اصل هموزن سازی مسائل امنیتی و اقتصادی، استفاده از گزینه قدرت ساختاری خود و تحریمهای اقتصادی کشور هدف را نیز در سرلوحه اقدامات بازدارنده خود قرار داده است.
بر این اساس، در نظم نوین جهانی، در بعضی موارد گزینه نیروی نظامی موثر است، در برخی دیگر رویکردهای غیرنظامی به منظور بازدارندگی و جایی حتی ممکن است توانمندی در رفع مشکلات مردم و تقویت محیط ملی بهترین پاسخ بازدارنده به تهدیدات باشد.
در این شرایط نامتقارن، امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به الگوی دقیقتری از بازدارندگی در پاسخ به تهدیدات خود نیاز دارد که صرفا به مولفه نظامی بازدارندگی متمرکز نشده باشد. دیگر نمیتوان به بازدارندگی به چشم بازدارندگی وجودی جنگ سردی و نظریهای برای بقا نگاه کرد. الگوی بازدارندگی ایران باید بتواند بستری برای توسعه و رشد اقتصادی داخلی در برابر تحریمهای مختلف و امنیت و استقلال خارجی باشد.
جان کلام
تحول در نحوه توزیع قدرت و فرآیندهای نظام نوین جهانی به تحول در بازدارندگی انجامیده است.
بر اساس مشاهدات، رفتار ایران نشاندهنده بیشترین توجه به توانمندی نظامی است که یادآور برداشت جنگسردی از بازدارندگی و اعمال بازدارندگی با مجازات است. این درحالی است که در مقایسه با دوران جنگ سرد، اهداف و ابزارهای بازدارندگی، چگونگی موفقیت و همچنین زمینههایی که بازدارندگی باید در آن اعمال شود، متفاوت است. در این شرایط، رویکرد جنگ سردی حتی ممکن است خود درگیری بیشتری ایجاد کند و به مارپیچ ناامنی منجر شود.
الگوی کنونی بازدارندگی جمهوری اسلامی با تاکید بیشتر بر مولفه قدرت نظامی نمیتواند امنیت ملی ایران را در همه ابعاد آن و در سطوح مختلف ملی، منطقهای و بینالمللی به طور دقیقی تامین کند.
باید به تقویت محیط داخلی و اقتصاد، عملکرد دقیقتر برای موازنهسازی در منطقه و سپس بازدارندگی با انکار توجه داشت. در این نوع بازدارندگی ایران باید تلاش کند قدرت اقناع سخن و توان بازدارندگی سیاسی خود را بالا برده و صرفا به توان نظامی یا خوشبینیهای بیدلیل در دیپلماسی و مذاکره تکیه نکند
یک ضعف بزرگ بازدارندگی ایران، عدم توجه به تدوین دقیق استراتژی بازدارندگی، الزامات بازدارندگی شامل تهدیدها و فرصتها، شناخت اصول و شرایط اعمال استراتژی بازدارندگی به طور عام و بیرون کشیدن دقیق مدل بازدارندگی ایرانی با توجه به موقعیتهای مختص به ایران و منطقه خاورمیانه به طور خاص بوده است.
این موضوع باعث شده که بازدارندگی ایرانی بیشتر به سمت دفاع نظامی و استفاده از الزامات جنگ نامتقارن و پیشدستی پیش رفته و بین مولفههای مختلف بازدارندگی تعادل برقرار نشود. به نظر میرسد وظیفه هماهنگی بین ابعاد مختلف بازدارندگی بر عهده شورای عالی امنیت ملی بوده که چنین چیزی تاکنون شکل نگرفته است. با کنار گذاشتن این هماهنگی، بر اصول اساسی بازدارندگی از جمله ارتباط، اعتبار، تهدید و عقلانیت خدشه وارد میشود، همچنین استقلال عمل در بهرهگیری از بازدارندگی از بین رفته و ایران ملزم به تعهدات بیشتری به جامعه جهانی خواهد شد و در نتیجه پاسخ ایران به تهدیدات خود، صرفا پاسخی عکسالعملی و کوتاهمدت خواهد بود نه استراتژی دقیقی بر اساس بازدارندگی نوین.
بنابراین، جمهوری اسلامی ایران باید با به رسمیت شناختن پتانسیلهای مختلف در بازدارندگی نوین و اصلاح الگوی بازدارندگی کنونی خود، آماده شود تا آسیبهای جامعه، مردم، نیروها و متحدانش را در صورت عدم موفقیت بازدارندگی، جبران کند.
در این شرایط باید به تقویت محیط داخلی و اقتصاد، عملکرد دقیقتر برای موازنهسازی در منطقه و سپس بازدارندگی با انکار توجه داشت. در این نوع بازدارندگی ایران باید تلاش کند قدرت اقناع سخن و توان بازدارندگی سیاسی خود را بالا برده و صرفا به توان نظامی یا خوشبینیهای بیدلیل در دیپلماسی و مذاکره تکیه نکند. به طور کلی، این مدل بازدارندگی اول باید بتواند ارزش حمله علیه ایران را در ذهن دشمن کاهش دهد (تغییر در ادراک و ذهنیات دشمن) و دوم هزینههای دشمن را در صورت اقدام علیه ایران افزایش دهد (توانایی در برابر اقدام دشمن).
پی نوشت:
معصومه انصاری فرد و امیرمحمد حاجی یوسفی، «بازدارندگی به مثابه استراتژی امنیتی- دفاعی جمهوری اسلامی ایران؛ چالشها، الزامات و مدلهای راهبردی آن»، فصلنامه علمی مطالعات روابط بین الملل، دوره ۱۴، شماره ۳، پاییز ۱۴۰۰