به گزارش خبرنگار فرهنگی آباجان به نقل از ایرنا، سمفونی نهم بتهوون ۲۰۰ سال مورد استفاده و سوء استفاده قرار گرفته است: از نشانهگذاری سقوط دیوار برلین تا آهنگ تولد هیتلر. این جاده سنگلاخ را تا رویداد پرامز دنبال کردیم.
در این واقعیت که هالک هوگان یکی از سخنرانان باهوشتر در کنوانسیون ملی جمهوریخواهان بود بجز پرتاب ژاکتش، هیچ چیز غیرمعمولی وجود نداشت – دنیا همینطور است که هست. چیزی که عجیب بود این بود که بعداً چه اتفاقی افتاد: ظاهر غیرحرفهای ملانیا ترامپ و به ویژه موسیقی همراه با ورود او. ملانیا با صدای سمفونی نهم بتهوون رفت. و نه سرود شادی (Ode to Joy) پایانی، بلکه شدت تند موومانی آهسته، همانطور که بتهوون اولین واریاسیون ملودی آغازین را باز میکند. در بیشتر زمینهها، این موسیقی مرهمی برای روح است و در جایی لحظهای از درامی پوچگرایانه.
منظورش چه بود؟ آیا ملانیا دویستمین سالگرد مهمترین نمایش موسیقی غربی را جشن میگرفت؟ و آیا او با ورود به گزیدهای از سمفونی نهم بتهوون که احتمالا تعداد کمی آن را میشناختند، سعی در بهبود افقهای فرهنگی حزب خود و به تبع آن مردم آمریکا داشت؟
در این صورت، او بیشتر از آنچه تصور میکرد از بتهوون مایه گرفت. زیرا تمام هدف سمفونی نهم این است – کرحت و آفرینش آهنگی برای کل بشریت در موومان نهایی. وقتی صدای اول را میشنویم، همان لحظه گزندهای است که خواننده باس سخنان خود بتهوون را میخواند: آه دوستان…
منظور او از سه موومان قبلی، ۴۵ دقیقه موسیقی ارکسترال است. تکنواز ادامه میدهد: «بیایید صدای خود را با صداهای دلپذیرتر و شادتر بلند کنیم!» سپس گروه کر با ملودی که سمفونی به آن رسیده است شادی میکند – شعر فریدریش شیلر در سال ۱۷۸۵ «سرود شادی» را که در آن همه مردم برادر و خواهر میشوند، زمزمه میکند.
آرمانگرایی بتهوون جواب نداده است. بشریت از زمان اولین اجراهای این اثر در وین در سال ۱۸۲۴ گردهم نیامده است. با این حال سمفونی نهم فقط یک لحظه پیروزی شاد نیست. این اثر در مورد یک فرآیند وجودی است که از یک تاریکی باز رشد میکند. اولین موومان به عنوان اسطوره خلقت اولیه آغاز میشود و با راهپیمایی خاکسپاری پایان مییابد. سپس خشونت بیسابقه اسکرو، درخشش موومان آهسته، و به دنبال آن پیچیدگی نفسگیر و تنوع نهایی میآید.
این اثر مطابق با خواست حاکمان، جوامع و ایدئولوژیهای مختلف دستکاری شده، به شعارهای سیاسی تقلیل یافته و به عنوان آهنگ اعتراض انتخاب شده است. ما با سمفونی نهم بتهوون چه کردهایم و آن با ما چه کرده است؟
در حالی که تانکها به میدان تیانآنمن میرسیدند، دانشجویان سمفونی نهم را سردادند. روسیه شوروی نیز از آن به عنوان سرود ایدئولوژی کمونیستی استفاده کرد.
در سال ۲۰۱۷، رهبران وقت گروه ۲۰ از پوتین تا مرکل، مکرون تا می وارد آلمان شدند. در سالن کنسرت الب فیلارمونی (Elbphilharmonie) در هامبورگ که تقریباً یک میلیارد یورو ارزش دارد، از همه آنها با سمفونی نهم بتهوون پذیرایی شد. مرکل آن را به عنوان نمادی از وحدت جهانی در نظر گرفت. ایده پوتین در مورد برادری جهانی با ایده او و ترامپ متفاوت بود. علاوه بر این، همانطور که مرکل میدانست، تاریخ نهم در آلمان فقط به عنوان یک آرمان سیاسی غیرقابل تحقق نبود. همچنین داستانی بود که نبود «برادری» «سرود شادی» را شامل میشد. بیرون سالن، جایی که بتهوون بیشتر از همه دوست داشت موسیقی او شنیده شود، با به راه افتادن معترضان ضد سرمایه داری به خیابانها، شورشها شعلهور شد.
همه چیز در سال ۱۹۸۹ بسیار متفاوت بود، زمانی که دیوار برلین فرو ریخت و لئونارد برنستاین رهبری ارکستری متشکل از نوازندگان غرب و شرق را در اجرای نهم در سالن کنسرت (Konzerthaus)، جایی که زمانی برلین شرقی بود، رهبری کرد. قصیده شادی که در سراسر جهان پخش شد، به قصیده آزادی تبدیل شد («فروید» به «فرایهایت» تغییر یافت). آن آهنگ – که در آن زمان سرود اتحادیه اروپا بود -شاید امیدی جهانی برای تغییر پایدار بود. در همان سال، در میدان تیانآنمن چین، دانشجویان با ورود تانکها، سمفونی نهم را سردادند.
سمفونی نهم بتهوون این بار سرود ملی آپارتاید رودزیا شد. روسیه شوروی از آن به عنوان سرود ایدئولوژی کمونیستی استفاده کرد. برای نازیها این نماد برتری فرهنگی آلمان بود. «سرود شادی»(Ode to Joy) حالا در آلمان نازی به «سرود نفرت» بدل شده بود. ویلهلم فورتوانگلر رهبر ارکستر میدانست چه اتفاقی دارد میافتد. او در اجرای نهمین سالگرد تولد هیتلر در سال ۱۹۴۲ با فیلارمونیک برلین، یکی از ترسناکترین اجراهای ضبط شده سمفونی ۹ بتهوون را اجرا کرد.
شعله شکوه گام «ر ماژور» به بمباران انفجارهای ارکسترال و کرال تبدیل میشود، در آن اجرا فورتوانگلر اجرا را به گونهای پیش میبرد که از هم گسیخته شود. این اتوپیای موسیقی به یکباره به یک فریاد، اعتراض، هشدار تبدیل میشود. فورتوانگلر در پایان دست گوبلز را میفشارد، دنیا و تمام وحشتهایش بر آن هجوم میآورند…