رضا اسماعیلی به مناسبت روز حافظ در گفتوگو با خبرنگار معارف آباجان به نقل از ایرنا اظهار داشت: حافظ آینه «خودشناسی»، پاسخ «هستی و چیستی» و سند هویت «ایرانی – اسلامی» ماست. شعر حافظ تجسم هنری اراده ملتی فرهنگمدار و انساندوست است که در برابر تهاجم وحشیانه مغول به مدد ارزشهای والای فرهنگی و انسانی نه تنها قد خم نمیکند، بلکه روح وحشی ایلخانان مغول را در نسیم نوازش فرهنگ خویش رام میکند و به تسلیم وا میدارد.
وی افزود: حافظ، چکاد آمال و آرزوها و پژواک فریاد در گلو شکسته ملتی است که در فتنه خیز حوادث، استوار و راست قامت ایستاده است. حافظ نمونه کامل انسانی است که همه قابلیتها و ظرفیتهای انسانیاش به مدد فطرت پاک الهی به فعلیت درآمده است؛ انسانی که تجسم کامل کرامت، مناعت طبع و عزت نفس است. «گر چه گردآلود فقرم، شرم باد از همتم؛ گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم. عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست؛ تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم».
نویسنده مجموعه شعر «بر بال ققنوس» گفت: حافظ آینه بیغباری است که ما در آن سیمای «منِ آرمانی» خودمان را با حسرت به تماشا نشستهایم. انسان کاملی که دیگر امروز نیست و زیر آوار تاریخ مدفون گشته است. در واقع حافظ سیمای آرمانی انسانی است که دوست داریم شبیه او باشیم ولی به هر علت نیستیم؛ انسانی یکتاپرست، آزاد اندیش، صلحدوست، حقیقتجو، عدالتخواه، سالوسستیز، وارسته، کریم، راستگو، مردمدار، مروت کیش و مدارا اندیش.
وی ادامه داد: برای شناخت این قله سربه فلک کشیده شعر و ادب پارسی و فهم درست دقایق و ظرایف انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، وحیانی و قرآنی غزلهای او به عنوان نماد آزاداندیشی، حقیقت جویی و سالوسستیزی، و انسانی که در تمام طول زندگیاش به دنبال روشنگری و هموارکردن راه «اجتهاد» در دین بود، آرزو می کنم که «طرحی نو در اندازیم» و به جای دل بستن به «فال حافظ» که تفننی بیش نیست، به دنبال پیوستن به «حال حافظ» باشیم.
روح قرآن در جان غزلهای حافظ جاری است
اسماعیلی در پاسخ به این سوال که چه مقدار از اشعار حافظ به آیات قرآن و روایات اختصاص یافته، اظهار داشت: با عنایت به اشارات مستقیم و غیرمستقیم به قرآن و آیات قرآنی و انتخاب تخلص «حافظ»، اثرپذیری حضرت حافظ از قرآن اظهر من الشمس است و نیازی به اثبات ندارد. او حافظ قرآن بوده و قرآن را به ۱۴ روایت می خوانده است. «عشقت رِسَد به فریاد، ار خود به سانِ حافظ؛ قرآن ز بَر بخوانی، در چاردَه روایت» یا «ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ؛ به قرآنی که اندر سینه داری». بنابر این روح قرآن در جان و جهان غزلهای حافظ جاری است.
وی افزود: این که به حضرت حافظ «لسان الغیب» میگوییم نیز بهترین دلیل بر انس و پیوند او با قرآن است؛ چنان که در بیتی میگوید «صبحخیزی و سلامتطلبی چون حافظ؛ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» اثرپذیری حافظ از قرآن گاه به صورت مستقیم و با بهرهگیری بیواسطه از متن آیات و روایات و گاه به صورت غیرمستقیم و با اشارات شاعرانه است. «حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار؛ تا بُود وردت دعا و درس قرآن غم مخور» یا «زاهد ار رندیِ حافظ نکند فهم چه شد؟ دیو بُگْریزَد از آن قوم که قرآن خوانند».
شاعر برگزیده کنگرههای شعر دفاع مقدس اضافه کرد: حافظ در موضع مسلمانی اصیل و روشناندیش، با در آمیختن ظرایف و دقایق قرآنی با لطایف حِکمی، غزلهایی ناب و بینظیر خلق کرده است. «ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد؛ لطایف حکمی با نکات قرآنی»
تنها راه نجات از نگاه حافظ
اسماعیلی در پاسخ به این سوال که بیشتر اشعار قرآنی حافظ به کدامیک از آموزهها و معارف دینی اختصاص دارد، اظهار داشت: حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی که تربیت شده مکتب قرآن و عترت و عارف به حقیقت ناب محمدی است، کلید سعادت و رستگاری جامعه اسلامی را ایمان راستین و عمل صالح میداند.
وی افزود: این اعتقاد و باور، جانمایه کلام الهی است؛ آنجا که خداوند میفرماید «وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ سوگند به عصر، که آدمی زیانکار است. مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق و به صبر سفارش کردند.» از منظر حافظ، تنها راه نجات انسان از برزخ اندوه و افسردگی و دلمردگی و رسیدن به سرمنزل سعادت، رستگاری و آرامش در جهان پرآشوب کنونی عمل صالح است.
این پژوهشگر ادبی اضافه کرد: حافظ بر این اعتقاد و باور پای میفشارد که در سایه سار عمل صالح میتوان بر سختیها و ناملایمات روزگار غلبه کرد و به حال خوش دست یافت. از نظر او که مسلمانی بصیر و دین آگاه است، گناه، فقط ترک نماز و خوردن روزه نیست. بلکه سرآمد گناهان در چشم و دل حافظ «ریاکاری، زهد فروشی و مقدس مآبی» است که همچون طاعون به جان انسان ها میافتد و باعث مسخ، انحطاط و فروپاشی اخلاقی و معنوی جامعه میشود.
«دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات؛ مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود؛ تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت؛ حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
در میخانه ببستند خدایا مپسند؛ که درِ خانه تزویر و ریا بگشایند
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود؛ بهتر از زهد فروشی که در او روی و ریاست
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی؛ دام تزویر مکن چون دگران قرآن را»
وی اضافه کرد: حافظ در بیشتر غزلهای خود، از موضع یک مسلمان بصیر، مجتهد و دردآگاه به نقد و آسیبشناسی عالمانه رفتار دینی برخی از مسلمانان اسمی و شناسنامهای روزگار خویش میپردازد و با لهجهای طنزآمیز نحوه سلوک دینی متدینین و متشرعین عصر خویش را با قصد اصلاحگری زیر سوال می برد.
مشتری اصلی شعر آیینی کیست؟
اسماعیلی در پاسخ به این سوال که چرا بیشتر سخنرانان و مداحان در منبر و هیات کمتر به اشعار الهام گرفته از قرآن و روایات اهل بیت به ویژه حافظ می پردازند، گفت: یکی از دلایل دورافتادن شعر دینی و آیینی روزگار ما به ویژه شعر هیاتی از اصالت و رسالت دینی، افراط جامعه مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) در توجه به خواست مشتری عام (نه خاص) است.
عضو هیات مدیره انجمن قلم ایران افزود: مشتری عام شعر آیینی فقط با «گریستن» ارضا میشود اما مشتری خاص، از منزل گریستن میخواهد معبری به ملکوت «نگریستن» باز کند و حقیقت دین را دریابد اما بعضی از مداحان هیاتی با شعار «آنچه شما خواستهاید» فقط و فقط به دنبال جلب رضایت مشتری عام هستند.
وی اضافه کرد: متاسفانه بسیاری از ما فراموش کردهایم که خواهان و مشتری اصلی شعر آیینی، خدا و خاندان رسالتاند و پیش و بیش از هر کسی تایید و رضایت آنان باید مدنظر شاعر و مداح باشد. وقتی مشتری خداست، چشم داشتن به پسند دیگران و صله خواستن از غیر خدا کار مقبولی نیست.
این منتقد ادبی ادامه داد: اگر مداح اهل بیت از منزل «خودبینی» بیرون بزند و با خلوص نیت در این راه گام بردارد و هدفش تبلیغ و ترویج معارف توحیدی و تربیت و تزکیه باشد، به یقین صله خود را از حضرت کریم و سلسله کرامت دریافت خواهد کرد، چنان که حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی میفرماید «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن؛ که خواجه خود روش بنده پروری داند».
سنت حافظ خوانی را در خانواده ها ترویج کنیم
اسماعیلی درباره ترویج اشعار حافظ در جامعه به ویژه برای جوان و نوجوان گفت: این رسالت بزرگ قبل از هر چیز به دوش نهادهای آموزشی به ویژه آموزش و پرورش و وزارت علوم و دیگر نهادهای فرهنگی است.
وی افزود: معرفی قلههای شعر و ادب پارسی در قدم اول باید از آموزش و پرورش آغاز شود. خانوادهها نیز برای تحقق این مهم باید تلاش کنند. احیای سنتهایی چون فردوسیخوانی، مثنویخوانی و حافظخوانی در خانوادهها میتواند راه را برای تحقق این مهم هموار کند. البته رسانههای گروهی و مطبوعات نیز در پرداختن به این موضوع رسالت بزرگی دارند.