دغدغه‌ام اشاعه «هنر جریان» در ایران است/ «عصر جدید» سکوی پرتاب ما شد

دغدغه‌ام اشاعه «هنر جریان» در ایران است/ «عصر جدید» سکوی پرتاب ما شد

به گزارش خبرنگار موسیقی آباجان به نقل از ایرنا، ساحت موسیقی کشور طی شب‌های گذشته، پذیرای اپرای شیدا، جدیدترین فعالیت موسیقایی پرواز همای بود. کنسرت – نمایشی که علاوه بر وجوه نمایشی و موسیقی، از فلوآرتز (حرکت های نمایشی با آتش) نیز بهره برده بود. هنر نوظهوری که طی سالیان اخیر، اشاعه مناسبی در کشور داشته است.

شادی باقری و همسرش حامد میرمطهری که در عصرجدید هنر خود را در عرصه فلوآرتز نشان دادند پس از اجرا در کنسرت – نمایش در هوای بی‌چگونگی، در اپرای شیدا نیز هنرنمایی کردند.

برای آشنا شدن بیشتر با این هنر و وجوه مختلف آن، گفت‌وگویی با شادی باقری ترتیب داده‌ایم که در ادامه نظر شما را به مطالعه آن جلب می‌کنیم.

کمی درباره مسئولیتی که در اپرای شیدا بر عهده دارید، سخن می‌گویید؟

اپرای شیدا، یک سبکی از اپرا به شیوه نمایشی است. من در این اجرا، در نقش یکی از بانوان دربار هستم که بیشتر نقش منفی دارم و یک‌سری از حرکات نمایشی من با آتش است و برخی دیگر هم با پارچه اما آن حرکات نمایشی، شاخه‌ای جداگانه از هنر نمایش است به اسم فلوآرتز یا هنرهای جریان؛ یک سبک نوظهور است که تقریبا ۱۵ سال است که در دنیا آغاز شده و در حال انجام است.

درباره فلوآرتز که اسمش را طی سال‌های اخیر بیشتر می‌شنویم، صحبت کنید.

هنرهای جریان یک مجموعه‌ای از هنرهای ابزارمحور است که نیاز بسیاری به تمرکز و متعادل‌سازی دو نیمکره راست و چپ مغز دارد که ما در ایران به آن هماهنگی میان عصب و عضله می‌گوییم که هم‌زمان دو نیمکره به همراه بدن، یک هماهنگی ایجاد می‌کند و انسان را وارد خلسه‌ای می‌کند که در روانشناسی به آن حالت جریان می‌گویند. صرفا جنبه نمایش نیست اما چون معمولا با آتش است این جنبه آن بیشتر دیده می‌شود. مثلا از این هنرها در نیوزیلند برای پیشگیری و درمان آلزایمر استفاده می‌شود یا در کودکان به عنوان ابزاری برای افزایش تمرکز کارایی دارد بنابراین طبیعی است که یکی از دغدغه‌هایم این باشد که این هنر در ایران معرفی شود.

با توجه به اینکه هنر جریان، هنر نوظهوری در جهان است، وضعیت گستردگی و فعالان این حوزه در ایران به چه ترتیبی است؟

من و همسرم روزهای نخستی که این هنر را شروع کردیم، هیچ مرجعی نداشتیم. حدودا ۵ سال پیش بود که همسرم شروع کردند و بعد هم من علاقه‌مند شدم. ما به سختی با اینترنت و اساتیدی که در خارج از کشور به صورت آنلاین پیدا کردیم و چند سفری که به خارج داشتیم، تصمیم گرفتیم این هنر را به صورت جدی در ایران معرفی کنیم چون یکی از اهدافمان این بود و اسم تیممان را هم گذاشتیم جریان ریشه تا بتوانیم بذرش را در ایران بکاریم تا ریشه کند.

جریان هم استعاره‌ای از هنرهای جریان است که اسم هنری ما شد. بعد از آن هم به برنامه عصر جدید رفتیم که کمک بزرگی به ما برای معرفی این هنر شد. بعد هم مصاحبه‌هایی انجام دادیم. در کنسرت در هوای بی‌چگونگی توسط آقایان علی قمصری و سهراب پورناظری به ما شد که این هنر را بیشتر معرفی کنیم و امروز هم در اپرای شیدا با آقای پرواز همای هستیم و هر شب حدود ۱۲۰۰ نفر با این هنر آشنا می‌شوند. هنری همچنان جدید است اما در یک سال اخیر، خیلی رو به رشد بوده و خیلی‌ها با آن آشنا شدند.

