به گزارش روز دوشنبه آباجان به نقل از ایرنا از این رسانه تحلیلی، سرعت و ماهیت حملات اخیر (رژیم) اسرائیل در خاورمیانه به طور چشمگیری خطر تشدید شعله های درگیری در این منطقه را افزایش می دهد.
فارن افرز افزود: گزارشهای مربوط به ترورهای پشت سر هم فواد شکر، از رهبران برجسته حزب الله لبنان و اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در رسانههای غربی، توانایی اسرائیل برای انجام حملات نظامی و فناوری پیشرفته در عمق خاک دشمن را برجسته کرده است. این تصاویر، پس از رسوایی اسرائیل در پی حمله طوفان الاقصی، ممکن است این ذهنیت را ایجاد کند که ارتش اسرائیل بار دیگر شکستناپذیر است اما این تعبیر واقعیتهای تلخی که اسرائیل با آن مواجه است را نشان نمی دهد.
این رسانه تحلیلی اقدامات تنش آمیز اخیر رژیم صهیونیستی را دلیل احساس ضعف سران این رژیم توصیف کرده و می نویسد: حمله حماس در ۷ اکتبر (طوفان الاقصی در ۱۵ مهر ۱۴۰۲) ضربه مهلکی به وضعیت بازدارندگی این رژیم وارد کرد. اکنون، اسراییل میخواهد ریسکهای بزرگتری کرده و هزینههای بالاتری را بپردازد، بنابراین در تلاشی دیوانهوار برای احیای بازدارندگی اش، به دنبال بهرهگیری از مزایای تاکتیکی خود برآمده است.
نویسنده در بخشی از تحلیل خود به بررسی تغییر روحیه جمعی اسرائیلی ها پس از حمله طوفان الاقصی پرداخته و با مهم برشمردن آن برای درک محاسبات فعلی اسرائیل می نویسد: قبل از حمله حماس، اعتماد به نفس اسرائیلیها به اوج خود رسیده بود. (رژیم) اسرائیل به این باور رسیده بود که حتی اگر درگیری با فلسطینی ها را حل نکرده باشد، کشورهای عربی آن را پذیرفته و می تواند بدون هیچ عواقبی به ایران و متحدانش ضربه بزند. اما، این اعتماد به نفس، تقریباً یک شبه، به یک احساس آسیبپذیری عمیق تبدیل شد و حمله حماس بسیاری از باورهای قبلی اسرائیل در مورد قدرت آن را زیر و رو کرد. در واقع حمله حماس اساسیترین پیشفرضهای اسرائیلیها را در هم شکست و آن این که برتری نظامی و تکنولوژیکی آنها میتواند دشمنانشان را از مقابله با آنها منصرف کند. این که آنها میتوانند با امنیت در پشت دیوارها و مرزهای مستحکم خود زندگی کرده و از نظر اقتصادی بدون نیاز به ایجاد پیشرفتهای عمده در جهت صلح با فلسطینیها پیشرفت کنند.
فارن افرز افزود: بسیاری در نهادهای امنیتی اسرائیل اکنون به این نتیجه رسیده اند که «اسرائیل آنقدرها هم قوی نیست». بسیاری از اسرائیلیهایی که در زمینه امنیت ملی تحصیل و یا کار میکنند، از دولت خود به دلیل شکستهای امنیتی گسترده در ۷ اکتبر و پس از آن خشمگین هستند. آنها همچنین از اینکه رهبرانشان در حفظ امنیت (این رژیم) ناکام شده اند، خشمگین هستند. بی اعتمادی به دولت در جامعه اسرائیل، بسیار فراگیر شده است. شاید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل هنگام سخنرانی در کنگره ایالات متحده در ماه ژوئیه (مرداد) مورد تشویق قرار بگیرد، اما تزاچی هانگبی، مشاور امنیت ملی او، زمانی که هفتهها قبل در کنفرانس امنیتی اسرائیل در هرتزلیا (شمال تل آویو) سخنرانی کرد، به سختی توانست حرف بزند، چرا که حضار او را سرزنش و دولت(رژیم) اسرائیل را متهم کردند که امنیت اسرائیلی ها را نادیده گرفته و در موضوع اسرا شکست خورده است. حتی در داخل اسرائیل، این تصور گسترده وجود دارد که نتانیاهو ممکن است جنگ را برای بقای سیاسی خود طولانی کند.
این تحلیل در تشریح اوضاع نابسامان داخلی اسرائیل نوشت: نیروهای نظامی اسرائیل در چندین جبهه، از غزه گرفته تا کرانه باختری تا شمال اسرائیل و فراتر از آن، گسترده شدهاند. تلاش نتانیاهو برای بازنگری قوه قضاییه کشور در نیمه اول سال ۲۰۲۳ (۱۴۰۲)، شکاف های جدی بین رهبران غیرنظامی و مقامات ارشد ارتش ایجاد کرده بود. در پاسخ به فشار ائتلاف نتانیاهو، هزاران نفر از نیروهای ذخیره اسرائیلی تهدید کردند که خود را به ارتش معرفی نمیکنند. ارتش اسرائیل با تهدیدهای بیسابقهای از سوی افراطگرایان داخلی، از جمله از درون صفوف خود و ردههای دولتی مواجه است. به عنوان مثال، هفته گذشته فعالان و سیاستمداران راستگرای افراطی در اعتراض به بازداشت نیروهای ذخیره که متهم به سوءاستفاده از اسرای فلسطینی هستند، به یکی از پایگاه های ارتش اسرائیل یورش بردند. اسرائیل به دلیل تلفات و ویرانی های عظیم در غزه حمایت بین المللی را از دست داده و در مجامع حقوقی همچون لاهه، به دلیل هدایت جنگ و اشغال مستمر کرانه باختری با تهدیدات فزاینده ای مواجه است.
فارن افرز با اشاره به اهمیت حمله ایران در ماه آوریل(فروردین ۱۴۰۳) به سرزمین های اشغالی نوشت: تأثیری که حمله ایران بر اسرائیل داشت، نباید نادیده گرفته شود. اسرائیل در هنگام هدف قرار دادن نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنسولگری ایران در دمشق اشتباه محاسباتی آشکاری کرد. این (رژیم) واکنش بیسابقه، عظیم و مستقیمی- پرتاب صدها پهپاد و موشک از خاک ایران به سمت اسرائیل – را پیشبینی نمیکرد. هرچند اسرائیلیها دفاع پیچیده و هماهنگ به رهبری ایالات متحده از این حمله را تحسین میکردند، اما تصویر آن ها در اتکاء به خود خدشهدار شد. مقامات دفاعی اسرائیل لزوماً از این که به بازدارندگی از طریق انکار، یعنی با متقاعد کردن دشمنان مبنی بر عدم موفقیت حملات – بپردازند، احساس موفقیت نمی کنند. از نظر این مقامات، دفاع آوریل از اسرائیل موفقیت کاملی نداشت زیرا در نهایت ائتلاف دفاعی مانع از حمله نشد و فقط آسیب را محدود کرد.
در بخش دیگی از این مقاله آمده است: بسیاری از تحلیلگران امنیتی اسرائیل نگران موقعیت منطقهای در حال فرسایش این رژیم هستند. حمله ایران در آوریل(فروردین)، درک اسرائیلی ها از تغییر اساسی در «روح» خاورمیانه را عمیق تر کرد. آنها معتقدند دشمنان اسرائیل اکنون فکر می کنند که نابودی این (رژیم) در واقع یک هدف واقعی است. در حالی که اسرائیل پیشرفتهترین قابلیت های نظامی را در منطقه داشته و همچنان از حمایت قوی ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی در مبارزه با ایران برخوردار است، شاید این نگرانی اغراق آمیز به نظر برسد. اما تحلیلگران اسرائیلی اکنون تهدید علیه موجودیت اسرائیل را احساس می کنند، تهدیدی که آن را متفاوت از هر چیزی از زمان استقلال(ادعایی) این کشور(رژیم) در سال ۱۹۴۸ می دانند.
نویسنده با اشاره به شرایط کنونی اسرائیل که بر خلاف شرایط پیش از حمله طوفان الاقصی دیگر حاکی از اعتماد به نفس بیش از حد اسرائیلیها نیست، نوشت: اسرائیل بدون هیچ استراتژی سیاسی روشنی به سمت شکست پیش می رود. اعتقاد به نیروی نظامی بی رحم برای بازگرداندن بازدارندگی و دو برابر کردن توان برای رویارویی با ایران و متحدانش بدون برنامه سیاسی یا استراتژیک، بعید است نگرانی های اسرائیل در مورد پویایی نوظهور منطقه ای (از سوی جبهه مقاومت) را کاهش دهد. بعید است این روش خشونت بار «محور مقاومت» را که ممکن است به شیوههای غیرمنتظره دو برابر شده و اسرائیل را غافلگیر کنند، از مسیر خود بازدارد.
فارن افرز پایان دادن به جنگ در غزه را موجب کاهش تهدیدهای دلهرهآوری که اکنون اسرائیل با آن روبهرو است توصیف کرده و نوشت: اگر اسرائیل همچنان بر این باور است که ادغام بیشتر خود در خاورمیانه از طریق امضای قراردادهای عادی سازی با همسایگان عرب، گروه های مقاومت را به حاشیه خواهد برد و دشمنی با تل آویو را کاهش می دهد، باید با این واقعیت کنار بیاید که درگیری با فلسطینی ها اساسی ترین تهدید وجودی پذیرفته شدن از سوی کشورهای عربی است و عملیات های نظامی تاکتیکی چشمگیر تنها توهم پیروزی را ایجاد می کند.