به گزارش خبرنگار سینمایی آباجان به نقل از ایرنا، برنامه یورو ۲۰۲۴ بعد از ۱۴ قسمت درحالی به پایان رسید که حضور چهرههای سینمایی در این برنامه توجه مخاطبان و به ویژه منتقدان این برنامه را به خود جلب کرد. برنامهای با اجرای عادل فردوسیپور، کسی که هرچند با گفتوگوهای چالشی و افشاگرانه در ذهن مردم و حتی غیرفوتبالیها ماندگار شده اما در این برنامه، تاکیدی بر آن تسلط و ساختارشکنی پیشین نداشت و خاطرهگویی را مبنای دورهمی خود با مهمانان سینماییاش قرار داده بود. این نزول نسبت به گذشته نه تنها در اجرای او بلکه در هر بعدی از این برنامه هویدا بود.
یکی از مهمترین نقدهایی که به یورو ۲۰۲۴ وارد است، سوزاندن چهرههای شاخص و مهم سینمایی در مصاحبهها بود. حجم اخبار پربازدید سینمایی که در چند هفته گذشته از این برنامه به صفحات مجازی و سطح جامعه رسیده، هم از اخبار فوتبالی بیشتر است و هم از خبرهای منتشرشده در صفحات رسمی خبرگزاریها و سایتهای سینمایی.
این نشان میدهد یورو ۲۰۲۴ نه در قامت ویژهبرنامهای فوتبالی بلکه به عنوان یک دورهمی برای چهرهها و سلبریتیهایی تولید شده که هرچند حوزههای متفاوتی از هم دارند و شاید سالهاست یکدیگر را از نزدیک ندیدهاند اما به یکباره جادوی رسانه، آنها را از رفقای قدیمی با هم صمیمیتر ساخته تا خوراکی برای صفحاتی که به دنبال حاشیههای هنرمندان هستند، فراهم کند.
این نکته را میتوان از ویدیوهای بسیار دیده شده (وایرال) شده در ویژهبرنامهای که رعنا آزادیور و مهدی پاکدل در آن حضور داشتند، بیشتر متوجه شد؛ علیالخصوص در قسمتهایی که درباره سلیقه خوب رعنا آزادیور برای انتخاب مهدی پاکدل صحبت به میان میآید.
اساسا چهرههایی که سالهاست مصاحبه نکردهاند و یا بسیار سخت حاضر به گفتوگو میشوند، حجم قابلتوجهی اطلاعات مرتبط با زندگی حرفهای و شخصی خود دارند که هرکدام در حد و اندازه خبری جداگانه میتواند برای مخاطبان سینما و مخاطبان خود آنها مفید و جذاب باشد و جریان رسانهای ایجاد کند.
اتفاقی که با حضور این هنرمندان در برنامهای که از اساس نه سینمایی، بلکه فوتبالی است میافتد، یک فرصتسوزی تمام عیار است که کابوس از دسترفتن آن چهره سینمایی، در قامت یک مصاحبهشونده جذاب را تصویر میکند و همچنان ایجاد یک جریانسازی رسانهای پربازدید توسط او را به تعویق میاندازد. مطابق آنچه با حضور بازیگرانی چون هوتن شکیبا که از چهرههای مطرح این روزهای سینمای ایران است، زوج آزادیور و پاکدل و همچنین سروش صحت در این برنامه رقم خورد.
هرچند اخبار سینمایی و تلویزیونی از این برنامه بیش از هر رسانه و پایگاه خبری بیشتر به گوش رسید اما از آنجا که این خبرها بیشتر از دل یک دورهمی صمیمانه بیرون آمدند و نه گفتوگوی تخصصی، در حد خبر ساخت فصل جدید کتاب باز یا اکران نشدن شیشلیک و اعتراض رامبد جوان به مدیران و جایگاهی که از او و سایر هنرمندان گرفتهشده، باقی ماندند. «یورو ۲۰۲۴» نه در قامت ویژه برنامهای فوتبالی بلکه به عنوان یک دورهمی برای سلبریتیهایی تولید شده که هرچند سالهاست یکدیگر را از نزدیک ندیدهاند اما جادوی رسانه، آنها از رفقای قدیمی با هم صمیمیتر ساخته تا خوراکی برای صفحات اینستاگرامی فراهم کند
با دقت بیشتر به جنس گپوگفتهایی که در این برنامه اتفاق میافتد، میبینیم که تعاریف از چهره و ظاهر یکدیگر سر به فلک کشیدهاند. تا آنجا که با وجود اشاره آزادیور به اینکه پس از مدتها در یک برنامه گفتوگو محور شرکت میکند، باز هم مصاحبهای که میتوانست درباره چگونگی انتخاب نقش یا همکاری با محمدحسین مهدویان باشد، روی ریل شوخیهایی درباره اتفاقات ۲۰ سال گذشته پاکدل در تئاتر، علاقمندی خانواده او به عادل فردوسیپور و کچل بودن محمد بحرانی پیش میرود.