دغدغه‌ام اشاعه «هنر جریان» در ایران است/ «عصر جدید» سکوی پرتاب ما شد
نقش‌آفرینی در اپرای شیدا؛ عکاس: امیرعلی همتی

کار شما شباهتی با پرفورمنس دارد؟

پرفورمنس به معنای هنر نمایشی است و هرگونه هنر نمایشی می‌تواند نوعی پرفورمنس باشد. اگر با دید نمایشی به هنر ما نگاه کنید، بله می‌تواند مربوط باشد.

در حال حاضر چند نفر به‌عنوان فعالان هنر جریان در ایران حضور دارند؟

تعدادمان خیلی محدود است؛ شاید زیر ۱۰۰ نفر به لحاظ حرفه‌ای مشغول به این کار هستیم و اکثرا هم در تهران حضور داریم. آن افراد هم یا از طریق ما با این هنر آشنا شدند و یا به عنوان شغل اصلی به آن نگاه نمی‌کنند و به عنوان تفریح کار می‌کنند. ما خیلی تلاش کردیم که این هنر معرفی شود. پیش از ما هم کسانی فعالیت‌هایی داشتند اما خیلی جدی نبودند. ما تلاش زیادی کردیم تا ابزارهای کارمان که در ایران وجود ندارد را مشابه نمونه اصلی‌شان بسازیم. ما اکنون هم به صورت آنلاین و هم به صورت حضوری، آموزش می‌دهیم. یک مقداری سخت است. ولی کسانی که به صورت مستمر به این هنر ورود می‌کنند، به نوعی مجذوبش می‌شوند.

با توجه به این محدودیتی که در اشاعه این هنر و فعالان این حوزه وجود دارد، چگونه توانستید در ۲ کنسرت – نمایش یک‌سال اخیر حضور پیدا کنید؟

بعد از عصر جدید ما با بسیاری از هنرمندانی آشنا شدیم که سال‌هاست در زمینه‌های هنری فعالیت دارند مانند سروش کریمی‌نژاد و مهرداد آبجار که از طراحان حرکت بسیار خوش‌رزومه ایران هستند و اکثر کارهای فاخر ایران، از طراحی‌های این دو هنرمند کشورمان است. وقتی آنها کار ما را دیدند، در هر پروژه‌ای که می‌تواند جلوه بصری ویژه‌ای داشته باشد و مفهومی را توسط هنر جریان برساند، از ما استفاده می‌کنند که در هوای بی چگونگی و اپرای شیدا از نمونه این کارها هستند.

با توجه به اینکه هنر جدیدی را در ایران اشاعه دادید، نوع نگاهی که به این هنر می‌شود، چگونه است و آیا آن را پذیرفتند؟

نگاه‌ها به این هنر عوض شد. چون این کار یک جلوه بصری است و چشم مخاطب را می‌گیرد. نگاهی که بعد از در هوای بی چگونگی به هنر ما شد، یک نگاه جدی بود؛ وقتی کار ما در چنین کنسرتی دیده شد، جدیتشان بیشتر شد و فعالیت‌های ما هم گستردگی بیشتری پیدا کرد. بعد از عصر جدید، تبدیل به یک تیم هنری شدیم که درنتیجه استمرار بود. در روزهای اول، سختی‌های زیادی متحمل شدیم ولی چون ما دید نهایی را از کار داشتیم و می‌دانستیم این اتفاق چقدر می‌تواند برای مردم مفید باشد، امیدواری بالایی در ما به وجود آمد البته که هنوز هم به آن نقطه مطلوب نرسیدیم. مسیری طولانی در پیش داریم و امیدواریم این استمرار را با وجود مشکلات فراوانش حفظ کنیم.

بنابراین به نوعی شما مادر معنوی این هنر در ایران هستید؟

شاید اطلاق عنوان پدر یا مادر درست نباشد چون برخی، زودتر از ما شروع کردند که خیلی برایشان اهمیت نداشت و مشاغل دیگری داشتند اما ما دلسوزانه این کار را دنبال می‌کنیم و دنبال اشاعه این هنر هستیم.

