به گزارش آباجان به نقل از ایرنا، ساختار فدراسیونهای ورزشی ایران در طول سالیان گذشته آنقدر فربه شده که بخش زیادی از بودجه تخصیصی خود را میبلعد و این اتفاق بدون هیچ خروجی مثبت رخ میدهد. در بسیاری از کشورها که در ورزش قهرمانی زبانزد هستند فدراسیونها با تعداد محدودی مسئول و کارمند اداره میشوند. حتی فدراسیونهای مهم آنها هم چنین شرایطی دارند.
بر خلاف این کشورها، در ساختار فدراسیونهای ورزشی ایران آنقدر پست و سمت تعریف شده که هیچ کدام از نزدیکان رئیس فدراسیون، بیکار نمیمانند. این موضوع فقط مختص فدراسیونهای مطرح نیست و بسیاری از فدراسیونهای درجه دوم و سوم کشورمان چندین برابر هزینههایی که برای تقویم سالیانهشان میشود، حقوق و دستمزد پرداخت میکنند. فدراسیونهای همتراز آنها در کشورهایی که در ورزش دارای جایگاه هستند نهایتا کمتر از ۵ نفر کارمند و مسئول دارند؛ اما مشخص نیست بر چه مبنایی ورزش ایران باید ۵۲ فدراسیون ورزشی با تعداد زیادی حقوقبگیر داشته باشد.
پرداخت حقوقهای میلیاردی، معضل جدی فدراسیونهای پرتعداد
اگر در هر کدام از این ۵۲ فدراسیون ورزشی حداقل ۱۰ نفر مشغول به کار شوند با یک حساب سرانگشتی حقوق سالیانه آنها حدود ۲۰۰ میلیارد تومان میشود. قطعا اگر این تعداد افراد به کار گرفته شده در فدراسیونها حتی به نصف هم کاهش پیدا کنند هیچ تاثیری در میزان بازدهی آنها نخواهد داشت. از کمبود بودجه تا حواشی مربوط به عزل و نصب مسئولان فدراسیونها که آنقدر زیاد است که روی فعالیتهای اصلی آنها هم سایه انداخته است.
مسابقات بینالمللی برخی رشتههای ورزشی گواه بسیاری از واقعیتهاست. چگونه میشود در مسابقات قارهای، یک ورزشکار تنها با انجام یک مسابقه صاحب مدال طلا شود؟ یا در رشتهای دیگر که نهایتا ۱۰ کشور در آن فعالیت میکنند فدراسیونی تاسیس شود که حداقل ۳۰ کارمند و مسئول دارد؟
به نظر می رسد وزیر ورزش و جوانان همانطور که در تصمیمی درست، فدراسیون روئینگ را تاسیس کرد باید فدراسیون های ناکارامد را هم ادغام یا برخی از آنها که عملکردشان با خروجی قابل توجهی همراه نیست را تبدیل به انجمن کند.
واعظ آشتیانی: براساس ظرفیت ورزشها باید فدراسیونها تاسیس شوند
امیررضا واعظ آشتیانی که سابقه مدیریت هم در یک فدراسیون ورزشی را دارد و هم مدیرعامل باشگاه استقلال بوده در این خصوص به آباجان به نقل از ایرنا گفت: «اینکه ما دنبال رشته های متنوع هستیم به خودی خود ایرادی ندارد؛ اما باید ببینیم در دنیا جه ساختارهایی برای آن رشته ایجاد شده است. برخی رشتههای ورزشی نهایتا در حد یک دفتر و انجمن هستند و دلیلی ندارد ما مدام فدراسیون تاسیس کنیم؛ چرا که اداره هر فدراسیون ورزشی هزینههای زیادی دارد. ضمن اینکه مدیریت بیش از ۵۰ فدراسیون کار بسیار سختی برای وزارت ورزش است. این موضوع هم نیروی انسانی و هم انرژی قابل توجهی میخواهد. به همین دلیل است که هر چقدر پول در ورزش هزینه میشود باز هم میگوییم کم است.
