تاریخ بشر به ما میگوید که انسان ها به صورت جدا از هم نمیتوانند زندگی کنند و سعادت انسان با زندگی در اجتماع و هم نوعان خود تأمین میشود. زندگی و اجتماع نیازمند قواعدی است که به آن قانون میگویند، قانون تنظیم کننده روابط اجتماعی و فردی در جامعه است. بنابراین آموزش حقوق برای رشد و آگاهی فردی و اجتماعی جوامع بشری ضرورتی انکارناپذیر است.
در دنیای امروز آگاهی اشخاص از حقوق و تکالیفی که بر عهده دارند ضروری است آگاهی از روند سبب میشود تا افراد در روابط خود با دیگران حقوق خود را بشناسند، از حقوق خود دفاع کنند و حقوق دیگران را رعایت کنند. در صورتی که افراد از حقوق و تکالیف اجتماعی خود آگاه باشند با تلاش برای حفظ حقوق خود نسبت به رعایت حقوق دیگران و انجام تکالیفی که جامعه بر دوش آنها قرار داده است، احساس مسئولیت میکنند. به این ترتیب افراد مسئولیت پذیر میشوند و هر کس در هر جا و مقامی باشد قانون را رعایت خواهد کرد.
احتمال شکست و ناکامی آموزشهای مستقیم و نیمهمستقیم به کـودک نسل الفا بیشـتر است
توسعه همه جانبه اجتماعی و فرهنگی با خلق «شهروند» است که تحقق مییابد و خلق شهروند بـه صورت یکباره و تصادفی امکانپذیر نیست. این فرایند، زمانبر و مستلزم آموزشهای درست و متناسب است. اینکه این آموزشها بهتر است در کودکی به افراد داده شود تقریبا اصل پذیرفتهای است ولی نوع و چگونگی ارائه این آموزشها در دروه کودکی قابل بررسی بیشتر است. احتمال شکست و ناکامی آموزشهای مستقیم و نیمهمستقیم به کـودک نسل الفا بیشـتر است و آموزشهای غیرمستقیم و ضمنی از توانایی ،پایداری و اثرگذاری بیشتری برخوردارند و در این میان ادبیات کودک و نوجوان به خاطر ویژگیهای خاص خود بهترین محمل برای درونی کردن حقوق شهروندی و تکوین هویت مدنی و تثبیت آنها است.
باتوجه به اهمیت حقوق شهروندی در دوران معاصر، از سالها قبل صاحب نظران علوم مختلـف پـژوهشهای متعددی درباره چیستی این مفهوم و ابعاد مختلف آن انجام دادهاند و امروزه «میان صـاحب نظـران رشـتههای جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی نوعی اجماع نظری وجود دارد کـه مراحل آغازین زندگی فردی (دوران کودکی و نوجوانی) پایهایترین دوره شکلگیری شخصیت فردی و هویت اجتماعی و مدنی است. اگرچه فرایند یادگیری اجتماعی در بزرگسالی متوقف نمیشود اما تغییرات در این دوران بسیار اندک و کند است. ازاینرو آنچه که در دوره کودکی و نوجوانی آموخته میشود، مبنایی اساسی برای رفتارهـای دورهی بزرگسالی است. این آموزشها عموما بر این اساس پیریزی میشـود که از همان ابتدا کودک را نسبت به محیط پیرامون خـود حساس و آگاه و در نهایت وی را درگیـر مشارکت در اجتماع کند.
زنـدگی اجتمـاعی عصر حاضر بدون شهروندانی آگاه و متعهد غیرممکن است
اما سوال اینجاست چرا با اینکه این آموزشها در کودکی به افراد داده میشود و بسـیاری از کودکان بـا مفاهیم شهروندی کما بیش آشنا هستند ولی ایـن دانستهها در عمـل توسط کودکان و نوجوانان بـه کارگرفته نمیشود؟ تحقیقات انجام شده در کشور نشان میدهند که به رغم تلاش نظام آموزشی کشـور و خانوادهها برای آموزش ارزشها بـه دانش آموزان، تعداد قابل توجهی از نوجوانان بـا وجود اینکه ارزشهای اخلاقی (مانند انصاف، وفاداری، امانت داری و صداقت ) را قبول دارند، در بسیاری از موارد، دست به انجام اعمال غیر اخلاقی میزنند و مهمتر آنکه، آنها این کار خـود را توجیـه کرده، خـود را چنـدان گناهکار احساس نمیکنند.
تعداد قابل توجهی از نوجوانان بـا وجود اینکه ارزشهای اخلاقی را قبول دارند، در بسیاری از موارد، دست به انجام اعمال غیر اخلاقی میزنند و این کار خـود را توجیـه کرده، خـود را چنـدان گناهکار احساس نمیکنند
همچنین تحقیقاتی که در زمینه آسـیب شناسی تربیـت اخلاقی در مدارس کشور صورت گرفته نیز ضمن اینکه عملکرد نظام آموزشی را در ساحت تربیـت اخلاقی ضـعیف ارزیـابی کردهاند، علل این ناکارآمدی را مستقیم بودن آموزشها، تسلط حیطۀ شناختی و غفلت از حیطه عاطفی و عملی، الگوپردازی نامناسب و عدم همراهی دعوت عملی با دعوت کلامی بیان کردهاند.
