به گزارش خبرنگار فرهنگی آباجان به نقل از ایرنا، نقاشی جنگ تاثیر بسزایی در شکل گیری جریانهای هنری پس از خود داشت. اغلب هنرمندان در رخدادهای دوران زیسته خود منفعل نیستند و در واکنش به این شرایط کنشی تازه میآفرینند و با بازنمایی و وانمایی فرزند زمانه خود میشوند.
در دوران دفاع مقدس هنرمندان تجسمی در ایران تلاش داشتند که با زبان هنر مفاهیمی همچون رشادت، ایثار، خشم، از خودگذشتگی و میهن پرستی را در آثار خود متبلور کنند.
شهید و شهادت به دلیل خواستگاه تاریخی که در کشور اسلامی ایران داشت خیلی سریع توانست از نظر معنایی با جامعه معاصر خود ارتباط برقرار کند و مخاطب با ارجاع به مابهازاهای تاریخی فرهنگی توانست اکنون و سرنوشت خود را در این آثار هنری بیابد.
جنگ نیز در ادبیات زبانی محاوره جای خود را به دفاع مقدس داد و دفاع از میهن و آرمان ها توانست ابژههای درون نقاشیهای هنرمندان را به سوژه های قدسی بدل کند.
قهرمانهایی که قبل از این در نقاشی های قهوه خانه ای ایران در کوچه و بازار به نمایش داده شده بودند و اکنون جای امامان شهید شیعه این فرزندان ایران بودند که قهرمان نقاشی های نقاشان شدند.
بر اساس نظام نشانه شناسی که ریشه در سمبول و اسطوره های تاریخی دارد و پیش از این در نقاشی های قهوه خانه از مهمترین عناصر بصری تکرار شونده بودند راه به بوم نقاشان دفاع مقدس گشودند.
لاله، کبوتر، معراج، اسب و پرچم سبز توانستند در این آثار به سمبل های بدل شوند که معنای شهادت در تاریخ تشیع را به شهدای میهن پیوند بزنند
پس از انقلاب منقاشان نوظهوری پدیدار شدند که زنده یاد حبیب الله صادق یکی از سرآمدان نقاشی، گرافیک و کاریکاتور، نمونه بارز این جریان است.
اعلام حضور این جریان را باید روز بیستم فروردین ماه ۱۳۵۸ بدانیم، یعنی روز افتتاح نمایشگاهی در حسینیه ارشاد تهران، که در آن آثاری از حبیب االله صادقی، کاظم چلیپا، مرتضی حیدری، حسین خسروجردی و ناصر پلنگی به نمایش درآمد و آقایان هانیبال الخاص، حسین صدری و محمد علی رجبی نیز هریک با یک اثر در این نمایشگاه حضور داشتند.
نقاشی دفاع مقدس در ادامه نقاشی انقلاب به بلوغ رسید که حاصل جریان سیاسی بود که تحت عنوان جنبش عدالت خواهانه توسط گروهی از هنرمندان جوان برای همراهی با انقلاب شکل گرفت و سپس در دفاع مقدس به اوج آرمان خود رسید.
هر چند بسیاری از نقاشان آن نسل مسیر خود را در ادامه تغییر دادند و تن به مناسبات بازار دادند ولی صادقی از جمله هنرمندانی بود که تا پایان عمر پای آرمان خود ایستاد و توانست نگاهش را به بازار هنر تحمیل کند و شاهد حضور موفق آثارش در بسیاری از حراج های آثار هنری بودیم.
خودش درباره فعالیتش در دوران انقلاب میگوید: «علیرغم جوانی، یک دوره غیرت دینی و گونهای دیگر دیدن را گذرانده بودیم و سعی کردیم انقلاب را از خاستگاه اندیشه دینی تصویر کنیم.»
وی با همین اندیشه، آثاری خلق کرد که در آنها، اسوهها و قهرمانان دینی و کسانی که در راه دین فداکاری کرده بودند، به تصویر درآمدند.
صادقی با شروع جنگ بهعنوان طراح و گرافیست در واحد تبلیغات و انتشارات سپاه مشغول به کار شد. مجموعهای که در سالهای حضور در واحد تبلیغات سپاه خلق کرد، شامل تعداد زیادی پوستر میشود که بعضی از آنها در تیراژهای بالای پانصد هزار تایی در سراسر کشور توزیع میشد. طی سالهای جنگ طراح و کاریکاتوریست مجلهی «پیام انقلاب» بود.
همزمان در روزنامهی اطلاعات بهعنوان کاریکاتوریست مشغول بود و علیرغم مسئولیتهای دولتی و مدیریتیاش این فعالیت را تا سالها ادامه داد، چراکه باور داشت کار مطبوعاتی بهعنوان یک رسانه و رسالت تاریخی فعالیتی جدی است.
طراحیها و کاریکارتورهای صادقی از جمله آثاری است که روزگار خوشی و ناخوشی، درگیریهای سیاسی داخلی، ارتباطات خارجی و بینالمللی در آنها منعکس است و میتوانند همچون سندی برای آیندگان برای بازخوانی روزهای انقلاب و جنگ به کار روند. صادقی در این خصوص میگوید: «روزها طراحی میکردم و شبها به چند شبکهی رادیویی خارجی گوش میدادم تا ببینم در مورد ایران چه موضعگیریهایی میشود و بدینترتیب سوژهی روز بعد کاریکاتور و طراحیام به دست میآمد.»۳ او در این دوران بیشتر بر نشانه و طنز کار کرده و از امثال و حکم، عرفان و شعر ایرانی، تاریخ و حکمت ایرانی و نمادهای عرفانی بسیار بهره برد.
این هنرمند در بیشتر آثار خود تلاش داشت عناصر تصویری خود را ساده کرده و نوعی تصویرسازی به کار گیرد که دربردارندهی پیامهای اجتماعی و تذکرهایی باشد که به نکات ظریف اجتماعی و سیاسی در مقاطع حساس تاریخی اشاره دارد. صادقی یکی از منتقدترین هنرمندان انقلاب بود؛ منتقدی که آنچه را بر علیه حق و حقانیت میدید بر پردههایش نقش میزد، مثل تابلوی «هرگز مباد» یا «غریبه».
صادقی با هشت مجموعه طرح و کاریکاتور از جمله «مرگ بر آمریکا»، «نه شرقی، نه غربی»، «نگاهی دیگر» و برپایی چندین نمایشگاه فردی و گروهی در زمرهی فعالترین طراحان و نقاشان دوران پس از انقلاب است. برخی آثار نقاشی او که بهصورت پوستر درآمده از جمله «محرم»، «حملهی طبس»، «عالم بیعمل»، «هابیل و قابیل»، «رمی جمرات»، «پرکنان مولا» و «تشییع قلوب» چشماندازی تازه در زمینهی نقاشی پیرامون مسائل انسانی میگشاید. همچنین آثار نقاشی او با موضوع دفاع مقدس لیست بلندی است که شامل تابلوهای ««شهادت»، «غریبه»، «تابستان ۶۴»، «هرگز مباد»، سه اثر با عنوان «مادران شهید»، «وه چه بیرنگ و بینشان که منم»، «وداع» و «شهید باکری» میشود. آخرین اثر استاد تابلوی صد متر مربعی است که موضوع آن تاریخ انسان در جهان هستی است؛ برای همین در آن به موضوع آمریکا، داعش، جنگ عراق علیه ایران و… پرداخته. تابلویی که قرار بود در بیت رهبری رونمایی شود که با سفر ناگهانیاش، نیمهکاره ماند.
حبیب الله صادقی متولد ۱۳۳۶ در تهران بود و در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۱ بر اثر عارضه قلبی درگذشت. صادقی فارغالتحصیل لیسانس نقاشی از دانشگاه تهران و فوقلیسانس نقاشی و دکترای پژوهش هنر از دانشگاه تربیت مدرس بود. وی عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد بوده؛ تدریس در دانشکده هنر دانشگاههای شاهد، الزهرا و تربیت مدرس همچنین همکاری با نشریات مختلفی از قبیل روزنامههای اطلاعات، ادبستان و اهل قلم به عنوان طراح، گرافیست و کاریکاتوریست بخشی از فعالیتهای وی در عرصه علمی و فرهنگی کشور است. ریاست موزه هنرهای معاصر تهران؛ عضویت در شورای عالی تمبر، شورای فرهنگ عمومی، شورای مجسمهسازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کمیته شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ داوری و دبیری جشنوارهها و رویدادهای مختلف هنری همچون داوری دو دوره بخش پوستر جشنواره بینالمللی فجر و دبیری اولین دوسالانههای نقاشی و گرافیک جهان اسلام؛ حضور در نمایشگاههای گروهیِ داخلی و خارجی و برپایی نمایشگاههای انفرادی داخلی و خارجی از جمله فعالیتهای حبیبالله صادقی است.