هرچند صحبتکردن درباره خاطرات مربوط به تماشای فوتبال یا حدسزدن نتیجه بازیها توسط سلبریتیها، نکته مثبت و پراقبالی است اما به شرط آنکه یا در قالب یک مسابقه ترتیب داده شود یا از هنرمندانی بهره گرفته شود که با حضور آنها در برنامه فرصت همصحبتی با آنها برای دیگر رسانهها از دست نمیرود. به سوالی که درباره نحوه ورود رعنا آزادیور به سینماست، دقت کنید. سوال به گونهای است که آزادیور پاسخی جز آنچه با جستوجو در اینترنت و ویکیپدیا به دست میآید، نمیدهد.
نکته جایی جالب توجه میشود که مهمانان، فردوسیپور را مخاطب پرسشهای خود قرار میدهند. جای مهمان و میزبان عوض میشود و این لزوما بد نیست به شرط آنکه هدف داشته باشد. حتی در بعضی قسمتها، هم عادل و هم مهمانان اذعان میکنند که تا بهحال یکدیگر را از نزدیک ندیدهاند! پس دعوت از مهمانان اگر هم به واسطه عادل فردوسیپور بوده باشد لزوما به واسطه دوستی او با آنها نیست؛ بلکه به واسطه خوشنامی اوست.
آسیب بعدی که یورو ۲۰۲۴ میخورد، از اجرای دونفره است. حضور محمد بحرانی در مقام مجری دوم و هنرمندی از خانواده تئاتر، تلویزیون و بخشی هم سینما، آسیبهایی به گفتوگوها زده که از پسزمینه ذهنی او و جنس حضورش در خندوانه نشات میگیرد. بحرانی میداند که این برنامه با خندوانه متفاوت است و او دیگر جنابخان نیست بلکه پلی است تا بین فوتبال و هنر ارتباط برقرار کند اما روی این خط باریک حرکت نمیکند و اغلب موارد مطرح شده توسط او نیز به ورطه ابتذال میافتد. بحرانی در جایی چارهای ندارد که رو بازی کند و خود از مهمانان بپرسد که نسبت هنرمندبودن آنها و فوتبال چیست. گاهی تا آنجا ادامه میدهد که مهمانان اذعان میکنند که فقط تماشاگر فوتبالاند نه فوتبالی به اصطلاح دو آتیشه!
او تاکید عمیقی بر نکاتی که میداند وایرال میشوند، دارد؛ نکاتی که مخاطب فضای مجازی به آنها حساس است و البته همانها را هم نه نکتهسنج و نقطهزن بلکه مناسب تقطیعهای اینستاگرامی گوشزد میکند. دقت کنید به اشارهای که به استادیوم رفتن خانمها در کنار آقایان یا فیفابازشدن دخترها و کمرنگشدن جنسیت در فوتبال دارد که همگی از جنس اشارات صفحاتی است که مسائل زنان را در همین چند نکته محصور میدانند.
بحرانی در جایی چارهای جز این ندارد که رو بازی کند و خود از مهمانان بپرسد که نسبت هنرمندبودن آنها و فوتبال چیست. گاهی تا آنجا ادامه میدهد که مهمانان اذعان میکنند، اطلاعات فوتبالی کمی دارند و فقط تماشاگر فوتبالاند نه فوتبالی به اصطلاح دوآتیشه!
با این همه عادل فردوسیپور در این ویژهبرنامه ۱۴ قسمتی، مهمانان فوتبالی مانند علی دایی، مهدی مهدویکیا، رامین رضائیان و.. نیز داشت و طبیعتا مخاطب فوتبالی خود را به واسطه این گفتوگوها جذب کرده اما آنچه مسلم است سنخیت نداشتن حضور چهرهای سینمایی در این برنامه است که حتی بعضی نقدها را به سمت مقایسه این برنامه با تاکشوهایی مانند تیویپلاس کشاند. اتفاقی که ضربه آن را دیر یا زود هم مخاطبان و مهمتر از همه، برندی میخورد که فردوسیپور در اذهان عمومی از خود به عنوان چهرهای مسلط به فوتبال با آن گفتوگوهای داغ شبهای ۹۰ ساخته است.