قطعا موضوع فعالیت بسیاری از رشتههای ورزشی در قالب فدراسیونها باید مورد تجدید نظر قرار بگیرد. در حال حاضر صرفا یک تشکیلاتی به نام فدراسیون وجود دارد که باید اداره شود؛ بدون اینکه خروجی آنها مورد بررسی قرار بگیرد. باید دید ظرفیت ورزش ایران در کدام رشتهها است و نگاهی به فراگیری و جامعه هدف آنها داشته باشیم. یکسری رشتهها مثل کشتی و فوتبال و والیبال و بسکتبال هستند که جامعه گستردهای را پوشش میدهند. برخی فدراسیونهای دیگر همچون دوومیدانی و ژیمناستیک باید نگاه حمایتی به آنها داشت؛ اما نباید یک رشته ورزشی که در ایران سبقه ای ندارد به یکباره تبدیل به فدراسیون شود. برخی کشورها که به لحاظ اقتصادی هم مشکلی ندارند تنها روی چند رشته ورزشی متمرکز هستند.
ما باید با آمایش سرزمینی مشخص کنیم در کدام رشتهها میتوانیم سرمایهگذاری کنیم. در کشورهای پیشرفته سرمایه گذاری روی رشته هایی است که به موفقیت آنها ایمان دارند اما چنین ظرفیت شناسی در ورزش ایران وجود ندارد.»
مقاومت سیستم سنتی مقابل چابکسازی فدراسیونها
در چند سال اخیر برخی روسای فدراسیونها تلاش کردند نسبت به چابک سازی فدراسیونهای تحت مدیریت خود اقدام کنند که این مسئله با واکنش منفی سیستم سنتی که سالها در آن فدراسیونها رخنه کرده بودند مواجه شد. در چنین شرایطی رسانهها هم به جای حمایت از چنین چابکسازی از سیستم سنتی حمایت میکند و کمتر رئیس فدراسیونی میتواند مقابل این سیستم سنتی تاب بیاورد و در نهایت مجبور است مطابق خواسته آنها عمل کند.
المپیک، معیار کارآمدی فدراسیونها
نتایجی که در مسابقات المپیک کسب میشود میتواند بازگو کننده بسیاری از واقعیتها باشد. برخی ورزشکاران که از کمترین تجهیزات استاندارد محروم هستند و دوران آمادهسازی خوبی هم طی نکردند در نهایت عملکرد ضعیفی در المپیک دارند و در این میان فدراسیونهایی که این ورزشکاران را تحت پوشش دارند باید پاسخگوی این عملکرد باشد؛ چرا که بودجهای که باید صرف تجهیزات و آمادهسازی ورزشکاران شود برای دستمزد مسئولان فدراسیون هزینه میشود و البته هزینه سفرهای خارجی آنها را هم باید در نظر گرفت که از صندوق فدراسیونها پرداخت میشود.
این فدراسیونها حتی اگر در حد یک انجمن که با یکی دو نفر اداره میشود هم باشند تغییری در نتایج ورزشکارانشان مشاهده نخواهد شد و در این میان بودجههای میلیاردی به درستی هزینه خواهند شد. همین حالا اگر حتی نیمی از فدراسیونهای ورزشی تبدیل به انجمن شوند هیچ اتفاقی به جز اینکه در بودجه ورزش صرفهجویی خواهد شد رخ نمیدهد. هر چند در تعداد محدودی از فدراسیونها این وضعیت به شکل معکوس دیده میشود. فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو در حالی ۳ رشته المپیک را تحت پوشش خود دارد که هر کدام از آنها نیازمند یک فدراسیون مجزا است یا در فدراسیون قایقرانی که به درستی این اتفاق رقم خورد.
در نهایت اینکه شاید بهترین ضربالمثلی که در خصوص برخی فدراسیونها میتوان به کار برد همین باشد: آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی.