زمزم، نام چاهی است که در کنار کعبه و در جنوب مقام ابراهیم در مقابل ضلع حجرالاسود و در فاصله ۲۱ متری آن قرار دارد. پیدایش این چاه به روزگار حضرت ابراهیم و ماجرای رها کردن اسماعیل و هاجر در بیابان مربوط می شود. چاه زمزم به نام های دیگری مانند چاه اسماعیل نیز شناخته می شود. در گذشته، این چاه آب مکه را تأمین می کرد؛ گرچه بعدها چاه های دیگری نیز در مکه و اطراف آن ایجاد شد.
برخی ادیبان عرب می گویند واژه «زمّ» صیغه امر حاضر است و کلمه ای است که هاجر آن را در مقام خطاب به آب زمزم به کار برد و آن هنگامی بود که آب می جوشید و هاجر از بیم آنکه آن آب پراکنده شود و در زمین فرو رود، پیش از آنکه ظرف خود را از آن آب پر کند و یا زیادی آب خطری برای او و فرزندش اسماعیل ببار آورد، چنین گفت «زُمَّ، زُمَّ»; یعنی «بس است، بس است، از حرکت بایست»
«زَمَّ القربة» یعنی دهانه مشک را بست تا آب بیرون نریزد. و «زمام» به افسار شتر گویند که بر دهان او زده شود. برخی دیگر این واژه را کلمه مفرد و رباعی به معنای حرکت، کثرت و انباشته شدن گرفته اند. در معجم اللغة العربیة آمده است «زمزم آب فراوان را گویند» و برخی نیز واژه «زمزوم و زَمزام» را به معنای کثیر و آب بسیار ذکر کرده اند و به این جهت زمزم نامیده شد که آب در این چاه در حال حرکت و جوشش است. زمزمه نیز صدایی است که آهنگی ملایم از آن شنیده می شود و این بدان جهت است که آب داخل چاه در حال جوشش، زمزمه ای ملایم دارد.
امام باقر (ع) فرمود «پیامبر که در مدینه ساکن بودند، درخواست می فرمودند که از آب زمزم برای ایشان، هدیه بیاورند»؛ در روایتی دیگر، این آب را شفای دردها دانستند و حضرت علی (ع) فرمود «آب زمزم، بهترین آب روی زمین است». امروزه زائران هیچ اثری از چاه زمزم نمی بینند ولی علاوه بر بطری های بهداشتی، شیرهای متعددی بر سر راه زائران قرار دارد که هر لحظه بخواهند آبی می نوشند و سلامی بر حسین شهید می دهند.
محلی برای استغاثه به درگاه الهی
یکی از مکان های محترم در مسجدالحرام، در کنار کعبه، حطیم است. امام صادق (ع) درباره نامگذاری این مکان فرمود «زیرا بر اثر ازدحام، یکدیگر را فشار می دهند»، در این قسمت است که مردم برای دعا جمع می شوند و به یکدیگر فشار می آورند.
در این که آیا حطیم تنها همان محدوده کنار حجرالأسود و باب کعبه را شامل می شود یا وسعت بیشتری دارد، اختلاف است. به اعتقاد برخی، حطیم قسمتی از سطح مسجدالحرام است که از حجرالاسود آغاز می شود و به سمت زمزم و از آنجا تا مقام ابراهیم و پس از آن تا حجر اسماعیل ادامه می یابد. در تعریف دیگر، حطیم محدوده داخلی حِجر اسماعیل است. برخی محدوده حطیم را از رکن حجرالاسود و در کعبه تا مقام ابراهیم دانسته اند چون محل ازدحام جمعیت است.
حطیم از آغاز مورد توجه مسلمانان بوده و مردم برای استغاثه و دعا در آنجا جمع می شوند. خواندن نماز دراین قسمت فضیلت بسیار دارد و مورد سفارش قرار گرفته است.
سلام بر ابراهیم و مقامش
یکی از آیات بینات و نشانه های روشن خدا در مکه، مقام ابراهیم علیه السلام است؛ همان سنگی که وجود مبارک ابراهیم خلیل پا بر روی آن گذاشت و اثر آن روی سنگ باقی ماند و قبلًا به طور آزاد در کنار کعبه بر روی زمین قرار داشت، آن گاه به دستور رسول خدا (ص) یا با اقدام دیگران و امضا و تأیید پیامبر (ص) نسبت به عمل آنها، مقابل ملتزم جاسازی شد، یعنی بخشی از آن را به زمین فرو بردند تا جابجا نشود و اکنون نیز موضع مقام برجسته است و بر روی آن قفسه ای فلزی قرار داده اند.
در برخی احادیث مطرح شده است که مقام در ابتدا، نزدیک دیوار کعبه بود و پیش از اسلام آن را به محل کنونی منتقل کردند. رسول اکرم (ص) پس از فتح مکه آن را به موضع اصلی خود برگرداند ولی در عصر خلفاء مجدداً مکان آن تغییر یافت.
درباره شکل گیری مقام ابراهیم چند نظریه وجود دارد. برخی می گویند حضرت ابراهیم هنگام ساختن کعبه، روی آن می ایستاده که اثر پای آن حضرت روی آن مانده است، یعنی سنگ نظیر جسمی نرم، اثر پذیر شد. برخی نیز معتقدند هنگام امتثال فرمان «أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ» حضرت ابراهیم بالای آن سنگ رفته، اعلام کرد که مردم به طرف کعبه آمده و حج به جا آورند در این حال اثر پا در سنگ پدید آمد .
رکنی برای درآغوش گرفتن
رُکن یمانی در زاویه جنوبی خانه کعبه و قبل از رکن حجرالاسود قرار دارد. از این جهت به آن یمانی می گویند که به سمت یمن است. روایات در فضیلت و شرافت این رکن بسیار است، در روایاتی آمده است که طواف کننده در حال طواف هرگاه به رکن یمانی رسید، خود را به آن چسبانیده و از تضرع و بوسیدن و به آغوش کشیدن آن غفلت نورزد.
امام صادق (ع) فرمود: با پدرم مشغول طواف بودم، هرگاه به حجرالاسود می رسید، آن را مسح می کرد و می بوسید و هر گاه به رکن یمانی می رسید آن را در آغوش کشیده، به آن می چسبید. گفتم «فدای تو گردم می بینم که حجرالاسود را با دست مسح می کنی اما رکن یمانی را در آغوش می کشی، چرا؟» فرمود که رسول خدا (ص) فرموده است «نرسیدم به رکن یمانی، مگر آنکه دیدم جبرائیل قبل از من آن را در آغوش کشیده است»