به نظر میرسد یکی از علل این مساله اتکا و اعتماد بیش از حد به آموزش از طریق برنامه درسی یا آموزشهای مستقیم باشد در حالی که «در بحث از ارزشهای اخلاقـی و اجتماعی در قالـب تعلـیم و تربیت و برنامه درسی نتایجی به دست داده است که نشان میدهد ارزشها تنها از طریق برنامه درسـی صریح و اعلام شده انتقال نمییابد؛ بلکه گاه بیشترین تأثیر از راههای ضمنی صورت می پذیرد» و این نکته نشان میدهد که برای گرفتن نتایج بهتر در امر آموزش و انتقال مفاهیم بایـد به دنبال محلمی دیگر بود.
ترکیب «حقوق شهروندی» از دو واژه حقوق که جمع کلمه حق است و واژه شهروند تشکیل شده اسـت.
حق در اصطلاح حقوقدانان؛ امتیاز و نفعی است متعلق به شخص که حقوق هـر کشـور در مقـام اجـرای عدالت از آن حمایت میکند و به او توان تصرف در موضوع حق و منع دیگران از تجاوز به آن را میدهد. اما واژه «شهروند» نه در فرهنگ های معتبر فارسی (معین و دهخدا) آمده است و نه در قانون اساسی و قوانین عادی جمهوری اسلامی دیده می شود و این خود نشان از نو و تازه بودن این واژه در زبان فارسی دارد. مترجمان و رسانههای جمعی به خصوص مطبوعات رواج دهنده این کلمه در ادبیات حقوقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران در سالهای اخیر بوده اند.
در دانشنامه سیاسی، «شهروند» فردی است در رابطه با یک دولت که از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکلیفهایی بـه عهده دارد. ایـن رابطه را شـهروندی گویند. چگونگی رابطه شهروندی (حقوق فرد و تکالیف او در برابر دولت) را قانون اساسی و قـوانین مدنی کشور معین میکند شهروندی در عین حال منزلتی است برای فرد در ارتباط با یک دولت که از نظر حقوق بینالملل نیز محترم شمرده میشود. آموزش شهروندی را در یک بیان ساده میتوان به آموزش شیوههای زندگی کردن با یکدیگر بـه طـور خاص در یک جامعه و به طور عام در جامعه جهانی اطلاق کرد. زنـدگی اجتمـاعی عصـر حاضر بدون این توانایی و بدون شهروندانی آگاه و متعهد تقریبا غیرممکن است.
آموزش کودکان نقشی بسیار مهم و اساسی دارد
امروزه در جوامع پیشرفته این مهم با برنامهریزیهای دقیق و متناسب به شدت دنبال می شود چرا که این آموزش ها نقش مهمی در استحکام دموکراسی و مشارکت مدنی شهروندان دارند و ضامن بقاء و تداوم حیات اجتمـاعی اسـت و توسعه همه جانبه مدنظر در جوامع رو به پیشرفت بدون پرداختن به این مولفه امکانپذیر نخواهد بود. هر انسان به عنوان بخشی از اجتماع دارای ارتباطات مختلف با افراد جامعه است که در واقع همین ارتباطات اجتماعی به زندگی او معنا میبخشد و مسیر اجتماعی شدن را شکل میدهد. در این مسیر، آموزش به ویژه آموزش کودکان نقشی بسیار مهم و اساسی دارد. پس کلیه افراد جامعه از جمله کودکان باید قوانین و اصولی را که متضمن آداب و اخلاق اجتماعی است، یاد بگیرند.
مجموعه قواعد و اصول زندگی اجتماعی که از آن به عنوان «حقوق شهروندی» یاد میشود و برای زندگی امن و خوب در جامعه ضروری است
مجموعه قواعد و اصول زندگی اجتماعی که از آن به عنوان «حقوق شهروندی» یاد میشود و برای زندگی امن و خوب در جامعه ضروری است، باید به صورت مدون، جامع و سهل در دسترس همگان باشد تا با فرهنگسازی و آموزش بهموقع شاهد بالا رفتن هوشیاری افراد و کودکان جامعه نسبت به حقوق شهروندی و آگاهی از خطرات بیتوجهی در برابر آن باشیم. آموزشهای شهروندی که باعث آشنایی افراد بزرگسال به خصوص کودکان به عنوان آسیب پذیرترین اقشار جامعه با حقوق شهروندی خود میشود، سبب استیفای حقوق انسانی هر فرد به عنوان یک شهروند در ابعاد مختلف و با روشهای درست و انسانی شده و از تضییع حقوق جلوگیری میکند.
آنچه اهمیت دارد بالا رفتن روحیه کار گروهی، تعهد و همدلی در جامعه، هوشیاری در برابر هر نوع سوءاستفاده، قانونمداری و برقراری روابط انسانی صحیح بین افراد جامعه برای داشتن جهانی امن و آسوده برای همگان است و امر جز از رهگذر ادبیات کودک و نوجوان به عنوان آموزش غیر مستقیم ممکن نیست.