مواجهه مردم با این هنر چگونه است؟

مردم استقبال خوبی داشتند و در تمام این مدت، حتی یک نظر منفی هم از جانب مخاطب نداشتیم. همیشه نظر مردم مثبت بوده و به ما لطف داشتند. چه در اجراهای خیابانی و چه در صحنه کنسرت – نمایش از کار ما استقبال و حمایت کردند. شاید طی روزهای اول، در ذهن خانواده‌هایمان این بوده که اینها دارند چه می‌کنند اما الان آنها هم به ما افتخار می‌کنند.

در کنار این مواجهه مثبت، هنرمندانی که با آنها همکاری داشتید، چه نگاهی به هنر شما دارند؟

هنرمندان هم دوست داشتند. این هنرمندانی که ما با آنها همکاری داشتیم، آدم‌های سختگیری هستند و اگر پذیرفتند و خواستند ما در برنامه‌هایشان اجرا داشته باشیم، پس نظرشان مثبت بود مخصوصا آقای قمصری که لطف بسیاری به ما داشتند و حتی بعد از آن برنامه هم از ما در ویدئوهایشان استفاده کردند. در همین کار اپرای شیدا هم نخستین ویدئویی که از این کار منتشر شد، من با تاج آتش حضور دارم.

دغدغه‌ام اشاعه «هنر جریان» در ایران است/ «عصر جدید» سکوی پرتاب ما شد

بسترهای فعالیت هنرهای جریان در ایران به چه ترتیبی است؟

بازار کار بسیارگسترده است؛ خیلی بستگی به خلاقیت شخص دارد. جدا از تمام این جنبه‌های نمایشی که برای آن کار وجود دارد، جنبه ورزشی برای ما مهم بود چرا که این هنر، درلحظه، هم ورزشی برای جسم است و هم ورزشی برای ذهن و نوعی مدیتیشن در حرکت است مانند یوگا که خیلی گسترده است. امیدوارم که روزی در سرتاسر ایران و در شهرهای مختلف، باشگاه‌هایی از هنر جریان را شاهد باشیم.

سخت‌ترین و بزرگ‌ترین مانع کار شما در حال حاضر چیست؟

نبود امکاناتی که باید برای این کار در ایران داشته باشیم مانند ابزارها چون این کار، ابزارمحور است و ما مجبور هستیم این ابزارها را به سختی از کشورهای دیگر باواسطه وارد کنیم. مثلا پارچه سیرک اصلا در ایران وجود ندارد یا فیتیله‌های نسوزی که در کشورهای دیگر مدل‌های غیرسرطان‌زا و ایمن آن وجود دارد اما در ایران نیست. اینها موانع بزرگ کار ماست. دومین مانع آن است که درآمدزایی این کار در ایران خیلی سخت است. ما به لحاظ درآمدی، خیلی روزها تحت فشار بودیم. در مرحله نخست، تمرین و تلاش ما در روزهای اول، خیلی به لحاظ مالی و زمانی هزینه دربر داشت تا بتوانیم یاد بگیریم. در مرحله بعدی تلاش کردیم تا کار را به صورت متفاوت ارائه دهیم. ما می‌خواهیم تا همیشه، شغل اول ما همین باشد تا بالاخره این درختی که کاشته‌ایم، به ثمر برسد.

برای سهولت در بحث اشاعه این هنر، آیا استفاده از سرمایه‌گذار نمی‌تواند مفید باشد؟

چون هنوز آن اندازه مخاطب ندارد، سرمایه‌گذاران فعلا ورود نمی‌کنند اما آرزوی من این است که روزی ابزارهای لازم این کار را وارد کنم و در اختیار علاقه‌مندان به این هنر قرار دهم.

سخن پایانی شما؟

از خانواده عزیزم به‌خصوص مادرم تشکر می‌کنم که طی این مدت، همراه و حامی من و همسرم بودند.

Check Also

یادمان هنرمند فقید موسیقی مقامی/موسیقی شمال خراسان فراقومیتی است

یادمان هنرمند فقید موسیقی مقامی/موسیقی شمال خراسان فراقومیتی است

به گزارش خبرنگار موسیقی آباجان به نقل از ایرنا، محمدعلی مرآتی شامگاه چهارشنبه-۲۳ آبان- در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *